شیطان

/SeytAn/

مترادف شیطان: ابلیس، اهریمن، دیو، عفریت، عفریته، هرماس، هرمس، زبل، زرنگ، محیل، آتشپاره، بازیگوش، تخس، شرور

متضاد شیطان: آدم

برابر پارسی: اهریمن، دیو

معنی انگلیسی:
devil, lucifer, satan, naughty, fiend, mischievous bad, arch, mephistopheles, menace, mischievous, sly, wanton, wild, beelzebub, dickens, impish, unruly, joker, devilish

لغت نامه دهخدا

شیطان. [ ش َ ] ( ع اِ ) هر سرکش و نافرمان از مردم و پری و ستور و جز آن. ج ، شَیاطین. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نافرمان. متمرد. ( از فرهنگ فارسی معین ) ( از اقرب الموارد ). || دیو. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( مجمل اللغة ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن ص 2 ). || دیو استنبه. ( ناظم الاطباء ). || دیو مردم. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). || بدخوی سخت دل. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || نوعی از نبات. ج ، شیاطین. ( مهذب الاسماء ). نوعی از زقوم. ( تحفه حکیم مؤمن ). || مار. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( از ع ، ص ) در صفت بچه شریر بی آرام شوخ. تُخْس. بازیگوش. ( یادداشت مؤلف ).

شیطان. [ ش َ ] ( اِخ ) ابلیس. ( ناظم الاطباء ). ( از ماده شطن شطوناً، یعنی دور شد دور شدنی ) و وجه تسمیه آن است که از درگاه حضرت آفریدگار مطلق رانده شده است. برخی گفته اند از ماده شاط شیطاً می باشد که به معنی هلاک شدن است ، بنابراین وزن آن فعلان است و وجه تسمیه نیز ظاهر است. در مجمعالسلوک گفته است که «شیطان آتشی است ناصاف که آمیخته به تاریکی کفر است در جسم و روان آدمی مانند جریان خون روان است ». علماء در تفسیر این لفظ از آیت مبارکه «شیاطین الانس و الجن » ( قرآن 112/6 ) اختلاف دارند، واین اختلاف بر دو قول است : قول اول آن است که شیاطین همگی فرزند ابلیسند جز آنکه وی فرزندان خود را به دو قسمت ساخت ، قسمتی را مأمور وسوسه بنی نوع بشر ساخت و قسمت دیگر را مأمور وسوسه جن کرد، پس قسم اول شیاطین انس و قسم دوم شیاطین جنند. قول دوم آن است که شیاطین هر متمرد نافرمانی از نوع جن و انس را نامند و از این رو پیغمبر ( ص ) به ابوذر فرمود: هل تعوذن باﷲ من شر شیطان الانس و الجن ؟ ابوذر گفت : مگر برای بنی آدم هم شیطان وجود دارد؟ فرمود: بلی شیاطین انس شریرتر از شیاطین جنند، و این قول ابن عباس است که امام فخر رازی در تفسیر بیان کرده است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). وجودی مظهر خبث و شرارت که موجب گمراهی و شرک و غرور و ظلم و بدبختی افراد بشر گردد. اهریمن. ابلیس. در قرآن و روایات اسلامی آمده که وی نخست فرشته بود و چون از امر الهی مبنی بر سجده کردن آدم ( ع ) امتناع کرد از درگاه احدیت رانده شد و به اغوا و اضلال خلق پرداخت. ( از فرهنگ فارسی معین ). رأس الکفر. جم. خابل. خیتعور. سفیف. سرفح. غَرور. ابلیس. ابوقرة. شر. اجدع. بلاز. شیخ نجدی. ابولبینی. ابوخلاف. خناس. حارث. دیو. باطل. ابومره. ابوالعیزار. عزازیل. اجدع. ( منتهی الارب ). این کلمه با تیتان یونانیان شباهت دارد. عرب گمان کند که هر شاعری را شیطانی است و از جمله شیطان فرزدق شاعر معروف عمرو نام داشته است. ( یادداشت مؤلف ). ابوالجن. ابوفزه. ابوکروس. ابولیلی. ابومخلد. الابیض. ( المرصع ). ترجمه لفظ یونانی دیاپوس می باشد که به معنی سخن چین است ، و آنرا ابدون و اپلیون یعنی هلاک کننده و فرشته جهنم نیز گویند. ( از قاموس کتاب مقدس ) : به خبر اندر است که آن روز که عیسی از مادر جدا شد اندر آن ساعت... هرچه بر روی زمین شیطان بود بر ابلیس گرد آمدند، آن مهتران ایشان گفتند بر روی زمین حدیثی آمد و ندانیم که آن چیست ، ابلیس سه شبانه روز بر روی زمین همی گشت تا به عیسی رسید، او را دید که از مادر آمده دانست که این حدیث است.( ترجمه تاریخ طبری بلعمی ). چون دانست که [ خواجه حسن ] که کار خداوندش ببود... خویشتن را به دست شیطان نداد. ( تاریخ بیهقی ). این نامه بدو رسید لختی هم شیطان در او دمیده بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 410 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

وجودی مظهر خبث و شرارت که موجب گمراهی و شرک و غرور و ظلم بدبختی افراد بشر گردد اهریمن ابلیس . توضیح در قر آن روایات اسلامی آمده که وی نخست فرشته بود و چون بامر الهی مبنی بر سجده کردن آدم امتناع کرد از درگاه احدیت رانده شد و باغوا و اضلال خلق پرداخت .
( اسم ) ۱ - دیو اهریمن . ۲ - نافرمان متمرد جمع : شیاطین . ۳ - ابلیس .

فرهنگ معین

(شَ یا ش ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - دیو، اهریمن . ۲ - نافرمان . ۳ - شرور. ، ~ را درس دادن بسیار حیله گر بودن .

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] روح پلید و خبیث.
۲. (صفت ) [مجاز] متمرد، نافرمان.
۳. دیو، اهریمن.
۴. در اسلام، فرشته ای که چون از فرمان الهی در سجده کردن آدم خودداری کرد از بهشت رانده شد و به گمراه ساختن آدمیان پرداخت، ابلیس.
۵. (صفت ) بازیگوش.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هر موجود سرکش و متمرد از فرمان خداوند متعال از جن و انس که دور از رحمت است و کارش وسوسه خلق است را شیطان می گویند. عنوان یاد شده به مناسبت در بسیاری از بابهای فقهی همچون طهارت، صلات، حج و نکاح آمده است.
شیطان به هر موجود طغیانگر و دور از رحمت خداوند متعال که کارش وسوسه خلق و دعوت آنان به بدیها است اطلاق می گردد؛ چنان که بر موجود سرکش و متمرد معروف؛ یعنی ابلیس که از سجده بر حضرت آدم (علیه السّلام) سر باز زد و نیز بر فرزندان او که از جنس جن می باشند اطلاق می شود.
موارد استحباب استعاذه
پناه بردن به خداوند متعال از شر شیطان با گفتن «أعوذ باللّه من الشّیطان الرجیم» و مانند آن در هرحال، بویژه اوقات زیر مستحب است: هنگام تلاوت قرآن کریم؛ پیش از قرائت در نماز؛ هنگام آمیزش؛ و زمان ورود به مستراح.
حالات حضور شیطان
برخی افعال و حالات در انسان، بستر و زمینه ساز حضور شیطان و نزدیک شدن او به انسان می گردد؛ از این رو، در روایات از چنین افعال وحالاتی نهی شده است و فقها به کراهت آنها حکم کرده اند، مانند: خضاب کردن در حال جنابت و حیض؛ تخلی بر روی قبر؛ ایستاده ادرار کردن در آب ؛ تنها بودن در خانه؛ به تنهایی مسافرت کردن؛ خلوت کردن زن و مرد اجنبی در یک مکان؛ نگهداری زباله در منزل در شب و بیرون نبردن آن در روز و راه رفتن در یک کفش.
عوامل دوری شیطان
...

[ویکی شیعه] شیطان نامی است برای هر موجود شرور و سرکش. به عنوان اسم خاص، شیطان (یا ابلیس) نام موجودی است که بر آدم سجده نکرد و از درگاه الهی رانده شد. واژه شیطان و شیاطین ۸۸ بار در قرآن به کار رفته که در بسیاری از موارد، مراد از آن ابلیس است. شیاطین تاثیر تکوینی ندارند و تنها از راه تحریک هوای نفس و غرائز، در صدد منحرف ساختن انسان ها و مبارزه با راه پیامبران هستند. در قرآن و روایات به برخی از این جنبه ها اشاره شده است. سرانجام شیطان و پیروانش دوزخ خواهد بود.
در میان اهل لغت درباره پیدایش لفظ «شیطان» اتفاق نظر وجود ندارد. برخی آن را واژه ای اصیل در زبان عربی می دانند و عده ای واژه ای وارداتی و برخی آن را برگرفته از ریشه «شَطَنَ» به معنای دور شدن دانسته اند و گروهی آن را مشتق از ریشه «شیط» به معنای سوختن قلمداد کرده اند. عده ای شیطان را برگرفته از لغت عبری «هاشتطین» به معنی مخالفت و دشمنی دانسته اند و برخی نیز آن را از لفظ سریانی اش می دانند. همچنین کلمه شیطان به «تیتان» یونانیان شباهت دارد.
واژه «شیطان» ۸۸ بار در قرآن آمده است: ۶۴ بار به صورت مفرد و معرفه، ۶ بار به صورت مفرد و نکره و ۱۸ بار به صورت جمع. لفظ شیطان به تعداد لفظ ملائکه در قرآن آمده است. این واژه در بسیاری از موارد به معنای ابلیس است و در مواردی دیگر همان معنای عمومی شیطان اراده شده است.

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام است
هر موجود سرکش و متمرد از فرمان خداوند متعال از جن و انس که دور از رحمت است و کارش وسوسه خلق است را شیطان می گویند. عنوان یاد شده به مناسبت در بسیاری از باب های فقهی همچون طهارت، صلات، حج و نکاح آمده است.
شیطان به هر موجود طغیانگر و دور از رحمت خداوند متعال که کارش وسوسه خلق و دعوت آنان به بدی ها است، اطلاق می گردد؛ چنان که بر موجود سرکش و متمرد معروف؛ یعنی ابلیس که از سجده بر حضرت آدم علیه السلام سر باز زد و نیز بر فرزندان او که از جنس جن می باشند، اطلاق می شود.
پناه بردن به خداوند متعال از شر شیطان با گفتن «أعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَجیم» و مانند آن در هر حال، به ویژه اوقات زیر مستحب است: هنگام تلاوت قرآن کریم؛پیش از قرائت در نماز؛هنگام آمیزش؛و زمان ورود به مستراح.
برخی افعال و حالات در انسان، بستر و زمینه ساز حضور شیطان و نزدیک شدن او به انسان می گردد؛ از این رو در روایات از چنین افعال و حالاتی نهی شده است و فقها به کراهت آنها حکم کرده اند، مانند: خضاب کردن در حال جنابت و حیض؛ تخلی بر روی قبر؛ ایستاده ادرار کردن در آب. ؛ تنها بودن در خانه؛به تنهایی مسافرت کردن؛خلوت کردن زن و مرد اجنبی در یک مکان؛ نگهداری زباله در منزل در شب و بیرون نبردن آن در روز و راه رفتن در یک کفش.
برخی اعمال موجب دور شدن و فاصله گرفتن شیطان از انسان می شود، مانند: ناخن گرفتن؛ اذان گفتن در منزل؛ محافظت بر نماز و اوقات آن؛ نگهداری کبوتر در منزل؛ انگشتر جذع یمانی بدست کردن؛ و خوردن انار.
نام گذاری فرزند به یکی از اسم های شیاطین، مانند ضریس و صفات آنها مکروه است.
به تصریح برخی از اقسام سحر حرام و ممنوع، ارتباط با شیاطین و کشف چیزهای پوشیده و پنهان از راه ایشان است.

[ویکی الکتاب] معنی شَّیْطَانُ: موجودی سراپا شر
معنی إِبْلِیسُ: نام شیطان
معنی خَیْلِکَ: سواره هایت (در عبارت "وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ "یاوران شیطان ،گروهی که چابکتر و کار آمد ترند را به لشکر سواره شیطان تشبیه کرده و آنها که ضعیف تر و کم اثرترند، به لشکر پیاده )
معنی غَرُورُ: یکی از اسامی شیطان به معنی بسیار فریبنده (غرة به معنای غفلت در بیداری است ، و کلمه غرار به معنای غفلت با چرت و فتور است و غرور به معنای هر چیزی است که آدمی را فریب میدهد ، چه مال باشد ، و چه جاه ، و چه شهوت ، و چه شیطان ، چیزی که هست بعضی از مفسرین ک...
معنی هَمَزَاتِ: وسوسه ها (کلمه همزة به معنای شدت دفع است ، و حرف همزه ، یکی از حروف الفبا را هم از این جهت همزه نامیدهاند که چون از ته حلق ادا میشود و با فشار و شدت به خارج دفع می گردد ، و همزه شیطان به معنای دفع او به سوی گناهان از راه گمراه کردن است . و در تفسیر...
معنی طَائِفٌ: دور زن - گردنده - بلایی فراگیر(طائف عذاب ، آن عذابی است که در شب رخ دهد و منظور از "طَائِفٌ مِّنَ ﭐلشَّیْطَانِ " وسوسه های شیطان است یا طائف از شیطان آن شیطانی است که پیرامون قلب آدمی طواف میکند تا رخنهای پیدا کرده وسوسه خود را وارد قلب کند یا آن وسو...
معنی قَرِینُهُ: همراهش (در عبارت " قَالَ قَرِینُهُ هَـٰذَا مَا لَدَیَّ عَتِیدٌ "منظور فرشته همراهش می باشدو در عبارت"قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیْتُهُ وَلَکِن کَانَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ " منظور شیطان است)
معنی رَجِلِکَ: پیاده ات (کلمه رَجل - به فتح راء و کسر جیم - به معنای راجل پیاده است همچنانکه حذر و حاذر و کمل و کامل به یک معنا است ، و رجل مقابل راکب به معنی سواره است ، و در عبارت "وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ "این است مقصود لشکرپیاده نظام است.ازی...
معنی غَرَّ: فریب داد (غرة به معنای غفلت در بیداری است ، و کلمه غرار به معنای غفلت با چرت و فتور است و غرور به معنای هر چیزی است که آدمی را فریب میدهد ، چه مال باشد ، و چه جاه ، و چه شهوت ، و چه شیطان ، چیزی که هست بعضی از مفسرین کلمه غرور را به شیطان تفسیر کردها...
معنی مَا: نیست ، نه (مانند:مَا هَـٰذَا بَشَراً:این بشر نیست)- با همه ی (مانند :ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ ﭐلْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ :زمین با همه ی فراخیش بر آنان تنگ شد) - تا وقتیکه (مانند:وَأَوْصَانِی بِـﭑلصَّلَوٰةِ وَﭐلزَّکَوٰةِ مَا دُمْتُ حَیّاً :مرا سفارش کرده به ن...
معنی مَسِیحُ: لقب حضرت عیسی بن مریم علی نبینا و علیه السلام (مسیح به معنای ممسوح (مسح شده)است و اگر آن جناب را به این نام نامیدند ، به این مناسبت بوده که آن جناب ممسوح به یمن و برکت و یاممسوح به تطهیر از گناهان بوده و یا با روغن زیتون تبرک شده ممسوح گشته ، چون ان...
ریشه کلمه:
شطن (۸۸ بار)

«شیطان» از مادّه «شطن» گرفته شده، و «شاطن» به معنای خبیث و پست آمده است و شیطان به موجود سرکش و متمرّد اطلاق می شود، اعم از انسان و یا جنّ و یا جنبندگان دیگر، و به معنای روح شریر و دور از حق، نیز آمده است، که در حقیقت همه اینها به یک قدر مشترک بازگشت می کنند. باید دانست «شیطان» اسم عام (اسم جنس) است، و به عبارت دیگر «شیطان» به هر موجود موذی و منحرف کننده و طاغی و سرکش، خواه انسانی یا غیر انسانی می گویند.
مراد از «شیطان» در سوره «حجر» همان موجودات خبیثه متمردند که می خواهند به آسمانها بروند و گوشه ای از اخبار این عالم ما که در آسمانها منعکس است، از طریق «استراق سمع» (گوش دادن مخفیانه) در یابند، و به دوستان خود در زمین برسانند، ولی شهابها همچون تیر به سوی آنها پرتاب می شوند و آنها را از رسیدن به این هدف باز می دارند.
دور شده. متمرد. این کلمه به صورت مفرد هفتاد بار و به صورت جمع (شیاطین) هیجده بار در قرآن مجید آمده است (المعجم المفهرس) و بررسی در آن از چند لازم است. معنای لغوی‏ به عقیده طبرسی و راغب و ابن اثیر و دیگران نون شیطان اصل کلمه است و آن از شطن یشطن می‏باشد شطن چنانکه سه دانشمند فوق و جوهری گفته به معنی دور شدن است «شَطَنَ عَنْهُ:بَعُدَ» علی هذا شیطان به معنی دور شده از خیر است چنانکه در مجمع البعید من الخیر گفته است. به قول بعضی نون آن زاید و اصل آن از شاط یشیط است و آن به معنی هلاکت است وآن به معنی هلاکت یا شدّت غضب است (نهایه) ولی محققین این قول را قبول ندارند. آنگاه نگارنده: شیطان وصف است نه اسم خاص آن روح شریر و به مناسبت دوری از خیر و از رحمت حق تعالی وصف شیطان بر او اطلاق شده است چنانکه نظیر این کلمه در «بلس ابلیس» گذشت و توصیف آن با رجیم (مطرود) شاهد این مطلب است. شیطان از ملائکه است یا از جن؟ صریح آیه آن است که شیطان از نوع جنّ است و روایاتی در این باره نقل شده است از جمله در تفسیر عیاشی ذیل آیه 34 بقره از حضرت صادق علیع السلام نقل شده: جمیل بن درّاج از آن حضرت پرسید آیا ابلیس از ملائکه بود یا کاری از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائکه نبود و کاری از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در میان ملائکه. فرشتگان چنان می‏دانستند که او از آنها نیست چون به سجده مأمور شد از او واقع شد آنچه واقع شد. در مجمع ذیل آیه 24 بقره از شیخ مفید رحمة اللّه نقل شده که گوید: او از جنّ بود و از ملائکه نبود در این باره از ائمه هدی علیهم السلام روایات متواتر نقل شده و این قول مذهب امامیّه است (تمام شد). از طرف دیگر ظهور استثناء در آیه . و آیات دیگر که این سیاق را دارند. آن است که او از ملائکه بود و گرنه دستور به او شامل نمی‏شد و جائی برای عتاب و طرد نداشت و حق داشت که بگوید خطاب شامل من نبود. در خطبه 190 نهج البلاغه صریحاً او را ملک گفته است و آن چنین است «کَلّا ما کانَ‏ِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِیُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَکاً». در مجمع ذیل آیه فوق فرموده: شیخ طوسی ملک بودن او را اختیار فرموده وآن در ظاهر تفاسیر ما از امام صادق علیه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است (تمام شد). به نظر نگارنده‏چنانکه در «بلس» گذشت جنّ. ملائکه از یک حقیقت اند و اختلاف صنفی و وصفی دارند به «ابلیس» رجوع شود در این صورت اطلاق جنّ و ملک هر دو به او صادق است این مطلب را المنار نیز گفته و قول راغب در ذیل نقل خواهد شده اگر گوئی: درباره ملائکه هست . پس چطور شیطان نا فرمانی کرد؟ گوئیم: این سخن در «ملک» بررسی خواهد شد و اشکالی ندارد که صنف جنّ از ملائکه اهل گناه باشند. چنانکه در سوره جنّ هست. راغب در مفردات گوید: جنّ به دو وجه گفته می‏شود یکی روحانیّین که از دیده پنهان اند در این صورت ملائکه و شیاطین داخل در جنّ اند هر ملک جنّ است ولی هر جنّ ملک نیست (محل حاجت تمام شد). ولی اگر ملک و جنّ از یک حقیقت نباشد ناچار باید گفت: او از جنّ بود نه از کلائک زیرا آیه فوق الذکر در جنّ بودن او صریح و غیر قابل تأویل است. حدود تسلط شیطان در کیش ثنویت ایران قدیم اهریمن خالق مطلق بدی‏ها و شروز و آفات و موجودات زیان آور از قبیل مار، عقرب و غیره است، ممکن است بعضی خیال کنند: شیطان در قرآن و اسلام مرادف اهریمن در عقیده ایران باستان است. ولی این اشتباه محض است. شیطان و جنّ نقشی در کار خلقت ندارند. خالق تمام اشیاء خداوند است و کسی جز خدا در کار خلقت و تدبیر آن استقلالی ندارد چنانکه مفصلاً در «شرک» و و کلمه «اللّه» گذشت. قرآن در مقام ذمّ و ردّ چنین افکار باطل فرموده . ایضاً فرموده . آنچه به شیطان و اعوان او داده شده از حول و قوّه الهی است و آنهامطلقاً استقلالی ندارند گر چه در علت تفویض قدرت وسوسه به آنهاسخن بسیار است. حدود تسلّط شیطان و شیاطین فقط وسوسه قلبی و بهتر نمایاندن بدیها و بالعکس است و جز این تسلّط ندارند و در قرآن مجید هر چه در کار آنها گفته شده برگشت همه بر این اصل است. چنانکه شیطان خود در روز قیامت به مردم خواهد گفت . یعنی من بر ما تسلّطی نداشتم جزآن که شما را خواندم و از من قبول کردید. چنانکه در «سلطان» تحت عنوان تسلّط شسطان مفصلاً گذشت. و آیات ، ، ، . و آیات دیگر همه راجع به این مطلب اند. و این قدرت از جانب خدا اعطا شده ولی چند آیه هست که باید بررسی شوند. اول آیه . در «خبط» مفصلاً در این باره صحبت شد رجوع شود و گفته شد که المنار شیطان را در آیه میکرب دانسته و به عقیده المیزان: اشعار آیه به دخالت جنّ در بعضی از دیوانگان قطعی است. دوم آیاتیکه نسیان را به شیطان نسبت میدهند نحو . ایضاً آیه 42 یوسف، 63 کهف، 201 اعراف،. شاید این نسیان در اثر وسوسه‏های مخصوص باشد و شاید شیطان این تسلّط را نیز دارد. سوم آیه . در «ایّوب»احتمال دادیم که شاید منظور وسوسه رنج می‏داد نه اینکه شیطان سبب بیماری او بود. چهارم ، . در این دو آیه نیز تحریک شیطان و قرین بودنش به وسیله وسوسه است با اضافه اینکه خداوند در صورت کوری از ذکر خدا و کفر به آیات شیطان را مسلّط می‏کند. حکایت تمرد شیطان‏ حکایت عصیان این روح شریر در جاهای متعدد از قرآن کریم نقل شده ما آن را از سوره اعراف نقل می‏کنیم: ای بشر ما شما را اندازه گرفته به ادم سجده کنید (و اعتراف نمائید که او لایق خلافة اللّه در زمین است). ملائکه سجده کردند (و اعتراف کرده خاضع شدند) مگر ابلیش که از ساجدان نبود. خدا فرمود: ابلیس چه مانع شد تو را که سجده نکردی؟ گفت: من از او بهترم که مرا از آتش به خصوصی آفریده‏ای ولی او را از گل مخصوص (این استدلال از او بی جا و باطل بود که برتریّت در اثر استعداد و کار است و آدم استعداد خلافت خدائی داشت نه او). خدا فرمود: از آنجا فروش و تو را نرسد که در اینجا بزرگی کنی برون شو که تو از حقیران هستی. گفت:مرا تا روزیکه از نو زنده می‏شوند مهلت بده. فرمود: تو از مهلت شدگانی. (منظورش آن بود که مرا فعلاً از بین مبرو گرفتار منما خدا در جواب فرموده «اِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ» گویا منظور این است که وجود تو طوری است که نخواهی مرد بلکه از زمره آنانیکه از مردن مهلت دادیم. شیطان چون این معلت را فهمید) گفت: پروردگارا در قبال اینکه مرا به فساد انداختی برای کمین آنهادر راه راست تو خواهم نشست سپس از جلو و پشت سرشان و از راست و چپ به سوی آنها خواهم آمد، طوری که بشتر آنها را بنده شکر گزار نخواهی یافت. خدا فرمود: «از اینجا مذموم و مطرود بیرون شو هر که از مردم پیروی تو کند حتماً حتماً جهنم را از شما پر خواهم کرد» اعراف:11-18. به نظر المیزان این حکایت و اغفال شدن آدم حاکی از روابط واقعی میان نوع انسان و ملائکه و ابلیس است که به صورت امر، امتثال، طرد، رجم، سؤال و جواب آمده است. غرض المیزان ظاهراً آن است که امر و نهی و خطاب به ابلیس و گفتگوی او با خدا در بین نبوده بلکه واقعیّت به این صورت ذکر شده است . در المنار ج 8 ص 329 گوید: آن (خطاب خدا و جواب شیطان و عصیان و نهی آدم) بیان واقعی صفت طبیعت بشر و طبیعت بشر شیطان و استعداد و کارهای آن دو است. سخن المنار و المیزان جواب اشکال بعضی مفسران که گفته‏اند: خدا چگونه به ابلیس خطاب کرد؟ آیا به وسیله ملائکه بود یا مطالب را در لوح محفوظ میدید؟ و آیا این عرضه را داشت که خدا او را طرف سؤال و جواب قرار بدهد؟ (مشروح اشکال مفسران). چرا این تسلط به شیطان داده شد؟ عالم ایجاد با همه وسعت و کثرت اجزاء، به هم دیگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. این ارتباط در حکمت الهی به طور ضرورت باید با تنافی و تضاد یا با کمال و نقص و وجدان و فقدان و رسیدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اینها در عالم نبود، برای خیر، صحت، راحت، وجدان، کمال و قدرت مصداقی نبود و چیزی از آنها درک نمی‏شد. اگر شقاوت نبود سعادت یافت نمی‏شد، اگر معصیت نبود طاعتی محقق نمی‏گردید و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پیدا نمی‏شد و هر گاه عقاب نمی‏بود ثواب حاصل نمی‏شد. و اگر دنیا وجود نداشت آخرتی متکوّن نمی‏شد. اطاعت مثا امتثال امر خداست اگر عدم امتثال ممکن نبود فعل ضروری می‏شد و در آن صورت امر خدائی معنائی نداشت و تحصیل حاصل می‏شد. و آنگاه برای طاعت و عصیان، مدح و ذمّ و ثواب و عقاب باطل می‏گردید .و سپس دین، شریعت و دعوت وآنگاه نبوّت و رسالت و اجتماع و مدنیّت و انسانیّت سپس هر شی‏ء باطل می‏شد. از اینجا روشن می‏شود که وجود شیطان داعی بر شرّ و معصیت از ارکان نظام عالم انسانی است که بر سنت اختیار جاری است. شیطان مثل حاشیه‏ای در کنار صراط مستقیم که باید انسان آن را برود واقع شده است و کعلوم است که استقامت صراط با حاشیه‏ای که خارج از اوست معین می‏شود. (تلخیص از المیزان ج 8 ص 36-37). جنود و اولاد شیطان‏ شیطان در اضلال بشر تنها نیست بلکه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شیطان و دارو دسته‏اش شما را از محلی می‏بینند که شما آنها را نمی‏بینید . و در جای دیگر فرموده: آیا او و ذریه‏اش را دوستان غیر از من می‏گیرید حال‏آن که آنها به شما دشمن اند . و در جای دیگر فرموده:بتها و اغواء شدگان و جنود ابلیس همه برو در آتش افتند . هکذا تمام آیاتیکه نسبت اضلال و اغفال را شیاطین می‏دهند. در این صورت همانطور که ملک الموت اعوان و انصار دارد و یک جا . و در جای دیگر فرموده . و میدانیم که دیگران اعوان ملک الموت اند همچنین شیطان نیز جنود و اعوان دارد و از عنوان «جنود ابلیس»بدست می‏آید که تمام ارواح شریره از ابلیس که رئیس آنهاست پیروی آنها است پیروی می‏کنند . روایات اهل بیت علیهم السلام در این باره زیاد است برای نمونه به سفینة البحار لفظ «بلس»و «شطن» رجوع شود. قسم به خدائیکه محمد صلی اللّه و علیه و آله و سلم را به حق فرستاد عفریت‏ها و ابلیس‏ها بر مؤمن بیشتر از زنبوران بر گوشت اند مؤمن از کوه محکمتر است، کوه را با تبر می‏توان تراشید ولی مؤمن از دین خود کم نمی‏کند. لفظ شیطان بانس گفته می‏شود. به انسانهای دور از حق و متمرّد شیطان اطلاق می‏شود در قرآن کریم نیز یافته است مثل ]بقره:14]. ایضاً . درست است که در اینگونه موارد شیاطین معروف نیز بدون الف و لام آمده است مثل . و مثل . در این صورت شاید مراد از الشیطان یا الشیاطین انسانها باشند باید در این باره در آیات دقت بیشتر کرد. مثلاً شاید مراد از ، . انسانهای متمرد باشند. نگارنده این احتمال را نزدیک به یقین می‏داند. خاتمه‏ مطالب دیگری درباره شیاطین و شیطان هست از قبیل رانده شدن از آسمانها، کار کردن برای حضرت سلیمان و غیره مثل . که در جنّ گذشت و در جاهای مناسب ذکر شده است.

[ویکی فقه] شیطان (منابع اسلامی). هر موجود سرکش و متمرد از فرمان خداوند متعال از جن و انس که دور از رحمت است و کارش وسوسه خلق است را شیطان می گویند. عنوان یاد شده به مناسبت در بسیاری از بابهای فقهی همچون طهارت، صلات، حج و نکاح آمده است.
شیطان به هر موجود طغیانگر و دور از رحمت خداوند متعال که کارش وسوسه خلق و دعوت آنان به بدیها است اطلاق می گردد؛ چنان که بر موجود سرکش و متمرد معروف؛ یعنی ابلیس که از سجده بر حضرت آدم (علیه السّلام) سر باز زد و نیز بر فرزندان او که از جنس جن می باشند اطلاق می شود.
طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۱۲.
پناه بردن به خداوند متعال از شر شیطان با گفتن «أعوذ باللّه من الشّیطان الرجیم» و مانند آن در هرحال، بویژه اوقات زیر مستحب است: هنگام تلاوت قرآن کریم؛
نحل/سوره۱۶، آیه۹۸.
برخی افعال و حالات در انسان، بستر و زمینه ساز حضور شیطان و نزدیک شدن او به انسان می گردد؛ از این رو، در روایات از چنین افعال وحالاتی نهی شده است و فقها به کراهت آنها حکم کرده اند، مانند: خضاب کردن در حال جنابت
بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۳، ص۱۴۸.
...

دانشنامه عمومی

شیطان (فیلم ۱۹۲۰). شیطان ( آلمانی: Satanas ) یک فیلم صامت در سبک درام و ترسناک به کارگردانی فریدریش ویلهلم مورنائو است که در سال ۱۹۲۰ منتشر شد.
تکه هایی از این فیلم در آرشیو «سینماتک فرانسه» نگهداری می شود. [ ۱]
فریتس کورتنر
کنراد وایت
ارنست هوفمان
• زادیا گتزا
• یارو فورت
• ارنست اشتال - ناخبار
• ماریا لئیکو
• الزا واگنر
عکس شیطان (فیلم ۱۹۲۰)

شیطان (فیلم ۱۹۷۲). شیطان ( انگلیسی: The Devil ) فیلمی لهستانی در سبک تاریخی است که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد.
در طول یورش ارتش پروس به لهستان در سال ۱۷۹۳، "جیکوب" یک نجیب زاده جوان لهستانی توسط غریبه ای اسرارآمیز از زندان رهایی می یابد . . .
عکس شیطان (فیلم ۱۹۷۲)

شیطان (فیلم ۱۹۹۶). شیطان ( به انگلیسی: The Ogre ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۶ و به کارگردانی فولکر شلوندورف است. در این فیلم بازیگرانی همچون جان مالکوویچ، گوتفرید جان، ماریانه زگبرشت، وولکلر اسپنگلر، هاینو فرش، دیتر لازر، اگنس سورال، ورنن دابچف، سایمن مک برنی، مارک دورت، آرمین مولر - اشتال و پی یر - بنویست واروکلیر ایفای نقش کرده اند.
عکس شیطان (فیلم ۱۹۹۶)

شیطان (فیلم ۱۹۹۸). شیطان ( به هندی: Badmaash ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۸ و به کارگردانی گولتام پاوار است. در این فیلم بازیگرانی همچون جکی شروف، شلیپا شیرودکار، پران، پارش راوال، ویجو خوته ایفای نقش کرده اند.
عکس شیطان (فیلم ۱۹۹۸)

شیطان (فیلم ۲۰۱۱). «شیطان» ( اسپانیایی: Diablo ) فیلمی در ژانر درام آرژانتینی به کارگردانی Nicanor Loreti است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
عکس شیطان (فیلم ۲۰۱۱)

شیطان (فیلم ۲۰۱۸). شیطان ( به تامیلی: Ratsasan ) فیلمی است محصول سال ۲۰۱۸ و به کارگردانی رام کومار است. در این فیلم بازیگرانی همچون ویشنو ویشال و امالا پال ایفای نقش کرده اند.
عکس شیطان (فیلم ۲۰۱۸)

شیطان (فیلم هندی ۲۰۱۱). شیطان ( انگلیسی: Shaitan ) یک فیلم به کارگردانی بوجای نامبیار است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به راجیت کاپور، راجیو خاندلوال، کالکی کوچلین و پاوان مالهوترا اشاره کرد.
عکس شیطان (فیلم هندی ۲۰۱۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: ابلیس) در الهیات یهود و مسیحی روح اعلای شر (بعل زبوب، لوکیفر/لوسیفر، ابلیس)، یا روح شریر به طور عام. شیطان تنها درکتاب های جدیدتر عهد عتیق حضور دارد و در این زمان بود که شیطان در دین یهود اهمیت یافت. مفهوم شیطان از یهودیت به مسیحیت رسید و الهیات مسیحی، دست کم تا عصر آنسلم قدیس، آمرزش را اساساً خلاصی انسان از اسارت شیطان به واسطۀ مرگ عیسی مسیح می دانست. عیسی به واقعیت مُلکِ شر که شهریارش شیطان یا بعل زبوب بود پی برد. در قرون وسطا، شیطان در خرافات عامه به صفات خدایان شاخدار باروری در باور مشرکان متصف شد و خدای ساحران به شمار رفت. عقیده به شیطان متشخص در دوران اصلاح دینی قوت داشت و رهبر جنبش، لوتر، خود را آماج ایذای شخص شیطان می دید. با اوجگیری مذهب پروتستان لیبرال در قرن ۱۹ گرایشی شدید به انکار وجود حقیقی روح شر و توضیح شیطان به مثابۀ «چارچوبی» بر یک مفهوم پدید آمد. با این همه، کلیسای کاتولیک هرگز تعبیر سنتی را رها نکرد و متألهانی مانند کلایو استَپِلز لوئیس اعتقاد به وجود یک نیروی اهریمنی را حفظ کرده اند. در اسلام، شیطان نام کلی همۀ موجوداتی است که انسان را به نافرمانی خداوند می خوانند. شیطان لفظی عربی به معنای دور شده است. ابلیس اسم خاص و معرّب از دیابولوس یونانی است، هرچند برخی مفسران آن را نیز واژه ای عربی به معنای نومیده شده می دانند. نام های دیگری نیز برای ابلیس ذکر کرده اند، ازجمله عزازیل که به گفتۀ ابن عباس نام ابلیس پیش از نافرمانی از امر خداوند بوده است. لفظ شیطان بارها به صورت مفرد و جمع و معرفه و نکره و مضاف در قرآن به کار رفته است، گاه نیز شیطان به جای ابلیس به کار رفته است.ابلیس آفریده ای است از آفریدگان خدا،دارای اراده و شعور،که بشر را دعوت به شر نموده و او را به سوی گناه سوق می دهد. نام او در قرآن، نخستین بار در داستان آفرینش آدم آمده است. شیطان در شمار و در جمع فرشتگان بود و آنگاه که خداوند به ایشان فرمان داد به آدم سجده کنند شیطان به ادعای آن که خود از آتش آفریده شده پس برتر از آدم است، که از خاک آفریده شده بود، سرباز زد. خداوند او را رجیم خواند و از جمع فرشتگان بیرون راند. شیطان درصدد انتقام از آدم و نسل او برآمد و از خداوند برای این کار وعده خواست و خداوند تا «وقت معلوم» به او فرصت داد و شیطان قسم خورد تا آدم و فرزندانش را از راه راست منحرف کند. خداوند آدم را از فریب شیطان برحذر داشت. به نصّ قرآن، ابلیس از نوع جن بود اما در کنار فرشتگان، که همراه آنان عبادت پروردگار را می کرد، مأمور به سجده شد. در قرآن بارها و به ویژه در بقره، ۱۶۸ به خطراتی که از جانب شیطان انسان را تهدید می کند اشاره شده است. او تلاش می کند که در نزول وحی به پیامبر (ص) اخلال کند (حج، ۵۲). اما او راهی به تصرف در نفوس پیامبران ندارد. در قرآن آمده است که هرگاه شیطان بخواهد به عالم بالا راه یابد گرفتار شهاب آسمانی می شود و بدین وسیله از دست یابی به اسرار غیبی بازداشته می شود. شیطان یاورانی از فرزندان و جن و انس دارد که هرکدام به طریقی خاص دستورات او را اجرا می کنند امّا تصرفات آن ها طوری نیست که برای بشر محسوس باشد. این تصرفات در ادراک انسان تصرف طولی است نه در عرض تصرفات خود انسان، تا منافات با استقلال انسان در کارهای خود داشته باشد و معنی فریب شیطان نیز این است که آدمی گمراه شود اما نداند چه کسی او را گمراه کرده است (اعراف، ۲۷). از آیات مربوط به شیطان چنین استفاده می شود که میدان عمل شیطان ادراک انسانی، و ابزار کار او عواطف و احساسات بشری است. او اوهام کاذب و افکار باطل را در نفس انسان القا می کند (ناس، ۵) و زشتی ها و پلیدی ها را از راه میل و رغبتی که عواطف بشری به آن ها دارد در نظر آنان زینت می دهد تا به تدریج از قبح آن ها کاسته شده و زمینه برای ارتکابشان فراهم گردد (حجر، ۳۹؛ نحل، ۶۳). قرآن هر قدرت و تسلّطی را از ابلیس نفی نموده و فعالیت های او را تنها در کسانی مؤثر می داند که به میل خود از او پیروی کنند و ولایت او را پذیرا شوند (حجر، ۴۲). پس او فاقد تسلّط قهری و اجباری نسبت به انسان است و کار او در حدّ دعوت و وسوسه است (اسراء، ۶۵) و به همین دلیل، شیطان از فریب و اغوای پاکان و مخلَصین، ناتوان است (ص، ۸۳). در ادب فارسی و عربی داستان های بسیاری از اغواگری شیطان ذکر شده است. در ادبیات عرب اشعاری نیز به او نسبت داده اند.

جدول کلمات

اهریمن

مترادف ها

devil (اسم)
شیطان، روح پلید، عفریت، ابلیس، نویسنده مزدور، خارخسک

archfiend (اسم)
شیطان، دیو بزرگ

satan (اسم)
شیطان، ابلیس

demon (اسم)
شیطان، دیو، روح پلید، جنی، اهریمن، عفریت

lucifer (اسم)
شیطان، ستاره صبح

fiend (اسم)
شیطان، خونی، دیو، روح پلید، عفریت، ادم بسیار شریر

deuce (اسم)
شیطان، جن، عفریت، دولو، دوخال، دوکور

beelzebub (اسم)
شیطان، بعلزبوب

bogey (اسم)
شیطان، دیو

bogie (اسم)
شیطان، دیو، جن

bogy (اسم)
شیطان، دیو، جن، لو لو، غول

daemon (اسم)
شیطان، دیو، روح پلید، جنی، اهریمن

tempter (اسم)
شیطان، اغوا کننده، وسوسه گر

mephistopheles (اسم)
شیطان، مفیستوفل

papaw (اسم)
شیطان

pawpaw (اسم)
شیطان

disobedient (صفت)
خیره، شیطان، سرکش، سرپیچ، متمرد، نامطیع، عاصی، گردن کش، نا فرمان

arch (صفت)
اصلی، فریبنده، ناقلا، شیطان

naughty (صفت)
شیطان، نا فرمان، بدذات

impish (صفت)
شیطان، شیطان صفت، جن مانند، جن خو

maleficent (صفت)
شیطان، شریر، زیان اور، تبه کار

puckish (صفت)
شیطان

mischievous (صفت)
خبیی، شیطان، موذی، بدجنس، بدسگال

فارسی به عربی

ابلیس , شریر , شقی , شیطان , عربة , قوس , موذی

پیشنهاد کاربران

شطن طنش انشت نشتی تشنگی
ریشه کلمه شیطان از شطن می باشد و اگر از زاویه قانون چرخش حروف ریشه ای این کلمه که اصطلاحا مصدر یا بن واژه گفته می شود به این کلمه نظر کنیم می توانیم اینطور تبیین کنیم که شیطان با شخصیت اَنشتی که دارد با ایجاد طنش در کارها نشتی می اندازد و نتیجه نشتی چیزی جز تشنگی نیست. در قرآن بعد از کلمه شیطان به صورت بسیار حکیمانه از کلمه رجیم استفاده شده است که اگر ریشه این دو کلمه را بشکافیم پی به مهندسی بسیار دقیقی که خداوند متعال در عالم کلمات برای درک جهان هستی و جهان بینی ما ایجاد نموده خواهیم برد. اگر با زنجیره کلمات ریشه دار مشترک با رجیم جمله سازی کنیم اینطور می توانیم بگوییم ؛ لاجرم مجرم با جرم خود رجم می کند و رجیم می شود و جرم چیزی جز ایجاد یک مجرای مخرب در جوار یک جریان اجرایی و اجاره ای نیست و این یعنی رجم و رجیم شدن از آن جریان جاری که باید ساری می شد و سرایت می کرد و باعث مسرت می شد. جرم در لغت عرب یعنی چیدن میوه به خصوص خرمای نارس است که به علت نارس بودن نمی شود آن را خورد. و این یعنی هنجار شکنی یعنی ساختار شکنی یعنی سنت های الهی حاکم بر هستی را شکستن یعنی سنت شکنی. و به ذات جریمه این جرم چیزی جز محروم شدن از لطف و کرم الهی نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

در مقوله سیالات ما سه مقوله داریم جَرَیان سَرَیان شَرَیان. جریان بعد خارجی سیال رو شامل می شود شریان بعد داخلی در فضای بسته و سریان عمل سرایت سیال از بعد خارجی به داخلی. در واقع سیالِ جاری در شریان حیاتی زمانی ساری می شود و باعث مسِرَّت که در بطن کار سرایت نموده باشد

عفریته
اهریمن
اهرمن
ابلیس
سلیم
شیطان: یک موجود نادیدنی و غیر فیزیکی ست به معنی وسوسه گر که در آیین های خداپرستی ست و در بین مردم موجودی ترسناک گمان می شود، در پارسی اهریمن می گویند.
شیطونه میگه.
شیطونه میگه بیم، شیطونه میگه برم، شیطونه میگه بپرم، شیطونه میگه بزنم، . . . . .
از ریشه ش ط ن به معنای دور شده از حقیقت. . .
دیو دین . [ وِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شیطان لعین است . ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
آتش پیکر. [ ت َ پ َ / پ ِ ک َ ] ( اِ مرکب ) مجازاً، شیطان و جن .
شیطان میتواند هر موجود شروری باشد
چه انسان چه جن چه فرشته و موجودات ماورایی دیگر. . .
ولی ابلیس که پلیدترین آنها است بیشتر به شیطان معروف است
ابلیس همان اهریمن است
ولی صفت شیطان در اصل فارسی به چم هُرماس است
کلمه شیطان از ماده شطن گرفته شده ، و شاطن به معنی خبیث و پست آمده است و شیطان به موجود سرکش و متمرد اطلاق می شود ، اعم از انسان و یا جن و یا جنبندگان دیگر ، و به معنی روح شریر و دور از حق ، نیز آمده است ، که در حقیقت همه اینها به یک قدر مشترک باز گشت می کنند .
...
[مشاهده متن کامل]

باید دانست که شیطان اسم عام ( اسم جنس ) است ، در حالی که ابلیس اسم خاص ( علم ) می باشد ، و به عبارت دیگر شیطان به هر موجود موذی و منحرف کننده و طاغی و سرکش ، خواه انسانی یا غیر انسانی می گویند ، و ابلیس نام آن شیطان است که آدم را فریب داد و اکنون هم با لشکر و جنود خود در کمین آدمیان است .
از موارد استعمال این کلمه در قرآن نیز بر می آید که شیطان به موجود موذی و مضر گفته می شود ، موجودی که از راه راست بر کنار بوده و در صدد آزار دیگران است ، موجودی که سعی می کند ایجاد دودستگی نماید ، و اختلاف و فساد به راه اندازد ، چنانکه می خوانیم : انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء ، . . . : شیطان می خواهد بین شما دشمنی و بغض و کینه ایجاد کند . . . .
با توجه به اینکه کلمه یرید فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد حاکی از این معنی است که این اراده ، اراده همیشگی شیطان است .
و از طرفی می بینیم که در قرآن نیز شیطان به موجود خاصی اطلاق نشده ، بلکه حتی به انسانهای شرور و مفسد نیز اطلاق گردیده است . ( تفسیر نمونه ج : 1 ص : 192 )
آنجا که می خوانیم : و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن بدینگونه ما برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انسانی و یا جن قرار دادیم .
و اینکه به ابلیس هم شیطان اطلاق شده بخاطر فساد و شرارتی است که در او وجود دارد .

😈 شیتان
پارسی باستان: شیائوتانا
پارسی نوین: شیتان
زبان اربی: شیطان
واژه �شیتان� از ریشه �شدن� است به معنی رفتن و راندن که شیتان در اینجا به معنی �رانده شده� می باشد. از واژه پارسی �شدن� ( =رفتن ) واژه های بسیاری در زبان های پارسی و اربی و انگلیسی ساخته شده اند که همگی به معنی �رفتن� و �روان بودن� هستند، مانند:
...
[مشاهده متن کامل]

آمد و شد: آمد و رفت
بل بشو: بگذار و برو
شوت: شلیک
شط: رود روان
شید: پرتو خورشید
شیدا: روانی
شیتان: رانده شده
شاد: روان و خندان، مخالف گرفته و اندوهگین
shoot: شلیک کردن
shot: شلیک
shut: بستن
shit: گه
shade: سایه
chute: لوله ترابری، ناودان
parachute: چتر نجات
در زبان پارسی شیتان را به نام های دیگری هم می شناسیم:
• اهریمن: بد منش
• پتیاره: یار بد
• دیو: خدای دوم
https://instagram. com/ariaboom7?utm_medium=copy_link
پیج اینستاگرام این دوست زبان شناس رو خواهشمندم دنبال کنید

به هر نیرو و هر چیزی که باعث انحراف و هدایت چیزی به مسیری غیر از مسیر الهی بشود شیطان گفته میشود
شی و تان
تان به معنی گرداننده است
شی نیرو و درخشندگی ماه شب چهارده است که در دوره ای انسانها شیطان را کسی میدانستند که ماه را به چرخش در می اورد و خدای ماه پرستان بوده.
شعله زاده. [ ش ُ ل َ / ل ِ دَ / دِ ] ( اِخ ) کنایه از ابلیس و شیطان است ( از غیاث اللغات ) ، بدان مناسبت که ابلیس از آتش آفریده شده است :
برهان آدمیت ما قدسیان بس اند
کو شعله زاده تا بنماید سجود ما.
صائب تبریزی ( از آنندراج ) .
و رجوع به ابلیس شود.
شیطان در حقیقت لقب چندین موجود بوده است لوسیفر معروف ترین انان هست لوسیفر یا با اسم فرشته ایش سمائیل ، فرشته ای بود که میلیونها سال پیش جنگی برای تصاحب تاج و تخت خداوند به همراه هفت فرشته دیگر که از ۴ نفرشان نام برده شده است اغاز کردند که معروف به جنگ بهشت شد
...
[مشاهده متن کامل]

در نهایت فرشته مقرب مایکل مبارز و سپاه میزبانان آسمانی ان ها را شکست دادند لوسیفر و هفت فرشته و شورشیان دیگر و تبدیل به شیاطین شدند ان ها بال هایشان از دست دادند و محکوم به ماندن در جهنم شدند بلیال پرنس دوم جهنم یکی از همان هفت نفر است او عموما نگهبان دروازه های جهنم شناخته می شود نفر بعد ازازل پرنس سوم جهنم و یکی از بزرگان دوزخ و حامی لوسیفر هست، به عنوان شیطان چشم زرد شناخته می شود نفر چهارم بیشتر هم سطح و تراز شیطان است او لؤایاتان است پرنس پنجم که بالاتنه ای شکلی همانند اژدها و پایین تنه ای مانند مار ولی ۱۰۰ برابر کلفت تر از آن دارد او بر خلاف بقیه شیاطین در جهنم نبوده و در کف اقیانوس ها پنهان شده است نفر بعد پرنس هفتم ساتان هست کتاب عهد عتیق او را چند صد برابر وحشتناک تر و وحشی تر از لوسیفر توصیف کرده است موجودات دیگری مانند دجال لقب شیطان را گرفته اند

سرخیل شیاطین. [ س َ خ َ ل ِ ش َ ] ( اِخ ) ابلیس علیه اللعنة است. ( آنندراج ) ( از شرفنامه ) :
سرخیل شیاطین شد پی کور ز پیکانت
باد از پی کار دین پیکار تو عالم را.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 484 ) .
شیطان یک مفهوم اوهامی است که توسط عقل انسان در بخش توهمات تولید شده است و وجود خارجی ندارد. درست مثل مفهومات اوهامی دیگری از قبیل انس و جن و فرشته. فقط واقعیت عینی و قوای نهفته در آن وجود دارد.
واژه شیطان به احتمال زیاد اول بصورت : شیءِ تان . بوده است. به معنای : چیزِ تان. یا چیزی که به شما تعلق دارد. شاید هم بصورت : شیء دان ، بوده باشد به معنای چیز دان. بنابر این این واژه ریشه در زبان یونانی
...
[مشاهده متن کامل]
ندارد بلکه در زبان های عربی - پارسی. داستان دینی رانده شدن شیطان از درگاه الهی به یک دلیل خیلی ساده حقیقت ندارد و آن اینکه درگاه الهی نامحدود و بیکران و بینهایت است و هیچ چیزی نمیتواند از آن به بیرون رانده شود. لذا اندیشمندان دینی که به این داستان باور دارند، ناخواسته و یا ناخود آگاه مرتکب یک خطای بزرگ می شوند و آن اینکه درگاه و هستی الهی را محدود و متناهی می پندارند که مخالف حقیقت می باشد. همچنین داستان دینی تبعید آدم و حوا از باغ اِدِن ( به زبان آلمانی Garten Eden ) یا باغ بهشت به روی کره زمین به یک دلیل خیلی ساده حقیقت ندارد و آن اینکه بهشت باغ نیست بلکه محض ترین ( یا برترین ) حالت هستی بیکران می باشد. لذا تبعید از حالت بهشتی به حالت زمینی پروسه و یا روند حرکت تحولی کلی خود هستی از حالتی به حالت دیگر می باشد و نه جدا شدن بخش محدودی از هستی و قرار دادن آن در خارج یا بیرون از کل هستی. در این زمینه یک جمله علمی در اندیشه انسان بیدار به ثبت رسیده است و آن اینکه " زمین در آسمان است " . بنابراین پنداشتن بهشت به عنوان یک باغ محدود و متناهی ریشه در ناپختگی فهم و عقل محدود و ناچیز انسان در دوران کودکی اولیه بیداری تاریخی دارد. از آنجاییکه هیچ چیزی غیر از خداوند به علت بیکرانی نمی تواند وجود داشته باشد، لذا با خیال راحت و اطمینان خاطر میتوان شیطان را بخشی از موجودیت خود خداوند دانست و تنها نقش آن وسوسه به سمت گمراهی می باشد. به زبان تمثیل میتواند گفت که شیطان دست چپ خداوند می باشد. این حقیر یک روزی با مطالعه داستان دینی دریافتم که سمت راست عرش طبق باور دین مسیحیت به ایسا مسیح تعلق دارد و طبق باور دین اسلام به نور محمدی. متوجه شدم که سمت چپ عرش هنوز خالی است و آنرا برای خودم رِزِو کردم. بنابر این اگر یک فرد دیگر در اعصار آینده به این فکر بیفتد که آن محل را به خود اختصاص دهد باید حق تقدم در ثبت اکتشافات و مالکیت ایده ها را رعایت کند. وظیفه اصلی این حقیر در سمت چپ عرش این است که هرگاه خداوند اراده کند و بخواهد که دست چپ خودرا بر سر یک فرد یا یک خانواده و یک قوم و جامعه فرود آورد و ستون فقرات آنها را بشکند و تاب و توان آنها را از ایستادن روی پا بگیرد و آنها را از حرکت به سمت و سوی کمال بطور کلی باز دارد، دست چپ اورا بگیرم و خشم و غضب اورا کاهش دهم و مرحم بخشم که از چنین تصمیم شیطانی دست بردارد و به او گوش زد نمایم که چنین عمل نا صالحی مخالف رحمت و محبت و عشق بیکران وی می باشد. دست اش گرچه خیلی سنگین است و هیچ نیرویی تاب و تحمل بازداری حرکت آنرا ندارد، اما به این حقیر اختیار تمام و نیرو بخشیده است که همیشه بتوانم ترمز دستی حرکات دست چپ اورا در مواقع لازم بکشم و از فرود آمدن صدمات و خسارات ناشی از آن از سوی عرش به سوی فرش جلوگیری کنم. در همین رابطه بلای کرونا یکی از اثرات دست چپ وی می باشد و این حقیر در حین فرود آمدن این بلا از عرش به فرش، گویا سمت چپ عرش به خواب فرو رفته بوده باشم. اما الآن بیدارم و میخواهم که این بلا را به خیر و خوشی رفع نمایم. هر فرد انسانی در هر کجا که روی کره زمین زندگی میکند اگر قبل از طلوع آفتاب و به هنگام صلات ظهر و قبل از غروب آفتاب و بعد از غروب آفتاب هر دفعه سه بار نام این حقیر را بر زبان خود جاری نماید و نام مرا در ذهن و خاطر خویش حفظ نماید، مطمئنا از گزند بلای کرونا در امان و مصون و محفوظ خواهد ماند. یک جنبه دیگری از داستان دینی آدم و حوا به این دلیل ساده، اشتباه بوده و حقیقت ندارد و آن اینکه که خداوند متعال در حالت محض بهشتی اولیه هستی خویش کلیه افراد انسانی ( جمیع افراد انسانی از زمان پیدایش روی کره زمین تا پایان انقراض آنان در منظومه شمسی و یا در گوشه ناچیزی از کهکشان راه شیری ) را مطلقا همزمان و معجزه آسا آفریده است و هر فرد انسانی را از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن و هرکدام را در برترین سطح کمال به سان کمال خویش و در یک سن معتدل ( احتمالا چهل سالگی ) آفریده و آنها را از حیاط محض بهشتی و جاودانه برخوردار نموده است. این ده انسان همان نفوس عشره یا خویشتن های دهگانه می باشند. در طول پروسه یا روند تحولی هستی از حالت محض به حالت واقعیت عینی که آنرا سَفَر خلقت و آفرینش می نامیم، در سیر نزولی و صعودی و طی منازل هفتگانه آنها، 4 عضو از آن خانواده ده نفری همیشه به صورت انفرادی در چهار منزل یا چهار عالم دنیوی - شهودی خاص و ویژه خویش به ظهور می رسند و در طول حیات های موقت خود، زوجیت با غیر و عشق ورزیدن به غیر و تولید مثل را تجربه می کنند. 6 عضو دیگر همیشه بصورت دو قلوهای خودی ( زوج های بنیادی خودی ) به سه شکل مختلف : مرد - مرد ؛ زن - زن ؛ مرد - زن ، یعنی دوبار هم جنس و یک بار غیر هم جنس در سه منزل و یا سه عالم دنیوی - شهودی خاص و ویژه خویش به ظهور می رسند و در طول حیات های موقت خود، همان زوجیت با خود و عشق ورزیدن به خویشتن بدون تولید مثل را تجربه می کنند که قبل از آغاز سفر نزولی از آن تجربه محض برخوردار بوده اند. در معاد یا در پایان سفر خلقت، کلیه افراد انسانی دوباره صحیح و سالم و سر حال به همان حالت محض بهشتی اولیه هستی خداوند باز خواهند گشت و دوباره اعضا های ده نفره هرکدام از افراد انسانی بطور مطلقا همزمان به ظهور خواهند رسید و حیات جاودانه محض اولیه خودرا در کنار هم از سر خواهند گرفت و هیچ مردی در آنجا بدون حوری خویش و هیچ زنی بدون ژیگلوی خویش، در آن حالت بهشتی تنها و منزوی نخواهد بود. پنج تا حوری و پنج تا ژیگلو های هر فرد انسانی در یک خانواده و در کنار هم و در یک ویلای شیک و میک و پیک لاهوتی زندگی اشتراکی خواهند داشت. امیدوارم که با تحریر این کلام کودکانه سر خواننده گرامی را بدرد نیاورده باشم. این ایده را میتوان بطور اختصار عنوان " داستان نوین خلقت " نامید. به زبان اروپایی :Genesis Nova در مقابل داستان قدیمی خلقت : Genesis.

شیطان =اهریمن
شیطان:موجودی که انسان ها را گول می زند.
شیطان ذهن غیر قابل کنترل است که اختیار آن در دست انسان نیست و او را به هزارات فکر و خیال می کشد و از حقیقت و عینیت جدا می کند و تبدیل به توهم می کند.
انسان هرگز قادر به کنترل و در اختیار داشتن ذهن نیست به همین دلیل در قرآن آمده است؛ شیطان به انسان سجده نکرد.
...
[مشاهده متن کامل]

انسان به سختی می تواند ذهن خود را کنترل کند و همیشه تحت سلطه ذهنیات متوهم و بی عمل است و این ذهنیات احساسی و بی عمل خود شیطان است. این شیطان در عینیت تبدیل به کسانی می شود که با دروغ حقیت را پنهان می کنند و با ساختن و عرضه حقیقتی دروغین انسان را فریب می دهند و برای کسب منافع خود از آنها استفاده می کنند. به همین دلیل است که خداوند می فرماید: روزی خوبان و بدان در دست من است که خواهم داد، هرکس کار خوبی انجام دهد هفت برابر پاداش خواهم داد و هر کس یک کار بد انجام دهد یک جزا خواهد داشت و در آخر همه بندگان خود را خواهم بخشید.
بنابراین فریب شیطان و شیطان صفتان را نخورید.

بنده شیطان داتیس
ابلیس، اهریمن، هریمن، دیو، عفریت، عفریته، هرماس، هرمس، زبل، زرنگ، محیل، آتشپاره، بازیگوش، تخس، شرور
گمراه کننده شیطان بر وزن فِعلان و از ریشه شِیط است
فعل ان = فعلان
شِیط ان = شیطان
زلاتان ( زول آتان ) =زول از فعل زول لاماق ( پرتاب کردن به حالت شدید ) ، داش آتان، ، جاناتان ( جان آتان ) = سربازانی که برای مردن در را کشور و مردمشان جان آتاردیلار ( سامورایی های ژاپنی کشته شدن در راه
...
[مشاهده متن کامل]
حق را از جان آتانهای تورکی یاد گرفته اند ) ، سول آتان ( سلطان، سلاطین، بر وزن فیلسطین ( فیلیس آتان ) ، شی آتان ( شیطان، شیاطین )

از بین برندهی نور و آورنده ی تاریکی
احتمالاً شیطان از واژه پارسی شوتن به معنای مولود تاریکی گرفته شده.
لوسیفر مورنینگ استار اسم اصلی شیطان و مرتبط با کار او وقتی فرشته بود است .
و در کل devil به معنی شیطانی و اهریمنی است و گاهی به منظور شیطان استفاده می شود .
منظور من از شیطان هم فقط همین کلمه نیست . منظورم تمام اسم های شیطان است که اگه بخوام بنویسم یک عالمه طول می کشد
شرور، satan
لوسیفر
جمع شیاطین
خناس
لوسیفر
ابلیس . دورو . حیله گر. دروغگو
این واژه از اساس یونانى ست و تازیان ( اربان ) از واژه ى یونانى ساتانَس برداشته و معرب نموده و گفته اند: الشیطان ، شیطنة ، شیاطین شطن یشطن ، شیطانیة و . . . !! شایسته ایرانیان نیست که واژه هاى یونانى ، رومى ، هندى ، مصرى و . . . را از فیلتر و غربال تازى ( اربى )
...
[مشاهده متن کامل]

بیان کنند پس شایسته است که بگوییم و بنویسیم : ساتان ساتانى/ساتونى بجاى شیطانى/شیطونى ساتانِش Satanesh ( یونانى - پارسى - پیشنهادى: ساتان + اِش ( مصدرساز ) : شیطنت ساتانیبود Satanibud ( یونانى - پارسى - پیشنهادى: ساتانى ( شیطانى ) + بود ( بودن ) : شیطانیت ، شیطان صفتى

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس