سمسمی

لغت نامه دهخدا

سمسمی. [ س ِ س ِ می ی ] ( ع ص نسبی ) کنجدفروش. ( ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ).

فرهنگ معین

(س س ) (ص نسب . ) (عا. ) شخص شل و سست ، آن که کارها را به کندی و تأنی انجام دهد، فسفسی .

پیشنهاد کاربران

بپرس