سپاسگزاری

/sepAsgozAri/

مترادف سپاسگزاری: امتنان، تشکر، تقدیر، سپاسداری، قدرشناسی

متضاد سپاسگزاری: ناسپاسی

معنی انگلیسی:
appreciation, gratitude, obeisance, thank-you, thanksgiving, tribute

فرهنگ فارسی

سپاسداری

فرهنگ عمید

شکرگزاری، تشکر.

جدول کلمات

تشکر

مترادف ها

acknowledgment (اسم)
تصدیق، سپاسگزاری، قبول، اقرار، خبر وصول، تشکر، شهادت نامه

thank (اسم)
سپاسگزاری، تشکر، تقدیر، سپاس، اظهار تشکر

gratitude (اسم)
سپاسگزاری، تشکر، حق شناسی، نمک شناسی

thanksgiving (اسم)
سپاسگزاری، شکر گزاری

gratuity (اسم)
سپاسگزاری، انعام، پاداش، التفات، رایگانی

فارسی به عربی

اسخر , امتنان , عید الشکر , منحة

پیشنهاد کاربران

تقدیر . . . . . تشکر . . . . قدردانی . . . . . . .
امتنان ، - امتنان داشتن ؛ منت داشتن. ( ناظم الاطباء ) .
سپاس گزاری ( Acknowledgement ) : [اصطلاح مقاله نویسی] بخشی است که در برخی مقالات علمی پس از قسمت نتایج و بحث قرار می گیرد و برای قدردانی از افرادی است که در انجام پروژه مربوطه به نویسنده یاری رسانده یا اسپانسر مالی آن بوده اند.
شکران، شکرانه
سپاسگزاری. سپاس گزاردن. رجوع شود به سپاس گزاردن.

بپرس