سید عبدالحسین شرف الدین عاملی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سید عبدالحسین شرف الدین در یکی از روزهای سال ۱۲۹۰ ق در شهر کاظمین دیده به جهان گشود. وی در دامان پر مهر مادر پاکدامن و مهربانش «زهرا صدر» و تحت نظارت پدر عالم و روحانی‎اش «سید یوسف شرف الدین» پرورش یافت. یک ساله بود که پدرش تصمیم گرفت برای گذراندن مراحل عالی تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کند و به این ترتیب، سید عبدالحسین به همراه پدر و مادر راهی آن دیار شد. شش سال داشت که در نجف اشرف به مکتب خانه گذاشته شد تا قرآن را از معلمان متدین و عالم فرا گیرد. در هشت سالگی و پس از بازگشت خانواده به جبل عامل، در محضر پدر عامل و روحانی خود، به خواندن ادبیات عرب پرداخت و سالها به فراگیری صرف، نحو، لغت، معانی، بیان، بدیع، شعر، انشا، تاریخ و خط مشغول شد و با تمرین و ممارست، معلوماتش را به کمال رسانید. پس از آن که در ادبیات، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضروری را کسب کرد در محضر پدر به تحصیل فقه پرداخت و با عزمی جزم، کتاب های فقهی نجاة العباد، المختصر النافع فی فقه الامامیه و شرایع الاسلام را به نحو شایسته‎ای فرا گرفت. سید علاوه بر این کتابها در زمینه‎های ادبیات، تاریخ، تفسیر، فقه، اصول، منطق، اخلاق، اعتقادات و ... با شور و شوق جوشانی به مطالعات دامنه دار و عمیقی دست زد، استعداد درخشان خویش را پروراند و به دانستنیهای سرشاری نائل آمد. در همین سالها بود که وی به پیشنهاد پدر و مادر، با دختر عموی خویش پیمان زناشویی بست. در سال ۱۳۱۰ ق به همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بر بست و در پی توصیه پدر بزرگش آیة الله سید هادی صدر و دیگر آشنایانش، به همراه خانواده‎اش به سامرا رفت. شرف الدین پس از گفتگو و تبادل نظر با دایی فرزانه و عالم خود آیة الله سید حسن صدر، تحصیلات فقهی و اصولی خویش را در نزد دو استاد معروف حوزه علمیه سامرا، شیخ حسن کربلایی (متوفی ۱۳۲۲ ق) و شیخ باقر حیدر (متوفی ۱۳۳۳ ق) آغاز کرد. هم چنین هر صبح جمعه، وی با شور و رغبت وصف ناپذیری، پای درس اخلاق حکیم الهی آیة الله شیخ فتحعلی سلطان آبادی حضور می‎یافت و دل عطشناکش را از آن چشمه عشق حق سیراب می‎ساخت. پس از گذشت یک سال و در هنگامی که مرجع تقلید شیعیان جهان آیة الله میرزای شیرازی بنا به عللی سامرا را به قصد نجف ترک کرد، شرف الدین نیز با دیگر عالمان و مدرسان حوزه علمیه سامرا،ؤ راهی نجف، دیار عشق و قبله طالبان علم شد.
وی برای تحصیل دوره‎های عالی فقه، اصول، حدیث، کلام و ... سالها پای درس عالمان و فقیهان بزرگ حوزه علمیه نجف از جمله: آقا رضا اصفهانی (متوفی ۱۳۲۲ ق.) شیخ محمد طه نجف (متوفی ۱۳۲۳ ق.) آخوند خراسانی (متوفی ۱۳۲۹ ق.) شیخ الشریعه اصفهانی (متوفی ۱۳۰۳ ق.) شیخ عبدالله مازندرانی (متوفی ۱۳۳۰ ق.) سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (متوفی ۱۳۳۷ ق.) میرزا حسین نوری (متوفی ۱۳۲۰ ق.) نشست. بازگشت شرف الدین پس از دوازده سال تحصیل، تحقیق و مناظرات علمی و اعتقادی و در نهایت شوق و تلاش و پشتکار ویژه طلبگی، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست یافت و از سوی فقهای طراز اول نجف، صاحب اجازات و تأییدات اجتهادی شد و در سی و دو سالگی، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأیید همه مجتهدان بزرگ حوزه علمیه نجف، کاظمین، کربلا و سامرا قرار گرفت. او در این مدت، در کنار تحصیلات علمی و فقهی، با جدیت تمام به فعالیتهای ادبی و تلاش در جهت تسلط کامل بر رموز بلاغت، صنایع ادبی و شیوه‎های سخنوری، نویسندگی و بحث دست زد و در این فنون نیز ممتاز گشت. در تاریخ نهم ربیع الاول سال ۱۳۲۲ ق. همراه با خانواده‎اش نجف اشرف را ترک کرد و از راه دمشق رهسپاره جبل عامل شد و در میان امواج خروشان احساسات و عواطف پاک هموطنانش، به وطن قدم نهاد. ابتدا در «شحور» اقامت کرد و در کنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدریس، تعلیم و تربیت نسل جوان همت گماشت. پس از سه سال، به دعوت مردم صور، راهی آن جا شد. وی با تأسیس حسینیه صور آن جا را به مرکزی برای برگزاری برنامه‎های گوناگون دینی و اجتماعی تبدیل کرد. چاووش وحدت شرف الدین، به مثابه عالمی آگاه به زمان، روشن بین و آشنا به حقایق اصیل مکتب آسمانی اسلام، از روزگار جوانی، از اوضاع نابسامان و آشفته آن روز جوامع اسلامی و اختلافات بیهوده و تأسف بار مسلمانان رنج می‎برد. او نه تنها به اصلاح و سازندگی جوامع شیعی می‎اندیشید، بلکه از آغاز اقدامهای اجتماعی و دینی خود، در اندیشه اصلاح و عزت بخشی به همه ممالک اسلامی و ایجاد اتحاد و برادری در بین فرقه های مختلف مسلمانان بود. وی نیم قرن تمام با همه توانعلمی و معنوی‎اش و با قلم، بیان و عمل صادقانه‎اش، در متحد ساختن امت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ کوشید و از هیچ سعی و تلاش دریغ نورزید. نخستین گام بلند و سنگین وی در راه وحدت امت اسلامی، تألیف کتاب گران قدر «الفصول المهمه فی تألیف الامة» بود که در سال ۱۳۲۷ ق. در شهر صور به زیور طبع در آمد. از این تاریخ تا پایان عمر (۱۳۷۷ ق.) همواره به دنبال تحقق این آرمان الهی خویش حرکت کرد و به نتایج درخشان و ثمربخشی دست یافت. در اواخر سال ۱۳۲۹ ق. برای دیدار از مصر و آشنایی با علمای دینی، دانشمندان، متفکران و نویسندگان آن دیار و مساعد کردن زمینه ایجاد اتحاد ملت اسلام، راهی آن دیار شد. وی دریافته بود که بهترین نقطه حرکتش دانشگاه الازهر، بزرگترین مرکز علمی و دینی مسلمانان اهل سنت است. دست تقدیر شرف الدین را با مفتی بزرگ و استاد معروف دانشگاه الازهر، شیخ سلیم بِشری مالکی، آشنا کرد. ثمره این آشنایی علمی و مذهبی، مباحثات و مکاتبات شور انگیز و شگفتی زایی بود که در تاریخ اسلام می‎تواند در راه اتحاد ملل مسلمان و دست یافتن به حقایق و وقایع تاریخ، سرمشق عالمان و متفکران مسلمان باشد. بیست و پنج سال بعد از آن واقعه، در سال ۱۳۵۵ ق. شرف الدین مجموعه مکاتبات خود را شیخ سلیم را که ۱۱۲ نامه بود، به همراه مقدمه‎ای روشنگر، به صورت کتابی با نام المراجعات، در شهر صیدا به چاپ رساند. از ویژگی‎های این کتاب، کاربرد واژه‎های نو و پرمعنا، جملات کوتاه و آهنگین، تعبیرات بدیع و دلنشین و پربار کردن مطالب از اشعار و امثال عرب، افزون بر جنبه‎های علمی و استدلالی کتاب بود که این اثر را در نوع خود بی‎نظیر ساخته است. در مصر، شرف الدین ضمن مکاتبه با شیخ سلیم بشری، با دیگر عالمان و دانشوران اهل سنت نیز ملاقات و مباحثات علمی، دینی و فلسفی داشت و بزرگان آنان مانند شیخ محمد نجیب، شیخ محمد سلموطی، شیخ محمد عبده و شیخ عبدالکریم الکتانی ادریسی، با نوشتن اجازات و تأییدات علمی، مقام علمی و فکری شرف الدین را گرامی داشتند و از او تجلیل کردند. دوران جهاد و مبارزه در اواخر سال ۱۳۳۰ ق. وی پس از انجام رسالت خویش و فتح دلهای مخالفان، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان مردم لبنان نیز بسان دیگر مردم سرزمینهای اسلامی خواستار استقلال کشورشان و رهایی از زیر سلطه عثمانیها بودند. برای اولین بار و با تأیید حرکت گروههای استقلال طلب، شرف الدین وارد میدان مبارزات سیاسی و درگیریهای اجتماعی شد. در دوران جنگهای استقلال لبنان، وی در کنار مردم ماند و رهبری دینی و سیاسی و پناه دادن به مردم بی‎پناه جبل عامل را تقبل کرد. او برای شکل دادن به قیام همگانی و هماهنگ کردن حرکتهای ضد فرانسوی در سرتاسر کشور، علما و رهبران جبل عامل را برای تشکیل یک کنگره عمومی در شهر وادی الحجیر ـ در مرز لبنان و سوریه ـ فرا خواند و در ضمن سخنرانی در این کنگره، علیه فرانسویان فتوای جهاد داد. در پی جستجوی فرانسویان برای دستگیری شرف الدین، وی ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت کرد. و در اجتماعات سیاسی، علمی و دینی دمشق حضور یافت. چون آوازه علمی و سیاسی‎اش آفاق کشورهای اسلامی را پر کرده بود، هر جا می‎رفت قدر می‎دید و بر صدر می‎نشست. او علما، دانشمندان، سیاستمداران، روشنفکران و مبارزان را راهنمایی می‎کرد و راه درست مبارزه سیاسی را به آنان نشان می‎داد. فرانسویان که به شرف الدین دست نیافتند، خانه و کتابخانه‎اش را آتش زدند و بسیاری از آثار خطی او را سوزاندند! شرف الدین علاوه بر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در دمشق، به اوضاع تبعیدیان مسلمان لبنانی و غیر لبنانی رسیدگی می‎کرد. او و دیگر مبارزان لبنانی، مدتی را در دمشق گذراندند، تا این که فرانسویان توطئه طلب و تجاوزکار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاک سوریه را نیز اشغال کردند. شرف الدین به همراه خانواده‎اش به فلسطین رفت و در شهر «حیفا» سکنی گزید. چندی بعد در سال ۱۳۳۸ ق. با لباس مبدل و برای دومین بار عازم مصر شد. وی علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمی، سیاسی و ادبی بر حضور در مساجد و محافل علمی، سیاسی و ادبی هر روز با افراد و گروههای مختلفی دیدار و گفتگو می‎کرد و اکثر سخنانش در نشریات آن روز مصر به چاپ می‎رسید. در یکی از سخنرانیهای پرشور خود جمله پرمحتوا و عمیقی گفت که حقیقت وحدت اسلامی را بیان می‎کرد. سید رشید رضا، عالم و نویسنده مشهور مصری که در آن محفل حضور داشت، آن جمله را با خط درشتی در مجله خود «المنار» چاپ کرد و آن جمله این بود: شیعه و سنی را روز نخست، سیاست (و مطالع سیاسی) از هم جدا کرده است و اکنون نیز باید سیاست (و مصالح سیاسی اسلام و مسلمانان) آن دو را در کنار هم بنشاند و متحدشان کند. شرف الدین مدتی در مصر ماند. سپس بر آن شد تا در نزدیک‎ترین نقطه لبنان حضور یابد، و از نزدیک برای آزادی کشور و ملتش تلاشی شایسته را به انجام رساند. وقتی وارد بیروت شد، فرانسویان خواستند مقدمات عزیمت او را به شهر صور زودتر فراهم کنند، ولی شرف الدین در بیروت توقف کرد تا برای آزادی دیگر مبارزان و آزادیخواهان مهاجر، تبعیدی و متواری، با حاکمان مذاکره و گفتگو کند. به هر تقدیر، با آزادی و بازگشت دیگر مبارزان و آزادیخواهان موافقت و عمل آمد و شرف الدین با خیالی آسوده، آهنگ صور کرد. روز بازگشت شرف الدین به وطن، از ایام بیادماندنی تاریخ لبنان است. مردم مبارز و مسلمانی که حدود یک سال از نعمت حضور عینی رهبر دینی و انقلابی خود محروم بودند، به هنگام بازگشت شکوهمند او، تمام احساسات درونی خویش را با شور و هیجان و تظاهرات و شعر و خطابه اظهار می‎کردند. شرف الدین مردانه با استیلای بیگانگان غربی به مخالفت برخاست و تا خروج آخرین عمال آنان از لبنان و به رسمیت شناختن استقلال این کشور در سال ۱۹۴۵ م مبارزه کرد. در دورانی که او با سلطه فرانسه در لبنان مبارزه می‎کرد فلسطین تحت سیطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسأله فلسطین به صورتی که بعد از سال ۱۹۴۸ م. مطرح شد، در نیامده بود، ولی زمینه آن آماده می‎شد. در این دوران، شرف الدین مهاجرت یهودیان جهان به خاک فلسطین را برای آینده آن کشور خطرناک می‎دانست و به همین جهت، همواره خطر یهودیان صهیونیست را برای فلسطین تذکر می‎داد. سفرهای زیارت حج سال ۱۳۴۰ ق. از باشکوه‎ترین مراسم حج بود که تاریخ به یاد دارد. حضور شرف الدین در این کنگره عظیم جهانی مسلمانان، جلوه و صفای دیگری به آن داده بود. به تقاضای ملک حسین، نماز جماعت در مسجد الحرام به امامت شرف الدین برپا شد. به احتمال زیاد این اولین نماز جماعتی بود که به امامت یک عالم شیعه در مسجد الحرام برگزار می‎شد. پس از پایان مراسم حج، شرف الدین به هموطنانش و در میان مشایعت، احترام و اکرام دولتمردان عربستان، به جبل عامل عزیمت کرد. در اواخر سال ۱۳۵۵ ق. پا در رکاب سفر نهاد و به عراق رفت. ابتدا وارد بغداد شد و سپس برای زیارت امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ عازم نجف، کاظمین، سامرا و کربلا شد. در واپسین روزهای سال ۱۳۵۵ ق. مقارن ۱۳۱۵ ش. شرف الدین از عراق راهی ایران شد تا مرقد هشتمین پیشوای شیعیان حضرت ابو الحسن علی بن موسی الرضا ـ علیه السلام ـ را زیارت کند. در تهران عده زیادی از علما، روحانیون و شخصیتهای علمی و دینی از او استقبال کردند. هم چنین مردم دیندار، عالمان شهر به دیدار و زیارت او شتافتند و به اکرام و احترام همت گماشتند. شرف الدین از تهران به قم عزیمت کرد تا مرقد پاک حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السلام ـ، دخت والا گهر امام موسی کاظم ـ علیه السلام ـ را زیارت کند و از نزدیک با حوزه علمیه و علما و فقهای قم که به سختی تحت فشار اختناق و استبداد رضا خانی بودند، آشنا شود. پس از این زیارت و دیدار، رخت سفر به دیار خراسان کشید و عازم شهر شهادت، مشهد مقدس شد و بوسه بر آستان قدسی حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ زد ... و به آرزوی دیرین خویش دست یافت. سفر شرف الدین به ایران، نزدیک به یک ماه طول کشید و در اوایل سال ۱۳۵۶ ق. به وطن خود بازگشت. سرچشمه‎های هدایت شرف الدین برای مقابله با وضع آشفته و نابسامان فرهنگی و آموزشی در لبنان که در اثر گسترش و تحکیم سلطه خیانت آمیز استعمارگران غربی در این دیار به وجود آمده بود، تصمیم به اصلاح دستگاههای آموزش و پرورش جامعه خود گرفت. وی تصمیم گرفت مدرسه‎ای در صور بسازد. در این کار از تمام کسانی که امکان کمک مادی داشتند، دعوت به همکاری کرد. ابتدا در سال ۱۳۵۷ ق. مدرسه‎ای ابتدایی برای آموزش و پرورش دانش آموزان مسلمان با نام المدرسه الجعفریه بنا نهاد. این مدرسه به طور رایگان اداره می‎شد و علاوه بر تعلیم درسهای جدید، از درسهای معارف و اخلاق اسلامی نیز بهره می‎جست. شرف الدین در مقام یک مصلح دلسوز و آگاه، باشگاه مجلل و زیبای نادی الامام الصادق ـ علیه السلام ـ را تأسیس کرد تا بدین طریق از شرکت جوانان در محافل دشمنان و بدخواهان جلوگیری کند. علاوه بر آن، مسجدی در نزدیکی مدرسه جعفریه و باشگاه امام صادق ـ علیه السلام ـ ساخت تا دانش آموزان و کسانی که به باشگاه می‎آیند، فرائض دینی خود را در مسجد انجام دهند. شرف الدین خوب می‎دانست که دختران امروز، مادران فردایند و در تربیت فرزندان مسلمان نقشی اساسی دارند. با احساس این نیاز و پس از تهیه مقدمات، در سال ۱۳۶۱ ق. مدرسه دختران «الزهرا» را تأسیس کرد. پس از مدتی، مخالفان سیاسی او که از دست نشاندگان فرانسه بودند، با توسل به زور و کمک دولت وابسته لبنان و سربازان دولتی، مدرسه الزهرا را بستند! اما شرف الدین بدون هیچ ترس و یأسی، کلاسهای آن سال را در خانه خود برپا کرد و تا آخر ادامه داد و سال بعد، مجدداً مدرسه بازگشایی شد و در کنار مدرسه جعفریه، کار خود را آغاز کرد. بعدها دانشکده جعفریه را نیز تأسیس کرد. شرف الدین به اندازه توان مادی خویش همواره در جهت رفع نیاز فقرا و مستمندان می‎کوشید. خانه‎اش در صور پناهگاه تهیدستان و حاجتمندان بود. وی در ادامه راه اصلاح و سازندگی اجتماعی خویش، مؤسسه خیریه‎ای را به نام «انجمن نیکوکاری و احسان» به همین منظور در سال ۱۳۶۵ ق. تأسیس کرد. تأسیس این مؤسسه از کارهای بسیار درخشان، کارساز و اساسی شرف الدین در سالهای آخر عمرش بود. اجتهاد در مقابل نص کار علمی و تحقیقی مهم دیگری که شرف الدین در واپسین سالهای عمرش به انجام آن موفق شد نوشتن کتاب مشهور و شگفت انگیز النص و الاجتهاد بود. این کتاب یکی دیگر از آثار وحدت آفرین شرف الدین است. در این کتاب، وی حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصی در مقابل کلام صریح پیامبر) را که خلفا، حاکمان و برخی از بستگان آنان، در زمان رسول خدا یا بعد از رحلت آن حضرت مرتکب شدند، براساس کتابهای معتبر اهل سنت بر می‎شمارد و در مورد هر یک، نظرات علمی، تحقیقی و منتقدانه خود را بیان می‎کند. نوشتن چنین کتاب ارزشمندی، در ادامه راه اصلاح و سازندگی فرهنگی امت جدش، آخرین کار جاودان و حسن ختام یک عمر تلاش او برای خوشبختی و سعادت و وحدت مسلمانان جهان محسوب می‎شود. وفات شرف الدین هیچ گاه ناتوانی‎های جسمی و بیماریهای مربوط به دوران سالخوردگی را بهانه قرار نداد و شانه از زیر بار مسؤولیت‎های شرعی و اجتماعی خالی نکرد. هنگامی که در بیمارستان بیروت بستری بود، هر روز مردم بسیاری از اقشار مختلف و از همه شهرهای لبنان، برای عیادتش می‎آمدند. روزها در بیم و امید و اضطراب می‎گذشت تا این که در صبح روز دوشنبه ۸ جمادی الثانی سال ۱۳۷۷ ق.، آن شعله فروزان و آن چشم همیشه بیدار، پس از ۸۷ سال درخشش خیره کننده خاموش شد. خبر درگذشت شرف الدین در دنیای اسلام، انعکاس غم انگیزی داشت و مردم صور برای همیشه در حسرت دیدن دوباره آن چهره درخشان الهی و امید دلها، سوختند. سرانجام دو روز پس از وفات و تشییع مجلل و چشمگیر در بیروت، بغداد، کاظمین و نجف، پیکر پاک شرف الدین در سمت جنوبی صحن امام علی ـ علیه السلام ـ و مجاور آرامگاه استادش، فقیه بزرگ سید محمد کاظم یزدی به خاک سپرده شد. آثار بسیاری از آثار خطی شرف الدین، در کشاکش مبارزه و هجرت، به دست فرانسویان به آتش کشیده شد و از بین رفت. با این حال، آثار قلمی کم نظیر و جاودانی از او مانده است که از شاهکارهای علمی و دینی و ادبی و تاریخی و پر افتخار تشیع بلکه جهان اسلام به شمار می‎رود. ما در این جا به معرفی اجمالیآنها می‎پردازیم: ۱. الفصول المهمه؛ به فارسی هم ترجمه و تحت عنوان «در راه تفاهم» چاپ شده است. ۲. الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، درباره بانوی بانوان عالم حضرت فاطمه زهراست. ۳. المراجعات. شایان ذکر است که این کتاب در سال ۱۳۶۵ ق. در حالی سید خود حیات داشت به قلم فرزانه بزرگ علامه «حید قلی سردار کابلی» به فارسی ترجمه و در تهران چاپ شد. ۴. النص و الاجتهاد. به قلم علی دوانی به فارسی هم ترجمه و تحت عنوان «اجتهاد در مقابل نص» چاپ شده است. ۵. ابوهریره، کتابی است تحقیقی درباره ابوهریره. ۶. المجالس الفاخره فی مأتم العتره الطاهره، مقدمه‎ای بوده است بر کتابی به همین نام در چهار جلد، که در آتش افروزی فرانسویان فرهنگ ستیز، سوخته و فقط همین مقدمه مانده است. ۷. فلسفه المیثاق و الولایه، بحثی پیرامون میثاق الهی ازلی. ۸. اجوبه مسائل جار الله، پاسخی است علمی و مستند به ۲۰ سؤال که «موسی جار الله» از علمای شیعه کرده بود. ۹. مسائل فقهیه، مسائلی است براساس فقه مذاهب اسلامی. ۱۰. کلمه حول الرؤیه، در مسائل اعتقادی. ۱۱. الی المجمع العلمی العربی بدمشق، پاسخهایی است علمی به تهمتهایی که مجمع علمی دمشق در آن ایام نسبت به شیعه روا داشته بود. ۱۲. ثبتُ الاَثبات فی سلسله الرواه، رساله‎ای است در ذکر استادان و مشایخِ مؤلف از علمای مذاهب اسلامی. ۱۳. مؤلفوا الشیعه فی صدر الاسلام، درباره مولفان و کتاب نویسان شیعه از عصر نبوت تا عصر امام هادی ـ علیه السلام ـ. ۱۴. زینب الکبری. ۱۵. بُغیه الراغبین فی احوال آل شرف الدین، کتابی است ادبی، تاریخی و رجالی در شرح حال عالمان خاندان شرف الدین و صدر.

[ویکی فقه] سید عبدالحسین شرف الدین عاملی، فقیه، اصولی، ادیب، محدث و مجتهد شیعی در قرن چهاردهم هجری قمری می باشد.
سید عبدالحسین شرف الدین در یکی از روزهای سال ۱۲۹۰ ق در شهر کاظمین دیده به جهان گشود. وی در دامان پر مهر مادر پاکدامن و مهربانش «زهرا صدر» و تحت نظارت پدر عالم و روحانی اش «سید یوسف شرف الدین» پرورش یافت. یک ساله بود که پدرش تصمیم گرفت برای گذراندن مراحل عالی تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کند و به این ترتیب، سید عبدالحسین به همراه پدر و مادر راهی آن دیار شد. شش سال داشت که در نجف اشرف به مکتب خانه گذاشته شد تا قرآن را از معلمان متدین و عالم فرا گیرد. در هشت سالگی و پس از بازگشت خانواده به جبل عامل، در محضر پدر عامل و روحانی خود، به خواندن ادبیات عرب پرداخت و سالها به فراگیری صرف، نحو، لغت، معانی، بیان، بدیع، شعر، انشا، تاریخ و خط مشغول شد و با تمرین و ممارست، معلوماتش را به کمال رسانید. پس از آن که در ادبیات، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضروری را کسب کرد در محضر پدر به تحصیل فقه پرداخت و با عزمی جزم، کتاب های فقهی نجاة العباد، المختصر النافع فی فقه الامامیه و شرایع الاسلام را به نحو شایسته ای فرا گرفت. سید علاوه بر این کتابها در زمینه های ادبیات، تاریخ، تفسیر، فقه، اصول، منطق، اخلاق، اعتقادات و ... با شور و شوق جوشانی به مطالعات دامنه دار و عمیقی دست زد، استعداد درخشان خویش را پروراند و به دانستنیهای سرشاری نائل آمد. در همین سالها بود که وی به پیشنهاد پدر و مادر، با دختر عموی خویش پیمان زناشویی بست. در سال ۱۳۱۰ ق به همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بر بست و در پی توصیه پدر بزرگش آیة الله سید هادی صدر و دیگر آشنایانش، به همراه خانواده اش به سامرا رفت. شرف الدین پس از گفتگو و تبادل نظر با دایی فرزانه و عالم خود آیة الله سید حسن صدر، تحصیلات فقهی و اصولی خویش را در نزد دو استاد معروف حوزه علمیه سامرا، شیخ حسن کربلایی (متوفی ۱۳۲۲ ق) و شیخ باقر حیدر (متوفی ۱۳۳۳ ق) آغاز کرد. هم چنین هر صبح جمعه، وی با شور و رغبت وصف ناپذیری، پای درس اخلاق حکیم الهی آیة الله شیخ فتحعلی سلطان آبادی حضور می یافت و دل عطشناکش را از آن چشمه عشق حق سیراب می ساخت.پس از گذشت یک سال و در هنگامی که مرجع تقلید شیعیان جهان آیة الله میرزای شیرازی بنا به عللی سامرا را به قصد نجف ترک کرد، شرف الدین نیز با دیگر عالمان و مدرسان حوزه علمیه سامرا،ؤ راهی نجف، دیار عشق و قبله طالبان علم شد.
اساتید
وی برای تحصیل دوره های عالی فقه، اصول، حدیث، کلام و ... سالها پای درس عالمان و فقیهان بزرگ حوزه علمیه نجف از جمله:آقا رضا اصفهانی (متوفی ۱۳۲۲ ق.)شیخ محمد طه نجف (متوفی ۱۳۲۳ ق.)آخوند خراسانی (متوفی ۱۳۲۹ ق.)شیخ الشریعه اصفهانی (متوفی ۱۳۰۳ ق.)شیخ عبدالله مازندرانی (متوفی ۱۳۳۰ ق.)سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (متوفی ۱۳۳۷ ق.)میرزا حسین نوری (متوفی ۱۳۲۰ ق.) نشست.
بازگشت
شرف الدین پس از دوازده سال تحصیل، تحقیق و مناظرات علمی و اعتقادی و در نهایت شوق و تلاش و پشتکار ویژه طلبگی، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست یافت و از سوی فقهای طراز اول نجف، صاحب اجازات و تأییدات اجتهادی شد و در سی و دو سالگی، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأیید همه مجتهدان بزرگ حوزه علمیه نجف، کاظمین، کربلا و سامرا قرار گرفت. او در این مدت، در کنار تحصیلات علمی و فقهی، با جدیت تمام به فعالیتهای ادبی و تلاش در جهت تسلط کامل بر رموز بلاغت، صنایع ادبی و شیوه های سخنوری، نویسندگی و بحث دست زد و در این فنون نیز ممتاز گشت.در تاریخ نهم ربیع الاول سال ۱۳۲۲ ق. همراه با خانواده اش نجف اشرف را ترک کرد و از راه دمشق رهسپاره جبل عامل شد و در میان امواج خروشان احساسات و عواطف پاک هموطنانش، به وطن قدم نهاد.ابتدا در «شحور» اقامت کرد و در کنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدریس، تعلیم و تربیت نسل جوان همت گماشت. پس از سه سال، به دعوت مردم صور، راهی آن جا شد. وی با تأسیس حسینیه صور آن جا را به مرکزی برای برگزاری برنامه های گوناگون دینی و اجتماعی تبدیل کرد.
چاووش وحدت
...

پیشنهاد کاربران

بپرس