شب هنگام

/SabhengAm/

مترادف شب هنگام: شباشب، شبانگاه، شبانه

معنی انگلیسی:
dark, nighttime

لغت نامه دهخدا

شب هنگام. [ ش َ هََ ] ( اِ مرکب ، ق مرکب ) شباهنگام. در وقت شب. در شب. ( از ناظم الاطباء ) : شب هنگامی در فلان شارع میگذشتم ناگاه کمندی در گردن من افتاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 97 ).
به پایان آمد این هنگامه کآنک روز عالم شد
بود هر جا که هنگامه است شب هنگام پایانش.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

در وقت شب در شب

فرهنگ عمید

۱. هنگام شب.
۲. (اسم ) شبانگاه.

واژه نامه بختیاریکا

دیرمجال

مترادف ها

night (اسم)
تاریکی، شب، غروب، شب هنگام، برنامه شبانه، خادم حبش، لیل، نزدیک ب وقت خواب

nightfall (اسم)
شب هنگام، شبانگاه

فارسی به عربی

لیل , مساء

پیشنهاد کاربران

بپرس