ضیا

/ziyA/

مترادف ضیا: پرتو، روشنایی، روشنی، ضوء، نور

متضاد ضیا: تاریکی

برابر پارسی: روشنایی، فروغ، تابش، شید

فرهنگ اسم ها

فرهنگ فارسی

( اسم ) نور روشنایی .

فرهنگ عمید

نور، روشنایی.

جدول کلمات

روشنایی

پیشنهاد کاربران

ضیا : نور . روشنی .
کلمه ( ضیأ ) بطوری که گفته شده - مصدر است برای ( ضأ، یضوء، ضوء و ضیأ ) همانطور که کلمه ( عیاذ ) مصدر است برای ( عاذ، یعوذ، عوذا و عواذا ) . و ای بسا که جمع باشد برای کلمه ( ضوء ) ، همانطور که کلمه ( سیاط ) جمع است برای ( سوط ) ( ترجمه تفسیر المیزان )
اسم ضیا عربی است و به معنا روشنایی است من که اسم پدرم ضیا و اسم خودم مرضیه است تا جایی که می دونم اسم مرضیه عربی است
مرضیه از کرمان
ضیا: نور و روشنایی هم خانواده ضؤ
ضیاع: آب و زمین زراعتی هم خانواده ضیعت و ضیعتک

ضیا به معنای پراکندگی نور است صفتی برای خورشید عالمتاب است ، که به کرات هستی نور افشانی می نماید پس ضیا صفت خورشید، و نور صفت ماه است که نور آفتاب را به خود جذب می کند.
عشق قهار است و من مقهور عشق
چون قمر روشن شدم با نور عشق
جامه صد رنگ از آن خُمِّ صفا / ساده و یکرنگ گشتی چون ضیا

بپرس