ضعیف البنیه

/za~ifolbonye/

معنی انگلیسی:
of a weak constitution, adynamic

فرهنگ فارسی

آنکه بنیه ای ضعیف دارد ناتوان مقابل قوی البنیه و .

فرهنگ معین

(ضَ فُ لْ . بُ یِ ) [ ع . ضعیف - البنیة ] (ص . ) دارای بنیة ضعیف ، بی حال و ناتوان ، فاقد قوت .

فرهنگ عمید

آن که بنیه اش ضعیف است، سست بنیه، ناتوان.

واژه نامه بختیاریکا

چِلیسا؛ چلها

مترادف ها

cachectic (صفت)
نزار، ضعیف البنیه، مبتلا به سوء هاضمه و ضعف

پیشنهاد کاربران

بپرس