طرب رود

لغت نامه دهخدا

طربرود. [ طَ رَ ] ( اِ مرکب ) گویا از ابزار موسیقی بوده است :
برسر سرو بانگ فاختگان
چون طربرود دلنواختگان.
نظامی.
کدو برکشیده طربرود را
گلوگیر گشته به امرود را.
نظامی.

فرهنگ فارسی

یکی از مقیدات آلات ذوات الاوتار و آن سازیست بر شکل شش تای با این تفاوت که بر سطح وی از طرفین اوتار کوتاه بندند .

فرهنگ عمید

نوعی ساز زهی دارای شش تار.

پیشنهاد کاربران

طرب رود: سرود شادی و ساز طرب
برسر سرو بانگ فاختگان
چون طرب رود دل نواختگان
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 588 )

بپرس