سوهان

/sowhAn/

برابر پارسی: انگبینه

معنی انگلیسی:
file, kind of confectionery

لغت نامه دهخدا

سوهان. ( اِ ) مخفف آن سوهَن. سان ساو. در اراک ( سلطان آباد ) «سن » مکی نژاد، طبری «سو» ، مازندرانی کنونی «سهن » . آلتی فولادی و آجیده که در ساییدن و صیقل کردن فلز و چوب بکار رود. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). چوب سای. سفن. ( مهذب الاسماء ). مبرد. ( تاج العروس ) ( دهار ). آلتی آهنین که با آن سایند :
ریش بوگانا سبلت چون سوهانا
سر بینیش چو بورانی با تنگانا.
ابوالعباس.
پشت خوهل و سر تویل و روی بر کردار نیل
ساق چون سوهان و دندان بر مثال دستره.
غواص.
بیاورد جاماسب آهنگران
چوسوهان پولاد و پتک گران.
فردوسی.
بسان چندن سوهان زده بر لوح پیروزه
بکردار عبیر بیخته بر تخته دیبا.
فرخی.
هر یک داسی بیاورند یتیمان
برده به آتش درون و کرده بسوهان.
منوچهری.
ز دندان همی ریخت آتش بجنگ
ز خارا همی کرد سوهان بچنگ.
اسدی.
بگاه درشتی درشتم چو سوهان
بهنگام نرمی به نرمی حریرم.
ناصرخسرو.
و آلت برکشیدن انبری باید که گیرش گاه آن سوهان بود تا آن چیز را بگیرد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). وچون کسی را زخمی آید آنرا بسوهان بزنند. ( فارسنامه ٔابن البلخی ص 126 ).
آه دل درویش بسوهان ماند
گر خود نبرد برنده را تیز کند.
( منسوب به شیخ ابوسعید ابوالخیر ).
رنگ سپیدی بر زمین از نوش دندانش ببین
سوهان بادش بیش از این بر سبز دیبا ریخته.
خاقانی.
بسوهان زده سبلت آفتاب
چو سوهان پر از چین شده روی آب.
نظامی.
که زنگ خورده نگردد بنرم سوهان پاک.
سعدی.
- سوهان تعلیقه ؛ آلتی آهنین که یک سر آن سوهان و سر دیگر چوب سای است. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- سوهان روح ؛ آزاردهنده جان. که صحبت او بطبع آدمی نسازد. ( از آنندراج ).
- سوهان زدن ؛ سوهان خور داشتن. سوهان خوردن. سوهان شدن. سوهان کردن.
|| شیرینی چون قرصهای بزرگ نشکنک که از شیرینی سبزه گندم کنند. قسمی حلوا. نوعی از حلوا که از گندم نیده پزند. ( ناظم الاطباء ). و سوهان قم که بخوبی معروف است. ( یادداشت بخط مؤلف ).

سوهان. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان پائین بخش طالقان شهرستان تهران. دارای 1077 تن سکنه. آب آن از قنات ، چشمه سار و رود محلی. محصول آنجا غلات ، سیب زمینی ، لوبیا، میوه جات. عده ای برای تأمین معاش بتهران ، مازندران و گیلان میروند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نوعی شیرینی از آردگندم وشکروروغن درست میکنند، ابزارفولادی آجیده شده برای ساییدن
( اسم ) نوعی شیرینی و طرز تهیه آن چنین است نخست گندم را سبز میکنند پس از آن که ریشه دوانید آن را میخشکانند سپس با دستاس نرم کرده با الک می بیزند و با مقدار معینی آرد و روغن و شکر و زعفران می آمیزند و در پاتیل آن قدر می جوشانند تا به قوام آید و مانند حلوا شود . بعد با قالبی مخصوص قطعه قطعه روی سینی پهن قرار میدهند و پس از آن که با شیئی دیگر هر قطعه را کمی پهن کردند مقداری مغز پسته روی آن میریزند و به صورت سوهان معمولی در می آورند . سوهان دارای انواع مختلف است مانند سوهان قندی سوهان حاجی سوهان عسل سوهان میرزایی .
دهی است از دهستان رادکان بخش حومه شهرستان مشهد

فرهنگ معین

(سُ ) (اِ. ) آلتی آجدار که برای ساییدن چوب یا فلز به کار می رود.
( ~ . ) (اِ. ) نوعی شیرینی .

فرهنگ عمید

ابزار فولادی آجیده شده که برای ساییدن فلزات یا چوب به کار می رود.
نوعی شیرینی که با گندم سبزکرده، آرد، شکر و روغن درست می کنند.

واژه نامه بختیاریکا

تُزگنا؛ ریژنا

دانشنامه عمومی

سوهان (ابزار). سوهان یکی از ابزارهای دستی است که در درودگری و فلزکاری ، تمیز کاری و صیقل بکار می رود. سوهان یک ابزار براده برداری است. این ابزار شامل یک تیغه از جنس فولاد تندبر با یک یا چند سطح زبر است. منظور از سطح زبر، سطحی آجیده است. درمورد سوهان، منظور، سطحی با شیارهای منظم و متراکم و معمولاً متوازی و یا متقاطع با لبه های تیز برنده است. انواع سوهان، بر اساس شکل مقطع و درجه زبری ، طبقه بندی میشوند. درجه زبری معمولاً بر اساس تعداد شیار و یا دندانه در هر اینچ مربع ، طبق نظام TPI ( انگلیسی به معنی دندانه در هر اینچ مربع ) تعیین میشود. در عمل یک سوهان از نظر زبری میتواند ، خشن، متوسط ، نرم و یا بسیار نرم باشد. از نظر شکل مقطع میتواند، مستطیل ( تخت ) ، مربع ، مثلث، گِرد و یا نیمه گرد باشد. تیغه سوهان دارای یک زبانه بعنوان دستگیره است که در یک حافظ چوبی یا پلاستیک فرو میکنند تا از دست حفاظت شود.
از سوهان برای ساییدن و صاف کردن سطوح از جمله چوب و فلز و همچنین در صنایع دستی مانند منبت کاری و معرق کاری استفاده می شود.
به کار با سوهان، سوهان کاری گفته می شود. به بکاربرنده این ابزار، سوهان کار یا سوهانگر، به عمل یک سوهان کار، سوهان زدن و به قابلیت سایش پذیری یک سطح توسط سوهان، سوهان خواری می گویند.
• سوهان دوسرصاف
• سوهان دوسرکج
• سوهان سه پهلوی سه گوش
• سوهان سه پهلوی صاف
• سوهان نیم گرد
• سوهان دم کاردی
• سوهان دم موشی
• سوهان گرد
• سوهان چوب ساب ( rasp )
• سوهان ناخن
• سوهان درشت
• سوهان چهارگوش
• سوهان نرم
عکس سوهان (ابزار)عکس سوهان (ابزار)عکس سوهان (ابزار)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

file (اسم)
صف، صورت، خط، پرونده، فهرست، ضبط، سوهان، اهن سای، دسته کاغذ های مرتب، قطار

rubber (اسم)
پاک کن، لاستیک، کائوچو، سوهان، رزین، ابریشمی یا کاپوت

rasp (اسم)
سوهان، صدای سوهان، سوهان پهن

پیشنهاد کاربران

واژه سوهان
معادل ابجد 122
تعداد حروف 5
تلفظ so[w]hān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [مٲخوذ از هندی؟] ‹سوهن›
مختصات ( ~ . ) ( اِ. )
آواشناسی sowhAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
سوهان ( ابزار ) می شود file
سوهان
ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

سامان از ریشه ساهمان
ساهمان واژه قدیمی که ترکیب ساه مان ساخته شده
و ساه به معنای صیقلی ، صاف، بی زائدگی ، براق ، روشن می باشد که واژه ساهان ( تلفظ امروزی سوهان ) نیز از همان گرفته شده است
و مان به معنای دارا بودن پسوند مالکیت
...
[مشاهده متن کامل]

پس واژه ساهمان ( سامان ) به معنای شخص یا هر مکان و چیزی که به کمال ، روشنایی، نظم ، شکوه یا خیر رسیده
امروزه به صورت مخفف از واژه سامان استفاده میشود و در مورد سرزمین آباد، جای منظم ، شخص کمال یافته، دارایی و ثروت ، دارای شکوه استفاده میشود

سوهان ( Sohan ) نام پسرانه هندی که در زبان سانسکریت به معنی خوش قیافه و خوش تیپ می باشد

بپرس