سیاه روز

/siyAhruz/

مترادف سیاه روز: بدبخت، بیچاره، مفلوک | سیه روز، بدبخت، شوربخت، مفلوک، فلک زده، سیاه گلیم، تیره روز، تیره بخت

متضاد سیاه روز: سپیدبخت

لغت نامه دهخدا

سیاه روز. ( ص مرکب ) بدبخت. بی نصیب. بی طالع. ( ناظم الاطباء ).کنایه از ماتمی و مصیبت زده. ( آنندراج ) :
از زندگی بتنگند دائم سیاه روزان
ذوق چراغ ماتم از زیستن ندارد.
صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بدبخت و بی نصیب و بی طالع کنایه از ماتمی و مصیبت زده
کنایه ازبدبخت، تیره بخت، مصیبت زده، سیاه روزگار

فرهنگ عمید

بدبخت، تیره بخت، مصیبت زده، سیاه روزگار.

پیشنهاد کاربران

بپرس