سلجوق

/saljuq/

معنی انگلیسی:
seljuk

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

سلجوق. [ س َ ] ( اِخ ) نام یکی از اجداد سلاطین سلجوقیه بود که نسب او به افراسیاب میرسیده و طایفه سلاجقه سلاطین عظیم ایشان بوده اند. ( آنندراج ). پدر کلان پادشاهان سلجوقی باشد. ( برهان ). رجوع به سلجوقیان شود.

سلجوق. [ س َ ] ( اِخ ) ابن تقاق ( دقاق ) جد خاندان سلجوقیان از رؤسای ترکمان وی و پسران و نوادگان او در جنگهایی که مابین سامانیان و امرای ایلک خانی و سلطان محمود غزنوی اتفاق می افتاد شرکت می جستند وی دو پسر داشته : داود و طغرل بیک ( مؤسس سلجوقیان ) منسوب بدو سلجوقی است. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

ابن تقاق ( دقاق ) جد خاندان سلجوقیان از روسای ترکمان ( قر.۴ ه. ) وی و پسران و نوادگان او در جنگهایی که ما بین سامانیان و امرای ایلک خانی و سلطان محمود غزنوی اتفاق میافتاد شرکت می جستند. وی دو پسر داشته : داود و طغرل بیک ( موسس سلجوقیان ) منسوبست بدو سلجوقی است .
ابن تقاق جد خاندان سلجوقیان از روسای ترکمان وی و پسران از نوادگان او در جنگهایی که ما بین سامانیان و امرای ایلک خانی و سلطان محمود و غرنوی اتفاق می افتاد شرکت می جستند

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ؛ پبدنی؛ شاخه بابادی باب

دانشنامه عمومی

سَلجوق نیای اصلی خاندان سلجوقیان بود. پدر او دقاق ملقب به «تیمور یالیغ» ( کمان آهنین ) رئیس یا از افراد برجسته ایل قِنِق از ترکان اغوز بود.
در سلجوق نامه آمده است که «سلجوق بن لقمان از نژاد طوقشورمیش بود پسر گوگجو خواجه که خرگاه تراش پادشاهان ترک بود از اوروق و استخوان قیق ( قویوق ) . » همان جا آمده است که او پنج پسر داشت: «اسرائیل، میکائیل، موسی بیغور، یونس و یوسف. »
طوقشورمیش به معنی حمله کننده، گوگجو خواجه به معنای خواجه سبز، و ارورق به معنای ایل است. لازم است ذکر شود که از نسل ابراهیم ینال ایل اینانلو بوجود آمده است. سلجوق در اواخر روزگار سامانی قبیله خود را برداشته و به شهر جند از شهرهای کنار سیردریا در دره علیای این رود آورد و در آنجا ماندگار شد.
پس از مرگ سلجوق، پسرش میکائیل به همراه ترکمانان قبیله پدری با غیرمسلمانان مجاور جنگ به نبرد پرداخت ولی در این درگیری ها به قتل رسید و از او سه پسر ماند: یبغو یا جَبغو، چغری و طغرل. این سه پس از مرگ پدر، قبیله خود را که از عهد سلجوق به سلاجقه معروف شده بودند، از ناحیه جند کوچ داده عازم حدود بخارا پایتخت سامانیان شدند و در بیست فرسنگی آن شهر اقامت گزیدند اما سامانیان که از همسایگی طایفه ای به این قدرت و انبوهی وحشت داشتند، به زودی ایشان را از آنجا راندند و سلاجقه به پناه بغراخان افراسیابی به توران رفتند.
سلجوق به علت مقام ارجمند دقاق در حکومت یبغوی اوغوزها، پس از پدر و از جانب یبغو، عهده دار سمت سوباشی ( فرماندهی لشکر ) شد. پس از مدتی روابط میان یبغو و سلجوق به علل مختلفی که منابع بیان می دارند و به طور کلی مشتمل بر افزایش روزافزون قدرت سلجوق، حسادت و فتنه انگیزی همسران یبغو و حسادت یبغو به قدرت و مقام سلجوق می باشد، رو به تیرگی نهاد و موجب شد سلجوق به اجبار به همراه یاران و احشامش، در سدهٔ چهارم هجری ( واپسین دههٔ سدهٔ دهم میلادی ) به سوی جند متواری گشت. در آنجا وی به همراه خاندانش به دین اسلام گروید و سلجوق مذهب حنفی اختیار نمود که در نتیجه، خاندان سلجوقی و زیردستانشان نیز به مذهب حنفی گرویدند. او را نخستین فرد از از ترکمانان اوغوز می دانند که اسلام اختیار کرده است. البته عده ای از محققان به واسطهٔ نام های فرزندان سلجوق که شامل میکائیل، موسی و اسرائیل می باشد، او را یهودی یا مسیحی نستوری مذهب می دانند، که این فرضیه نمی تواند قابل تکیه باشد زیرا اسامی یاد شده، اسلامی هم می باشند. سلجوقیان دو مرتبه در سال را به سفر مشغول بودند و نخست سفر زمستانی به نور که در نزدیکی بخارا واقع بود و دیگری نیز سفر تابستانه به سغد که در نزدیکی سمرقند قرار داشت، را شامل می شد. آنچه به حقیقت نزدیک تر می نماید این است که ایل سلجوقی پس از وصول به حدود و مرزهای ماوراءالنهر و استقرار در آن مکان، از مذهب شمنی ترک و مغولی خود فاصله گرفته و به اسلام گرویده اند. از اقدامات او پس از سکونت در جند و پذیرش اسلام، از نجات ساکنان بخش سفلای سیردریا از خراجی که بر عهدهٔ آنان بود، خبر داده اند که بر همین اساس، روابط نزدیک و تنگاتنگی میان مسلمانان ساکن این منطقه و بازماندگان سلجوق برقرار گشت. سلجوق، در سن ۶۷ یا ۱۰۰ سالگی و در شهر جند وفات یافت و در همان مکان نیز به خاک سپرده شد.
عکس سلجوق

سلجوق (شهر). سلجوق ( به لاتین: Selçuk ) یک شهر مرکزی منطقهٔ سلجوک، در فاصله دو کیلومتری ( ۱ مایل ) شمال شرقی شهرستان باستانی افسس در ترکیه است که در استان ازمیر واقع شده و نام آن به دلیل حکومت ترکان سلجوقی در این منطقه بوده است. [ ۳]
شهرهای زیر خواهرخوانده های سلجوق هستند.
• زیگبورگ، آلمان
• هنف، آلمان
• لیینتس، اتریش
• فاتیما، پرتغال
• دیون، یونان
• رادوفیس، مقدونیه
• کبولتی، گرجستان
• پریزرن، کوزوو
• شهر باستانی افسوس
معبد آرتمیس از عجایب هفتگانه دنیای باستان
• موزه باستان شناسی افسوس
• مسجد عیسی بیگ
عکس سلجوق (شهر)عکس سلجوق (شهر)عکس سلجوق (شهر)عکس سلجوق (شهر)عکس سلجوق (شهر)عکس سلجوق (شهر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

Seljuk Dynasty یک دودمان بود
Seljuk empire
شاهنشاهی ترک تبار، پارسی مآب و مسلمان با فرهنگ ترکی - ایرانی که بر بخش بزرگی از خاورمیانه حکم فرمایی کرد
سلجوق. [ س َ ] ( اِخ ) نام یکی از اجداد سلاطین سلجوقیه بود که نسب او به افراسیاب میرسیده و طایفه سلاجقه سلاطین عظیم ایشان بوده اند. ( آنندراج ) . پدر کلان پادشاهان سلجوقی باشد. ( برهان ) . رجوع به سلجوقیان شود.
...
[مشاهده متن کامل]

سلجوق. [ س َ ] ( اِخ ) ابن تقاق ( دقاق ) جد خاندان سلجوقیان از رؤسای ترکمان وی و پسران و نوادگان او در جنگهایی که مابین سامانیان و امرای ایلک خانی و سلطان محمود غزنوی اتفاق می افتاد شرکت می جستند وی دو پسر داشته : داود و طغرل بیک ( مؤسس سلجوقیان ) منسوب بدو سلجوقی است. ( فرهنگ فارسی معین
فاتح جنگ های صلیبی
از همینجا سلام بر شرف شما سلجوقیان قدرتمند جد خودم
اورهان نصیریان سلجوق اوغلی

در کشتی تو را خاک میکند و برتو پیروز میشود
سلجوق در زبان ترکی به معنی پادشاه عظیم الشان است
طایفه ای که بر اندازی می کند. سالاجاق از زبان ترکی به فارسی میشود خواهد انداخت. سلجوق شخصی است که فرد قدرتمند یا حکومت را از پا در می آورد

بپرس