شفاء


برابر پارسی: بهبودی، تندرستی

لغت نامه دهخدا

شفاء. [ ش ِ ] ( ع اِ ) دوا. ج ، اَشفیة. جج ، اَشافی. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). شفاء که اغلب به فتح شین تلفظ کنند به کسر است. ( نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال 1 شماره 6 ص 7 ).
- شفاء از مسألتی ؛ جواب شافی دادن. تبیین و روشن کردن آن. ( یادداشت مؤلف ).
|| ( اِمص ) تندرستی. ( ناظم الاطباء )( آنندراج ). صحت و تندرستی بعد از مرض ، و به فتح اول خطاست. ( از غیاث اللغات ). بازگشت اخلاط به اعتدال. ( تعریفات جرجانی ). و رجوع به شفا شود.

شفاء. [ ش ِ ] ( ع مص ) دوا کردن. تندرستی دادن کسی را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بهتری دادن از مرض. ( زمخشری ). آسانی دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). شفا دادن. ( ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 61 ). || تندرستی خواستن برای کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || فروشدن آفتاب : شفت الشمس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

شفاء. [ ش ِ ] ( اِخ ) بنت عبداﷲبن شمس العدویة القریشیه ، مکنی به ام سلیمان. از زنان صحابه نامدار است و در دوره جاهلیت نویسندگی میکرد. پیش از هجرت به اسلام گروید و به حفصة ام المؤمنین نوشتن آموخت. وی مورد توجه حضرت رسول ( ص ) و عمر خلیفه ثانی بود. گویند نام وی لیلی و لقبش شفاء بود. شفاء در حدود سال 20 هجری. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی شِفَاءٌ: شفاء - بهبودی
ریشه کلمه:
شفی (۶ بار)

[ویکی اهل البیت] شفاء (اسامی و اوصاف قرآن). «شفا» (به کسر شین) در معنای بهبود و درمان بیماری و نیز سبب بهبود و درمان بکار می رود. قرآن کریم در سه آیه واژه «شفاء» را بکار برده و موارد کاربرد «شفاء» در قرآن، منحصر به همین سه مورد است:
خدای متعال در آیات یاد شده قرآن را به عنوان شفای آنچه در دلها و افکار است، معرفی نموده؛ اگر ذات قرآن شفا باشد هیچ مرضی در آن راه نمی یابد و هرگاه شخصی به قرآن مراجعه کند بدون شفا بازنمی گردد.
دارو به طور معمول وسیله شفای بیمار است، ولی چه بسا بیمارانی که دارو مصرف می کنند با این حال شفا و بهبودی نمی یابند، پس ذات دارو شفا نیست بلکه مقتضی شفا است. خدای سبحان درباره قرآن نمی فرماید که قرآن داروست بلکه فرموده او شفاست و اثر شفابخشی اش قطعی است.
از این روی هر کسی به محضر قرآن حاضر شود و آن را بفهمد، بپذیرد و عمل کند به یقین امراض درونی اش از بین می رود؛ مگر آن که خود مریض به قرآن مراجعه نکند و یا مراجعه اش از روی میل نباشد و یا پس از مراجعه به قرآن دستور و نسخه شفابخش آن را نپذیرد و یا به آن عمل نکند و یا عملش نادرست باشد و...
خداوند متعال درباره همین قرآن می فرماید: «وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا»؛ (سوره اسراء، آیه 82) و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی افزاید. پس همین قرآن که برای مومنان شفا و رحمت است، برای تبهکاران خسارت است. قرآن نوری است که درک آن برای نابینایان دشوار است و به این جهت از این نور الاهی استفاده نمی کنند. «قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًی وَشِفَاء وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًی »؛ (سوره فصلت، آیه 44) بگو: این (کتاب) برای کسانی که ایمان آورده اند هدایت و درمان است ولی کسانی که ایمان نمی آورند، در گوشهایشان سنگینی است و گویی نابینا هستند و آن را نمی بینند. اگر بیماری با خوردن میوه پرآب و شیرین و شاداب بیماریش تشدید شود، مشکل از ناحیه آن میوه نیست بلکه سبب محرومیت و افزایش رنجوری او دستگاه هاضمه بیمار است.
قرآن همانند آن میوه شیرین و ترو تازه ای است که انسان مستعد و سالم با هضم آن رشد و تکامل می یابد و شخصی که قلب بیماری دارد به جهت بیماری خودش از آن محروم می شود. لجاجت و سرسختی ظالمان در برابر قرآن سبب شدت مریض آن ها می شود. «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضا». (سوره بقره، آیه 10) در دلهای آنان یک نوع بیماری است خداوند بر بیماری آنان افزوده.
حضرت امیرمومنان علیه السلام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به عنوان طبیب انسان ها این طور معرفی می کند: طبیب دوّار بطبه و طبیب واقعی کسی است که به سراغ بیماران برود و در پی معالجه آنان باشد، بدین گونه که هم علت بیماری و هم چگونگی پیشگیری از آن تا قبل از ابتلا و هم درمان بعد از ابتلا را به مردم بگوید، نه این که منتظر بنشیند تا هر کس بیمار شد او را درمان کند.

[ویکی فقه] شفاء (قرآن). یکی از اسامی و صفات قرآن را شفاء (قرآن) گویند.
«شفا» (به کسر شین) در معنای بهبود و درمان بیماری و نیز سبب بهبود و درمان به کار می رود.
نمونه قرآنی
قرآن کریم در سه آیه واژه « شفاء » را بکار برده و موارد کاربرد «شفاء» در قرآن، منحصر به همین سه مورد است:۱. (وننزل من القرآن ما هو شفاء ورحمة للمؤمنین)؛ «و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم». این آیه به « آیه شفا » معروف است.۲. (یا ایها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم وشفاء لما فی الصدور…)؛ «ای مردم به یقین برای شما از جانب پروردگارتان اندرزی و درمانی برای آنچه در سینه هاست». ۳. (قل هو للذین آمنوا هدی وشفاء)؛ «بگو این ( کتاب ) برای کسانی که ایمان آورده اند رهنمود و درمانی است».
شفای دلها و افکار
خدای متعال در آیات یاد شده قرآن را به عنوان شفای آنچه در دلها و افکار است، معرفی نموده؛ اگر ذات قرآن شفا باشد، هیچ مرضی در آن راه نمی یابد و هرگاه شخصی به قرآن مراجعه کند بدون شفا باز نمی گردد.
دارو مقتضی شفا
...

دانشنامه آزاد فارسی

شِفاء
(یا: کتاب الشفاء) تألیف ابن سینا، کتابی به عربی، در حکمت و فلسفه، در ۴۱۲ق. این اثر کلان ترین اثر موجود در حکمت نظری و به ویژه منطق به شمار می رود و مشتمل است بر چهار کتاب: ۱. منطق، شامل نُه فن: مدخل، مقولات، باری ارمیناس (عبارت)، قیاس، برهان، جدل، سفسطه، خطابه، شعر. ۲. طبیعیات، شامل هشت فن: سماع طبیعی، سماء و عالم، کون و فساد، آثار علوی، علل اکوان، نفس، نبات، و طبایع حیوان. ۳. ریاضیات (تعلیمیات)، شامل چهار فن: هندسه، مجسطی (هیئت)، حساب، و موسیقی. ۴. الهیات، شامل ده مقاله: تعریف فلسفه و مباحث وجود؛ جوهر و اقسام آن؛ عرض و اقسام آن؛ حدوث و قدم و قوه و فعل؛ امور عامه، علل و غایات؛ وحدت و کثرت؛ شناسایی مبدأ اول؛ صدور کثرات از مبدأ اول؛ و بالاخره اشارۀ اجمالی به مبدأ و معاد، نبوت، پیدایش مدینه و امامت. مشهورترین جزء شفا همان الهیات است. شفا همواره مرجعی فلسفی بوده و بر آن بیش از ۸۰ شرح، حاشیه، تلخیص و ترجمه نگاشته اند. مشهورترین شروح بخش الهیات آن: کشف الخفاء علامه حلّی، عروةالوثقی علوی عاملی و شرح الهیات ملامهدی نراقی است، از تلخیص ها نیز می توان عون اخوان الصفاء علی فهم کتاب الشفا از بهاءالدین اصفهانی (فاضل هندی) و تلخیص منطق شمس الدین محمد خسروشاهی را نام برد. از مشهورترین حواشی بخش الهیات شفا: حواشی ملاصدرا، آقاحسین خوانساری، محمدباقر سبزواری؛ بر بخش طبیعیات: حواشی آقاجمال خوانساری و میرزا ابوالحسن جلوه؛ بر بخش منطق: حواشی و شروح میر سید احمد علوی. افزون بر گزارش های فوق، کتاب التحصیل بهمنیار، بیان الحق بضمان الصدق ابوالعباس لوکری و حتی المباحث المشرقیة فخر رازی بر پایۀ شفا به رشتۀ تحریر درآمده است. بخش هایی از شفا به زبان های لاتینی و آلمانی و انگلیسی ترجمه شده است. بخش سماع طبیعی آن را ذکاءالملک فروغی و قسمتی از بخش نفس را اکبر داناسرشت و بخش الهیات آن را سید احمد عریضی درب امامی به فارسی ترجمه کرده اند. قسمت طبیعیات و الهیات شفا در تهران ۱۳۰۵ق چاپ سنگی، و تمامی آن زیر نظر ابراهیم مدکور در قاهره، از ۱۹۵۲ به بعد، در چندین مجلد تصحیح و چاپ شده است.

مترادف ها

cure (اسم)
علاج، دارو، شفاء

پیشنهاد کاربران

جان کندن ، وقتی میگیم خدا شَفات بده یعنی خدا مرگت بده

بپرس