سقا

/saqqA/

مترادف سقا: آب فروش، آبکش، آب رسان

برابر پارسی: آبکش، آب دهنده

معنی انگلیسی:
water-carrier

لغت نامه دهخدا

سقا. [ س َق ْ قا ] ( ع ص ) سقاء. رجوع بدان کلمه شود.
- مرغ سقا ؛ سریچه. ( فرهنگ اسدی ) : و مرغانی که سقا خوانند پیوسته بر آن درختها نشینند. ( تاریخ طبرستان ).
|| آبکش. آنکه شغل او آب دادن یا آب فروختن به تشنگان است. آب فروش :
سقائی است این لنبک آبکش
بخوبی گفتار و کردار خوش.
فردوسی.
بدان سقّا که خود خشک است کامش
گهی بگری و گه بفسوس وبرخند.
ناصرخسرو.
بر لب بحر کفش خورشیدوار
قربه زرین و سقا دیده ام.
خاقانی.
چو سقّا آب چشمه بیش ریزد
ز چشمه کآب خیزد بیش خیزد.
نظامی.
تا بیابی بهر لشکر آب را
در سفر سقّا شوی اصحاب را.
مولوی.
گداطبع اگر در تموز آب حیوان
به دستت دهد جور سقّا نیرزد.
سعدی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) فروشنده آب آب دهنده آبکش .
سقا آب فروش یا شک

فرهنگ معین

(سَ قّ ) [ ع . سقاء ] (ص . ) فروشندة آب .

فرهنگ عمید

۱. آب دهنده.
۲. [منسوخ] کسی که آب نوشیدنی می فروخت.
ظرفی چرمی برای آب یا شیر یا چیز دیگر، مشک، مشک آب، مشک شیر.

دانشنامه عمومی

سقا به فروشندگان آب گفته می شد و حرفه ای بود که قبل از ظهور سیستم های آب رسانی وجود داشته است. سقاها آب را از یک منبع مانند ( رودخانه، یا چاه آبی، یا حتی پمپ های آب و منابع آب دیگر ) توسط ظروفشان جمع آوری کرده و آن را به شهر و خانه های مردم حمل می کرد. پس از ساخت شبکه های لوله ای، این حرفه غیرضروری شده و از بین رفت.
عباس بن علی، سقا، ساقی و سقای کربلا است، بدین جهت که چندین بار در روزهای قبل از عاشورا صفوف دشمن را شکافت و خود را به فرات رساند و تشنگان را سیراب ساخت.
عکس سقا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

آب فروش

پیشنهاد کاربران

آبدار خانه
ناشی
آب دهنده
کسی که به تشنگان اب میدهد
آب فروش آبرسان
آب فروش - آب رسان
مشک/مشگ دار
معنی سقا تحقیر پیشین
نهان خواجه
می شود آب فروش
اب دادن اب کش کسی که به دیگران اب می دهد
آب فروش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس