طف

/taff/

لغت نامه دهخدا

طف. [ طَف ف ] ( ع اِ ) طف المکوک و الاناء؛ پُری پیمانه تا سر آن. ( منتهی الارب ). پُری پیمانه تا اطراف پیمانه. ( منتخب اللغات ). || آنچه بر سر پیمانه باشد بعد پُری یا آن جمام پیمانه است. رجوع به جمام شود. یا پُری آن. طَفَف و طَفاف مثله فی الکل. ( منتهی الارب ). آنچه در پیمانه ماند بعد از دست کشیدن بر سر آن. ( منتخب اللغات ). || کناره دریا. ( مهذب الاسماء ). کرانه دریا. ( منتخب اللغات ). کرانه. ( منتهی الارب ). جانب و پهلو. ( منتخب اللغات ). || هر زمین عرب که مشرف بر زمین آبادان عراق است. هر زمین بلند. || ( ص ) فرس ٌ طف ؛ اسب سبک و تیزرو. فرس ٌ فف و فرس دف مثله. ( منتهی الارب ).

طف. [ طَف ف ] ( ع مص ) برداشتن چیزی را به پای یابه دست. || نزدیک شدن چیزی به کسی. || بستن پای ناقه. ( منتهی الارب ). ببستن دست و پای ناقه. ( زوزنی ). || خذ ما طف لک ؛ یعنی بگیر آنچه نزدیک تو رسید و آسان شد. ( منتهی الارب ).

طف. [ طَف ف ]( اِخ ) موضعی است نزدیک کوفه و هر زمین عرب که مشرف بر زمین آبادان عراق است و منه حدیث مقتل الحسین رضی اﷲ عنه انه یُقتل بالطف و هو موضع بکربلاء سمی به لأنّه طرف البری یلی الفرات و کانت تجری یومئذ قریباً منه. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). و یاقوت آرد: طف سرزمینی است از نواحی کوفه در طریق دشت که قتلگاه حسین بن علی رضی اﷲ عنه در آن بوده است. سرزمین مزبور دشتی است نزدیک آبادانی و در آن چندین چشمه جاری است از قبیل : صید و قطقطانه و رهیمة و عین جمل و غیره. ( از معجم البلدان ). و صاحب عقدالفرید گوید: حسین رضی اﷲ عنه در روز جمعه یوم عاشورا بسال 61 هَ. ق. در طف از سواحل فرات در موضعی موسوم به کربلا کشته شد. ( عقدالفرید ج 5 ص 143 ). یکی از شاعران گوید :
اَبک حسیناً لیوم مصرعه
بالطف بین الکتائب الخرس
اضحت بنات النبی اذ قتلوا
فی مأتم و السباع فی عرس.
( از عیون الاخبار ج 1 ص 212 ).

فرهنگ فارسی

سرزمینی است از نواحی کوفه در طریق دشت که محل شهادت حسین بن علی ( ع ) در آن محل شهادت سرزمین دشتی بود نزدیک آبادانی و در آن چند چشمه جاری بود.
جانب، کنار، کرانه، طرف، ناحیه، کناره رود، بلندی اززمین، زمین بلند
( اسم ) ۱ - جانب کنار کرانه . ۲ - ناحیه . ۳ - بلندی از زمین جمع : طفوف .
برداشتن چیزیرا بپای یا بدست یا نزدیک شدن چیزی بکسی .

فرهنگ معین

(طَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جانب ، کنار، کرانه . ۲ - ناحیه . ۳ - بلندی از زمین . ج . طفوف .

فرهنگ عمید

۱. جانب، کنار، کرانه، طرف.
۲. ناحیه.
۳. کنارۀ رود.
۴. بلندی زمین، زمین.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] طَفّ نام دیگر سرزمین کربلا، در اصل منطقه‎ای مرتفع در اطراف کوفه و نزدیک فرات است. در ادبیات و مرثیه خوانی برای امام حسین(ع)، از "سرزمین طف" "یوم الطف"(روز طف) "کشتگان طف" و "طفوف" بسیار یاد شده که کنایه از همان کربلاست.
معانی مختلفی برای طف آمده است از جمله زمین‎های مشرف بر ریف(زمین آباد و سرسبز) عراق. طف به معنای ساحل دریا نیز آمده است و از آن جهت که کربلا ساحل فرات بوده، به آن طف گفته شده است.
بر اساس تعریف برخی مورخین از واژه طف، این منطقه سرزمینی به صورت دشت در نواحی کوفه بوده که در نزدیکی زمین های آباد قرار داشته است. به دلیل نزدیک بودن و اشراف این سرزمین بر رود فرات و مناطق اطرافش، طف نامیده شده است. واژه طف بر سرزمین کربلا نیز اطلاق شده است. برخی مورخین سرزمین طف را محل شهادت امام حسین(ع) دانسته‎اند که منظور همان سرزمین کربلا است. برخی از نویسندگان، سرزمین کوفه، کربلا و مناطق اطراف آن را موقعیت سرزمین طف دانسته‎اند.

[ویکی اهل البیت] (به فتح طاء و تشدید فاء)، سرزمینی است از حومه کوفه در راه بریّه که حسین بن علی علیهماالسلام در آنجا به شهادت رسید.
یاقوت حموی در معجم البلدان آورده است: طف سرزمینی است از نواحی کوفه در طریق دشت که قتلگاه حسین بن علی رضی الله عنه در آن بوده است. سرزمین مزبور دشتی است نزدیک آبادانی و در آن چندین چشمه جاری است از قبیل: صید و قطقطانه و رهیمة و عین جمل و غیره.
معنای لغوی آن «سرزمین مرتفع» است. طف، مشرف بر عراق بوده است.
در ناسخ التواریخ آمده است :

جدول کلمات

جانب ، کنار

پیشنهاد کاربران

طفّ از طفف به معنی آتشی که خاموش نمی شود. طَفَیَ: از ط ف أ به معنی خاموش کردن آتش نفس است. یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ آیه اشاره به علاقه برخی دشمنان خداوند برای فرونشاندن آتش
...
[مشاهده متن کامل]
نفس شان ( که نفس شان در دشمنی با موحدان است ) دارد. چون نفس آنان آتشی از درون شان می کشد که اذیت شان می کند پس برای فرونشاندن این آتش تمایل دارند هر کس سخن از توحید می گوید او را خاموش سازند. کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ آیه اشاره به آتش افروزی قوم یهود در دنیا دارد چون خود را قوم برتر می بیند لذا در دنیا آتش افروزی تا قیامت می کند و خداوند با ذلیل کردن شان به خاطر این تکبر قومیتی شان ، آتش خودپسندی و دنیا طلبی آنان را خاموش می کند ( نمونه اش داستان هولوکاست و خاموش کردن این آتش توسط هیتلر در کارخانه های یهودی سوزی بود ) مُطفف از ریشه طَفّ است یعنی آتشی که خاموش نمی شود . در حدیث نبوی است آمده است فرزندم حسین، غریب، تشنه و تنها در سرزمین طفِّ کربلا کشته خواهد شد . کربلا را طَفّ ماریه گویند . ماریه مُعرّب کلمه ما رایته یعنی � تا چشم ات می بیند� است. طفف یعنی آتشی که خاموش نمی شود. چنان چه در حدیثی از نبی مکرم اسلام آمده است اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً یعنی آتش مظلومیت امام حسین ع در قلوب مومنین در سرزمین کربلاء خاموش و سرد شدنی نیست. مراد از ما رایته یعنی تا قیامت که بنی آدم زمین کربلاء وارد شود و آن را ببیند این آتش ظلم و ستم به امام حسین ( ع ) در آن دیده خواهد شد و قابل محو شدن نیست. برای همین زایران حضرت سیدالشهداء در کربلاء اعتراف می کنند این آتش چنان عظیم است که بر عکس نجف که زایر حس دلتنگی زیاد در آن نمی کند در کربلاء این آتش چون منجنیقی قلب انسان را فشار می دهد و زیاد نمی تواند در آن اقامت کند. در آیه مطففین انسان هایی که نفس شان در قید و بند دنیا است آتش نفس شان به دنبال جمع کردن حداکثری مال دنیا است. پس این افراد برای خاموش کردن این آتش نفس که به جان شان افتاده و حداکثر طلبی از آنان می کند ، دو کار را می کنند الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ در زمانی که جنسی را می خرند با وزن دقیق می خرند و کم ترین کم فروشی از طرف مقابل را نمی پذیرند چون آتش نفس شان نمی گذارد چیزی از دنیای خود کم و کسری بگیرند. این آتش در زمان فروش هم به جان شان می افتد که تا می توانند در ترازو سبک وزن کنند تا سودی که می کنند بیشتر از کالایی باشد که می دهند وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ . پس مطفف از ریشه ط ف أ یعنی خاموش کردن. به کسی که نفس او دچار آتش حرص و طمع است در زمان خریدن می خواهد همان وزن را بخردو اهل بخشش مبلغ اضافی نیست ولی در زمان فروختن همان وزن را در ترازو نمی کشدو انتظار بخشش حرام از خریدار را دارد گویند. مطفف با این دو کار در زمان تجارت، آتش حرص و ولع نفس خویش را خاموش می کند. مثال کارگری که سر ساعت کار را ترک می کند و پنج دقیقه بیشتر کار نمی کند و به صاحب کار نمی بخشد ولی در زمان دریافت حقوق انتظار دارد کم کاری او مد نظر کارفرما قرار نگیرد و حقوق اش کامل بخشیده شود او مصداق مطفف است پس مُطَفِّفِینَ یعنی کسانی که آتش حرص و طمع در آنان خاموش نمی شود و هر چه از دنیا کسب کنند باز در حرص و ولع آن هستند.

طف به معنی کناره های چیزی است ، و اینکه سر زمین کربلا را وادی طف می گویند به خاطر این است که در ساحل فرات واقع شده .

بپرس