شلمغانی

لغت نامه دهخدا

شلمغانی. [ ش َ م َ ] ( اِخ ) ابوجعفر محمدبن علی معروف به ابن ابی العزاقر از مردم شلمغان از قرای واسط بود و اواز جمله کسانی است که به مخالفت با حسین بن روح و مذهب او پرداخت و خود مذهبی جدید آورد که پیروانش را به نام خود او عزاقریه یا شلمغانیه مینامند. او یکی از کُتّاب بغداد و یکی از مؤلفین و علمای شیعه امامیه بود و قبل از تأسیس مذهب پیش طایفه امامیه مقامی بلند داشت و مؤلفاتش مورد رجوع و استفاده امامیه بود، چنانکه حسین بن روح به محض اینکه به مقام ابوجعفر عمری نشست به خانه او رفت و در غیبت خود نیز او را به نیابت خویش منصوب کرد و در این مدت او سفیر و رابط بین مردم و حسین بن روح بود و توقیعات حضرت قائم به توسط حسین بن روح به دست شلمغانی صادر می شد و مردم برای رفع حوائج و حل مهمات خود به او مراجعه می نمودند. تاریخ خروج شلمغانی تقریباً از حدود سال 304 - 311 هَ. ق. آغاز شده و گویا از ابتدا هم نظر او گرفتن مقام حسین بن روح و «باب » قلم دادن خود به جای او بوده و بعداً کار ادعای او بالا گرفته و دعوی نبوت و الوهیت نیز کرده است. شلمغانی به موصل و بغداد رفت ودر آنجا طرفداران و پیروان فراوانی پیدا کرد و مذهب عزاقریه اوج گرفت. از مشاهیر کسانی که بدو گرویدند حسین بن القاسم وزیر مقتدر خلیفه و ابوجعفربن بسطام وابوعلی بن بسطام از کتاب و بزرگان شیعه بودند. شلمغانی و ابن ابی عون را در سال 322 هَ. ق. به امر خلیفه گردن زدند و سپس جسد ایشان را به دار آویختند و نعش آن دو را سوخته و خاکسترشان را به آب دجله دادند. شلمغانی احکام دین خود را در کتابی به نام ( الحاسة السادسة ) تدوین کرده بود. از تألیفات دیگر اوست : 1- کتاب التکلیف. 2- ماهیة العصمة. 3- المباهلة. 4- المعارف. 5- الایضاح. 6- فضایل العمرتین. 7- الانوار. 8- التعلیم. 9- الزهاد و التوحید. 10- الغیبة. ( از خاندان نوبختی صص 231- 222 ). و رجوع به فهرست همین مأخذ،کامل ابن اثیر ج 8 ص 110، فهرست غیبت طوسی ، معجم الادبا، نامه دانشوران ج 2 ص 747 و ماده عزاقریه شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] محمد بن علی بن ابی العَزاقِر مشهور به شَلمَغانی از یاران امام حسن عسکری(ع) و از محدثان شیعی در ایام غیبت صغرا دربغداد. مدتی در غیاب حسین بن روح سومین نایب خاص امام مهدی(ع) به بعضی از امور شیعیان رسیدگی می کرد؛ اما گفته اند حسادت بر مقام حسین بن روح، وی را بر آن داشت تا مذهب امامیه را ترک کند. او دستورهای امام دوازدهم را نادیده انگاشت و در پی دیگر گروه ها و فرق رفت. شلمغانی به دروغ ادعای نیابت امام زمان(عج) نمود و می گفت که روح خدا در جسم او حلول کرده و خود را روح القدس می نامید. او در نهایت مورد لعن امام مهدی(ع) قرار گرفت و بعد از مدتی به دستور حاکم عباسی به دار آویخته شد.
شلمغانی، متولد روستای شلمغان واقع در حومه شهر واسط و یکی از قاریان قرآن در آنجا بود.او پس از مدتی به بغداد رفت و به دستگاه عباسیان پیوست و به عنوان دبیر (کاتب) به خدمت مشغول گشت.وی از فقهای امامیه بود و آثار متعددی درباره عقاید و فقه شیعه نوشت. آثار او قبل از روی گرداندن از تشیع با احترام فراوان امامیه رو به رو بود.
طبق برخی گزارش های تاریخ، هنگامی که حسین بن روح نیابت از امام غائب را عهده دار شد، شلمغانی را منصوب کرد تا فعالیت های شیعیان در بغداد، به ویژه بنو بسطام و دو وکیل کوفه، زجوزجی و رازی را جهت دهد. بر خلاف این گزارش ها، شیخ طوسی روایتی را از «ابو علی محمد بن همام» نقل کرده که محمد بن علی شلمغانی هرگز باب «ابن روح» و واسطه و طریق بین او و شیعیان نبوده است و «ابن روح» هرگز او را برای این امور نصب نکرده است. و هر آنکس که چنین ادعایی کند، ره به باطل پیموده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس