طور سینا

لغت نامه دهخدا

طور سینا. [ رِ ] ( اِخ ) کوهی که موسی علیه السلام بدان بمناجات شد. نام کوهی که موسی بر آن با خدای تعالی بمناجات شدی. رجوع به طور شود :
بازآمدند و گفتند آن امتان موسی ( موشا )
کایزد بُد آن نه موسی ( موشا ) بر کوه طور سینا.
دقیقی.
کوه طور سینا از مشاهیر جبال جهان است و ذکرش در قرآن بسیار آمده و موسی پیغمبر ( ع ) در آنجا نور الهی را بر سردرخت دید و شرف تکلیم یافت. ( نزهة القلوب چ اروپا ص 198 ). سیناء، بکسر سین و بفتح آن نیز آمده و در هر دو صورت ممدود. کوهی است. ابواسحاق گوید: سیناء حجاره ای است... آن کوهی است نزدیک ایلة و نزدیک آن شهرکی است که بروزگار پیغمبر اکرم و بسال نهم از هجرت فتح شد... جوهری گوید: طور سیناء کوهی است بشام و کلمه طور در این مورد بکلمه سیناء بمعنی درخت اضافه گردیده و بهمین گونه است طور سینین. و اخفش گوید: سینین درختی است و مفرد آن سینینه باشد. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

کوهی است در شبه جزیره سینا که موسی (ع ) در آن بمناجات پرداخت و نورالهی را مشاهده کرد: جبل طور طور سینا .
کوهی که موسی علیه السلام بدان بمناجات شد .

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] طور به معنی کوه است و طور سینا کوهی است که در زمین سیناء قرار دارد. این کوه از مشاهیر جبال جهان است و ذکرش در قرآن بسیار آمده و موسی پیغمبر علیه السلام در آنجا نور الهی را بر سر درخت دید و شرف تکلیم یافت. در قرآن طور سینین هم آمده است. خداوند کناره راست آن کوه را به بنی اسرائیل وعده داده بود که بدانجا مسکنشان دهد.
علامه شعرانی در کتاب نثر طوبی در مورد محل این کوه می گوید: بسیاری از علمای نصاری با نهایت دقتی که کرده اند و اشاراتی که از تورات و کتب خود به نشانه های کوه و علائم آن استنباط نموده اند گویند در نواحی شام و فلسطین موضع حقیقی طور سیناء را به طور یقین تشخیص نداده ایم امام مردم آن نواحی کوهی را به نام طور سیناء می شناسند. نزد آنها جائی مشهور است که بالای آن کلیسائی به نام کاترین ساخته اند و گویند «ژوستی نین» امپراطور روم اولین بار بنای آن کرده است.
ابواسحاق گوید: سیناء حجاره ای است... آن کوهی است نزدیک ایلة و نزدیک آن شهرکی است که به روزگار پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و به سال نهم از هجرت فتح شد.
بیابانی که موسی در آن بود بیابان طور و قسمت جنوبی بیت المقدس بود. موسی در فکر چاره ای بود که از دور آتشی را دید که شعله ور است. موسی خانواده خود را متوقف کرد و گفت؛ می خواهم به طرف آتش بروم تا پاره ای آتش را به سوی شما بیاورم و آنجا به پیغمبری رسالت یافت.
موسی به طرف آتش روان شد. چون نزدیک شد درخت سبزی را دید که نورانی است و از آتش شعله ور است. نزدیک رفت تا مقداری از آن گرما را نزد همسرش ببرد، اما هر بار از هجوم نهیب آتش به عقب رفت. تا این که صدایی از میان درخت به گوش موسی رسید. پس هنگامی که به آن آتش رسید.
ندا داده شد؛ «ای موسی! این منم پروردگار تو، پای از کفش خویش بیرون آور که تو در وادی طور هستی و من تو را برگزیده ام. پس به آنچه وحی می شود گوش فرا ده، منم من خدایی که جز من خدایی نیست. پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار. در حقیقت قیامت فرارسنده است. می خواهم آن را پوشیده دارم تا هر که به موجب آنچه می کوشد جزا یابد».
این ندا موسی را به بُهت فرو برد و این ندا را نیز شنید که فرمود؛ «این چیست که به دست راست داری؟»
موسی که تازه متوجه شد به مقام نبوت نائل گشته، به پاسخ حق تعالی لب گشود و گفت: «این عصای من است که بر آن تکیه می زنم و با آن برای گوسفندانم برگ می تکانم و مرا در آن بهره های دیگر نیز هست».

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

بپرس