سنائی غزنوی

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] مجدود بن آدم سنائی غزنوی، از شاعران قرن پنجم و نخستین شاعر اهل تصوف است. مولوی از او با عنوان «حکیم» یاد کرده است. درباره مذهب او اتفاق نظر وجود ندارد، اما برخی با استناد به اشعاری که در وصف ائمه سروده، او را شیعه می دانند.
ابوالمجد مجدود ابن آدم مشهور به سنائی، در نیمه دوم قرن پنجم هجری قمری در غزنین به دنیا آمد. وی در شهرهای بلخ، هرات، سرخس، نیشابور و غزنین سکونت داشته است. سال های ۴۹۹، ۵۲۵، ۵۳۵، ۵۴۵، ۵۵۵، ۵۷۶ و ۵۹۰ هجری قمری درخصوص تاریخ وفات او ضبط شده است. نویسنده ریحانة الأدب یکی از دو تاریخ ۵۴۵ و ۵۵۵ قمری را درست می داند.
سنائی را در کنار فریدالدین عطار نیشابوری و جلال الدین محمد بلخی (مولوی)، یکی از سه شاعر بزرگ اهل تصوف و نخستینِ آنان به شمار می آورند. گفته اند سنائی نخستین شاعری است که مضامین و اصطلاحات عرفان و تصوف را در قالب شعر درآورده است. کتاب حدیقة الحقیقة وی را نشان دهنده تبحرش در علوم ادبی، تفسیر، حدیث، فقه، حکمت، عرفان، منطق، کلام، تاریخ، طب و نجوم می دانند. مولوی در کتاب مثنوی معنوی از او با عناوین «حکیم» و «حکیم غزنوی» یاد کرده است.

پیشنهاد کاربران

سنائی غزنوی از شعرای اهل سنت و جماعت بوده و این شعر هم نمونه ای برای مذهبش /به کتاب حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنائی مراجعه کنید یا یک بیت از ابیات زیر را در گوگل جستجو کنید تا به کتاب و شعر کامل برسید
...
[مشاهده متن کامل]

اهل سنت و جماعت بدون استثنا همه عاشق اهل بیت و ائمه و خلفای راشدین و صحابه هستند در هیچ کتابی از فقها یا اندیشمندان و علمای اهل سنت نمی توان جمله ای خلاف این مطلب پیدا کرد امروزه همه به اینترنت دسترسی دارند و راحت می توانند در آثار و کتب و نوشته های بزرگان و اندیشمندان و علمای اهل سنت و جماعت کاوش و تحقیق و جستجو کنند تفاوت اهل سنت و جماعت با شیعیان این است که هر کسی را در جایگاه خودشان دوست دارند و غلو نمی کنند مثلا امامان را در جایگاه امامان و امهات المؤمنین را در جایگاه خودشان دوست دارند به هیچ کس توهین نمی کنند و کسی را لعن نمی کنند و آن را بی ادبی و دور از اخلاق و نزاکت می بینند. اینکه هزار و اندی سال پیش چه اتفاقی افتاده و کی مقصر بوده یا نبوده برای ما مهم نیست و هیچ چیزی غیر از قرآن صد در صد سالم و صحیح به دست ما نرسیده و مورخین و راویان اخبار هم در تمام جنگ ها و در صحنه اتفاقات حضور نداشتند و از نیت و طینت طرفین هم ( غیر از خدا ) آگاه نبودند چطور می شود به تاریخ اعتماد کرد؟ ما الان در این دوره زندگی می کنیم از ما در مورد گذشتگان سؤال نمی شودبلکه از ایمان و اعمال و اخلاق خودمان سؤال می شود.
قفصی بوده سینهٔ صدّیق/عندلیبی درو به نام عتیق
دل خود چون به شرع او بربست/به نخستین دم آن قفص بشکست
گشت حاصل هرآنچه او مسؤول/نام کُل بر دلش نهاد رسول
عندلیب دلش چو بالا جَست/در درازای شرع پهنا گشت
عرش و شرع محمدی برِ او/هم در آن سینهٔ منوّر او
دین چو شمعی و مصطفی جانش/جان بوبکر بود پروانه اش
جد بوبکر بود دین را جاه/دین ز بوبکر یافت تاج و کلاه
صدق او میزبان ایمان بود/مصطفی هرچه خواست او آن بود
دست هر ناکسی بدو نرسد/پای هر سفله ای درو نرسد
چشم ایمان جمال او بیند/کور کی چهرهٔ نکو بیند
ای ندانسته حدق بوبکری/تو چه دانش ز صدق بوبکری
جان پر کبر و عقل پر مکرت/کی نماید جمال بوبکرت
تو بدین چشم مختصر بینش/چون توانی بدیدن آن دینش
چشم بوبکر بین ز دین خیزد/نه ز مکر و هوا و کین خیزد
حور صدر قیامتش خواند/رافضی قیمتش کجا داند
کرد بوبکر کار بوبکری/تو نه مرد عیار بوبکری
بر براقی که مصطفی پرورد/رافضی رایضی چه داند کرد
بود بوبکر با علی همراه/تو زبان فضول کن کوتاه
آفرین خدای بی همتا/بر ابوبکر باد و شیر خدا
صورت صدقش از دریچهٔ فضل/دیده فاروق را به علم و به عدل
هر دو مهتر برای دین بودند/در سیادت سزای دین بودند
منبع: سنایی � حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه � الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران �بخش ۲۰ - فی قربته و حق صحبته مع رسول اللّٰه

بپرس