سیاه درخت

/siyAhderaxt/

لغت نامه دهخدا

سیاه درخت. [دَ / دِ رَ ] ( اِ مرکب ) درختچه ای است از تیره عنابها که ویژه مرز فوقانی جنگل است. آنرا در درفک ، سیاه درخت و در کلاردشت خرزال ، در پل زنگوله کلیک در زیارت اشنگور و در کتول خوشه انگور میخوانند. ( از جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 261 ). نارون ( بیشتر نارون پیوندنشده را سیاه درخت نامند ). ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فرهنگ فارسی معین شود.

فرهنگ فارسی

۱ - درختچهای از تیره عنابها که برگهایش در شاخه های جوان متقابل و دندانه دار است و در بن دمبرگ ها گوشوارک موجود است . گلهایش خوشه یی و به رنگ زرد مایل به سبز است . برخی از گونه های سیاه درخت دو پایه و برخی یک پایه هستند . میوه این گیاه به بزرگی یک نخود و تیره رنگ محتوی ۳ تا ۴ دانه است و طعمش تلخ و نامطبوع است و از میوه آن شیره ای بنام شیره نرپرن می گیرند که مسهلی است قوی و معمولا با عرق آلمان مصرف می شود خوشه انگور آش انگور اشنگور آش خرزال وشر کلی کک الجاره عوسج شجره الدکن شوکه الصباغین . ۲ - درختی که میوه دهد بارور

فرهنگ معین

(دِ رَ ) (اِمر. ) ۱ - درختچه ای از تیرة عناب ها که برگ هایش در شاخه های جوان متقابل و دندانه دار است . گل هایش خوشه ای و به رنگ زرد مایل به سبز است . میوة این گیاه به بزرگی یک نخود و طعمش تلخ و نامطبوع است . از میوة آن شیره ای به نام شیرة نرپرن می گیرند که

فرهنگ عمید

۱. درختی که پوستش تیره رنگ باشد.
۲. درختی که میوه بدهد، درخت میوه دار.
درختی با شاخه های پرخار، برگ های دندانه دار، گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه انگور، آش انگور، اشنگور، خرزل، کلی کک، شوکةالصباغین، شجرةالدکن، عوسج، نرپرن.

پیشنهاد کاربران

بپرس