شراب خوارگی

لغت نامه دهخدا

شرابخوارگی. [ ش َ خوا / خا رَ / رِ ] ( حامص مرکب ) باده پرستی. می پرستی. ( ناظم الاطباء ) : پیوسته به عشق و فساد و شراب خوارگی مشغول بودی با زنان و مطربان [ضحاک ]. ( فارسنامه ابن البلخی ص 35 ).

فرهنگ فارسی

باده پرستی و می پرستی پیوسته بعشق و فساد و شراب خوارگی مشغول بودی با زنان و مطربان .

فرهنگ عمید

شراب خواری، می خوارگی، شراب خوار بودن، باده پرستی.

پیشنهاد کاربران

بپرس