صاغانی

لغت نامه دهخدا

صاغانی. ( ص نسبی ) نسبت است به صاغان و آن قریه ای است در مرو نه به صغانیان ، چه نسبت بدان صغانی است و گاه این دو با یکدیگر خلط شوند، چنانکه ابوبکر محمدبن اسحاق صغانی را که به صغانیان منسوب است صاغانی گفته اند. ( الانساب سمعانی ). و نیز منتهی الارب نسبت به صغانیان را صاغانی دانسته و آن خطاست.

صاغانی. ( اِخ ) احمدبن عمران ، از مردم صاغان. معلم قرآن بود بر طرف سکه عماره و از ابوبکر طوسی نوشت. معدنی گوید وی عم ابی علی صاغانی حنفی ، از مردم صغانیان است. او را در هر جنس از حدیث تصانیفی است. در نیشابور حدیث شنید و در خراسان و بغداد حدیث گفت. از سید ابوالحسن محمدبن حسین علوی و محمدبن محمدبن عدوس ( عبدوس ؟ ) حیری و عبدالرحمن بن ابراهیم بن محمدبن یحیی الزکی و محمدبن محمدبن حامد قطان و حسین بن محمدبن علی سیوری و جز آنان حدیث شنید و ازوی ابوبکر احمدبن علی بن ثابت خطیب حافظ و قاضی ابوالمظفر منصوربن محمدبن احمد بسطامی بلخی حدیث شنید. خطیب ذکر وی را در تاریخ بغداد آورده و گوید او بعزم سفر حج پس از سال 420 هَ. ق. به بغداد شد و حدیث گفت و ما از وی حدیث نوشتیم. ( الانساب سمعانی ص 347 ).

صاغانی. ( اِخ ) احمدبن محمد. رجوع به احمد... شود.

صاغانی. ( اِخ ) حسن بن محمدبن حسن. رجوع به رضی الدین صاغانی شود.

صاغانی. ( اِخ ) صالح بن یحیی بن بحتر. وی از دودمان امراء مغرب است و در جمع آثار اجداد خویش و تاریخ بلد خود حریص و در اخبار موثق بود. ابن سباط گوید: امیر بزرگ و عالم مشهور به علم و فراست و خداوند عزم و حزم بود و بر اقران خود فائق گشت و علم معرفت کواکب و نجوم و اسطرلاب را بیاموخت و شعر بسرود و تاریخ مرتب ساخت. وی تاریخ بیت تنوخ را بنوشت و بسال 828 هَ. ق. حاضر فتوحات قبرس بود. در کتاب اخبار الاعیان فی جبل لبنان ص 242 آرد که بسال 1424 م. / 829 هَ. ق. ملک برسبای بفرمود تا کشتیهاو لشکریان را آماده فتح قبرس سازند و امرای غرب راگفت که بسوی عماره متوجه شوند. سپس امیر صالح بن یحیی بن صالح بن حسین با صد تن از مصر برفت و لشکریان در صحرای ماغوصا ( فماغوستا ) فرودآمدند و بدان ناحیت حمله و غارت کردند و اسیر گرفتند و سلطان ، امیر صالح رادویست دینار انعام داد و بدو خلعت پوشید و صالح به دمشق و سپس به بلاد خود رفت. از تألیفات اوست : تاریخ بیروت و اخبار الامراء البحتریین من بنی المغرب که بسال 1898 م. در مطبعه یسوعیین و با تصحیح و حواشی اب لویس شیخو بطبع رسیده است و بار دیگر بسال 1902 م. چاپ شده. ( معجم المطبوعات ستون 1183 ). صاحب معجم المطبوعات وفات وی را در حدود 840 هَ. ق. نوشته است.

پیشنهاد کاربران

بپرس