شانه خالی کردن


معنی انگلیسی:
cop-out, beat, evade, shirk, repudiate, evasion, finesse, sidestep

لغت نامه دهخدا

شانه خالی کردن. [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اعراض کردن. روگردانیدن. سرپیچیدن. سر باز زدن. شانه تهی کردن. ( مجموعه مترادفات ص 44 ). از زیربار بیرون رفتن وترک کردن چیزی و بیشتر با لفظ بار استعمال میشود.
- امثال :
فلان از زیر بار حکومت شانه خالی میکند. ( فرهنگ نظام ).
اعراض کردن و بهانه نمودن مرادف شانه خالی کردن و مضایقه نمودن است. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
روی تلخی که ببینی ز بزرگی چون موج
شانه خالی کن از او گر همه دریا باشد.
تأثیر ( از بهار عجم ).
|| ترک تعلقات کردن. ( مجموعه مترادفات ص 89 ).

فرهنگ فارسی

اعراض کردن رو گردانیدن

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی ضرب المثل -> شانه خالی کردن
از زیر کاری در رفتن و آن را به عهده نگرفتن.

مترادف ها

weasel (فعل)
عدول کردن، دروغ گفتن، شانه خالی کردن

quail (فعل)
ترسیدن، لرزیدن، دلمه شدن، پژمرده شدن، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، بی اثر بودن

flinch (فعل)
عدول کردن، لرزیدن، شانه خالی کردن، بخود پیچیدن، دریع داشتن

فارسی به عربی

ابن عرس , جفلة , سمن

پیشنهاد کاربران

دررفتن اززیر کار به بهانه های گوناگون
زیر چیزی زدن
زه زدن
انصراف وترک گفتن و گریختن از سنگینی کاری که قبلاً آن را به چیزی نمی شمرد و مدعی توانستن آن بود. از میدان بدر رفتن. از دعوی خود بازآمدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . از میدان دررفتن. از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ماده ٔ بعد شود.

بپرس