شورشار

لغت نامه دهخدا

شورشار. ( اِ مرکب ، از اتباع ) شور و شر. شورشرابا. شور و شغب. غوغا و هنگامه و هرج و مرج و گیرودار و فتنه و آشوب و نعره و بانگ. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

شور شرابا نعره بانگ

پیشنهاد کاربران

بپرس