صار

لغت نامه دهخدا

صار. [ صارر ] ( ع ص ) درخت بسیارشاخ درهم پیچیده پیوسته سایه. ( منتهی الارب ).

صار. ( اِخ ) غاری است از نعمان نزدیک مکة. سراقةبن خثعم کنانی گوید :
تبغین الحقاب َ و بطن َ بُرم
و قنعَ فی عجاجتهن صار.
( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

درخت بسیار شاخ درهم پیچیده پیوسته سایه

پیشنهاد کاربران

عربی به معنای شد است
اشگدصارلک متروج
چه مدت شده است ازدواج کرده ای
صار یعنی شد
متضادش میشه أَصبح
صارَ =شد مترادف
أَصبَحَ=شد تضاد
به معنی {شد} هم استفاده میشه و البته مترادف کلمه{ اَصبَحَ} هم هست⛓️🖤
به معنای خیس
و کیف صارت شجره
و چگونه به درخت تبدیل شد؟
به معنای شد است
در زبان عربی به معنای شُد است ومترادف کلمه اصلح است
تبدیل شد. شد. متحول شد. عوض شد. تغییر کرد
صار به عربی به معنی شُد نیز به کار می رود.

بپرس