شرط بندی

/Sartbandi/

مترادف شرط بندی: قمار، میسر

معنی انگلیسی:
bet, gamble, wager, betting, wagering, staking money on something, gaming

لغت نامه دهخدا

شرطبندی. [ ش َ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل شرط بستن. گرو. نذر.

فرهنگ فارسی

عمل شرط بستن گرو نذر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شرط بندی به شرط کردن مالی برای کسی که در مسابقه یا قمار برنده شود گفته می شود
شرط بندی که در لغت عرب از آن به «رهان» تعبیر می شود، عبارت است از قرار دادن مالی معین در وسط برای فرد برنده در قمار، مسابقه و مانند آن. از احکام آن در باب تجارت و سبق و رمایه سخن گفته اند.
احکام تکلیفی شرط بندی
حکم تکلیفی: شرط بندی دو گونه است: حرام و جایز.
← شرط بندی حرام
۱. ↑ کتاب المکاسب، ج۲، ص۲-۶.
...

دانشنامه عمومی

شرط بندی (داستان کوتاه). «شرط بندی» ( به روسی: Пари ) داستان کوتاهی از آنتون چخوف، نوشته شده در سال ۱۸۸۹ است. موضوع داستان دربارهٔ شرط بندی یک بانکدار ثروتمند با یک وکیل جوان سر اخلاقی تر بودن مجازات مرگ یا حبس ابد است.
بانکدار ثروتمندی مهمانی بزرگی ترتیب می دهد. بیشتر مهمان ها جزو طبقات روشنفکر و تحصیلکردهٔ جامعه هستند و معتقدند مجازات مرگ اخلاقی و مناسب جوامع امروزی نیست. اما بانکدار معتقد است مجازات مرگ از حبس ابد اخلاقی تر است، چون حبس ابد چیزی نیست جز کشتن زندانی به تدریج و همراه با شکنجهٔ روحی. وکیل جوان ۲۵ ساله ای می گوید که هر دو گونهٔ مجازات غیراخلاقی هستند، اما اگر حق انتخاب باشد، مجازات حبس ابد را به مرگ ترجیح می دهد، چون زیستن به هر شکلش از مرگ بهتر است. بانکدار عصبانی می شود و دو میلیون روبل شرط می بندد که وکیل نمی تواند پنج سال در حبس انفرادی طاقت بیاورد. وکیل می گوید پنج سال که سهل است، ۱۵ سال هم طاقت خواهم آورد. علی رغم هشدار و استهزای بانکدار، شرط بسته می شود. وکیل باید ۱۵ سال در یکی از اتاق های باغ منزل بانکدار حبس انفرادی بکشد و اگر موفق به تحمل آن شد، دو میلیون روبل دریافت کند. او در این مدت نباید با انسان های دیگر در ارتباط باشد، حتی نباید صدای آن ها را بشنود، و تنها روزنهٔ ارتباطی او با جهان خارج، دریچهٔ کوچکی است که اختصاصاً به منظور تحویل غذا و کتاب و … تعبیه شده است. اما می تواند به هر میزان که خواست کتاب، شراب، و صفحات موسیقی درخواست کند. همچنین می تواند نامه بنویسد ولی نمی تواند نامه دریافت کند.
وکیل سال اول حبس را در افسردگی می گذراند، به پیانو گوش می دهد و از شراب و تنباکو دوری می کند. همچنین کتاب هایی با محتوای سبک چون عشقی، کمدی، فانتزی، و کارآگاهی می خواند. سال دوم دیگر صدای موسیقی شنیده نمی شود و وکیل صرفاً کتاب های کلاسیک می خواند. سال پنجم دوباره صدای موسیقی به گوش می رسد، وکیل درخواست شراب می کند و دیگر کتاب نمی خواند. تنها کارهایی که می کند خوردن و خوابیدن و نوشیدن است. گاهی شب ها تا صبح مشغول نوشتن می شود اما صبح نوشته ها را پاره می کند. همچنین چندین بار صدای گریستن او شنیده می شود. وکیل در نیمهٔ دوم سال ششم، غرق مطالعهٔ زبان، فلسفه و تاریخ می شود و در طول چهار سال، ۶۰۰ جلد کتاب می خواند و شش زبان خارجی می آموزد. همچنین نامه ای به شش زبان به بانکدار می نویسد و از او می خواهد که اگر غلطی در نوشته های او پیدا نشد، گلوله ای شلیک کند تا وکیل بداند که تلاش هایش بی نتیجه نبوده است. نوشته ها بدون غلط هستند و بانکدار درخواست وکیل را اجابت می کند. در سال دهم، وکیل در طول سال فقط یک کتاب می خواند و آن عهد جدید است. او بعداً رو به تاریخ ادیان و الهیات می آورد. در دو سال آخر به صورت کاتوره ای ( ≈رندوم ) کتاب سفارش می دهد، علوم طبیعی می خواند و سپس آثار شکسپیر و بایرون. کتاب های درخواستی او اکنون ملغمه ای از پزشکی، شیمی، رمان، فلسفه، و الهیات است.
عکس شرط بندی (داستان کوتاه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

betting (اسم)
شرط بندی

martingale (اسم)
شرط بندی، تسمه زیر گردن اسب

پیشنهاد کاربران

بپرس