چون ابر بهاری بزمین سینه کش آید
شوکت شده از بس که گران بار نگاهم.
محمد اسحاق شوکت ( از آنندراج ).
- سینه کش رو به آفتاب ؛ در معرض آفتاب. ( فرهنگ فارسی معین ).- سینه کش کوه ؛ شیب تند و تیز کوه. ( فرهنگ فارسی معین ).
سینه کش
/sinekeS/
مترادف سینه کش: پهلو، دامنه، دامنه کوه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
چون ابر بهاری بزمین سینه کش آید
شوکت شده از بس که گران بار نگاهم.
- سینه کش کوه ؛ شیب تند و تیز کوه. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
آنکه سینه را بر زمین یا چیز دیگر بساید .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* سینه کش آفتاب: [مجاز] جای رو به آفتاب، جای مسطح که خورشید بر آن بتابد.
گویش مازنی
مترادف ها
دامنه، سینه کش، سرازیری تپه، دامنه کوه
تعصب، پیشقدر، تمایل به یک طرف، سینه کش
نشیب، سینه کش، انحطاط، سرازیری، سراشیبی، سرپایینی
سینه کش، پرتگاه مصنوعی، سرازیری خندق
سینه کش، شیب، سرازیری، سراشیبی
پیشنهاد کاربران
سینه کَش : سربالایی. شیب تند کوه.
نمونه: بر سینه کش پر سنگلاخ ونوزای فردا. ( کلیدر ج۸ص ۲۳۱۶ ) محمدجعفر نقوی
نمونه: بر سینه کش پر سنگلاخ ونوزای فردا. ( کلیدر ج۸ص ۲۳۱۶ ) محمدجعفر نقوی