ضاد

/zAd/

لغت نامه دهخدا

ضاد. ( ع اِ ) نام حرف پانزدهم از حروف تهجی عرب است. رجوع به «ض » شود. || هدهد در آن وقت که بانگ کند. ( مهذب الاسماء ). هدهد وقتی که سر خود را بالا کند و فریاد زند. هدهد. ( دهار ).

ضأد. [ض َءْدْ ] ( ع اِ ) اندام زن. شرم زن. ( منتهی الارب ).

ضأد. [ ض َءْدْ ] ( ع مص ) غلبه کردن کسی را به خصومت. ( تاج المصادر ). خصومت کردن. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ).

فرهنگ فارسی

ض حرف هیجدهم از الفبای فارسی و حرف پانزدهم از الفبای عربی و یکی از حروف صامت . عدد آن در حساب جمل ۸٠٠ است . نام آن ضاد ضاد منقوطه و ضاد معجمه است . این حرف در لغات فارسی نیست و در عربی با گذاشتن پهلوی راست زبان به کناره داخلی دندانهای آسیا و دمیدن نفس تلفظ شود ولی در فارسی مانند ز تلفظ گردد و آن را به صورتهای ذیل نویسند : ض ض مانند : قرض بعض ضابطه مضبوط .
غلبه کردن کسی را بخصومت خصومت کردن .

فرهنگ معین

(اِ. ) نام هجدهمین حرف از الفبای فارسی ، ض .

فرهنگ عمید

نام حرف «ض».

پیشنهاد کاربران

بپرس