شایسته سالاری

فرهنگستان زبان و ادب

{meritocracy} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] نظامی که در آن انتصاب افراد براساس استعداد و قابلیت و توان آنها صورت می گیرد، نه براساس ثروت و روابط خویشاوندی و اجتماعی

دانشنامه آزاد فارسی

شایسته سالاری (meritocracy)
نظامی اجتماعی (مثلاً نظام آموزش و پرورش یا نظام سیاسی) متشکل از افراد برگزیده برمبنای عملکردشان یا رقابت با یکدیگر. در چنین نظامی، هوشمندی و توانایی های افراد بیش از پایگاه اجتماعی یا مال و مکنت آنان اهمیت دارد و درنتیجه، گروهی از نخبگان تکوین می یابد. نظام ماندارین در چین ازجمله نظام های شایسته سالاری بود که در آن از دانش آموختگان برای اشتغال به خدمات غیرنظامی در تشکیلات امپراتوری آزمون هایی به عمل می آمد. آنان مدارج ترقی را برمبنای شایستگی هاشان طی می کردند. این اصطلاح را مایکل یانگ (۱۹۱۵ـ ) در کتاب ظهور شایسته سالاری (۱۹۵۸) وضع کرد.

پیشنهاد کاربران

MERITOCRACY
. progress towards meritocracy was slow
حرکت ( پیشروی ) به سمت شایسته سالاری کند است.
"مفهوم شایسته سالاری
براعمال ضوابط و بکارگیری
علم و منطق
درتمامی
انتخابها و انتصابها
بویژه پست های کلیدی وحساس دلالت دارد. . . .
شایسته سالاری. شیوه ای از حکومت یا مدیریت است که در آن مبنای دستیابی به مشاغل و برگزیده شدن در مقام های مدیریتی، توانایی و شایستگی افراد است، نه موقعیت اجتماعی و فامیلی، و یا توانایی مالی آنها. مترادف این واژه در زبان انگلیسی «meritocracy» است.
...
[مشاهده متن کامل]

امثال:
"شایسته سالاری در حقیقت به کارگیری فرد مناسب در حرفۀ مناسب بر اساس تجربه، علم و دیگر موازین تعریف شده است و به عبارتی سپردن کار به کاردان است. " ( منبع: آفتاب، ۱۴ آذر ۱۳۸۴ - با اندکی تغییر )
"مفهوم شایسته سالاری بر اعمال ضوابط و بکارگیری علم و منطق ( نه روابط و ذهنیات ) در انتخابها و انتصابها دلالت دارد که با اجرای این طرح، شایسته سالاری . . . . " ( منبع: تارنمای گروه مشاوران جوان، وزارت بازرگانی )

بپرس