طیهوج

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

طیهوج. [ طَ ] ( معرب ، اِ ) معرب تیهو است ، و آن مرغی باشد شبیه به کبک لکن از کبک کوچکتر است. ( برهان ) ( غیاث اللغات ). بعضی گویند که بهندی آن را لوا نامند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). تیهو نر. ( منتهی الارب ). ج ، طَیاهیج. ( مهذب الاسماء ). بپارسی تیهو گویند و بزبان اندلسی دریس. بهترین وی نر فربه بود که در زمان خریف گیرند و طبیعت وی معتدل بود، شکم ببندد و ناقهان را بغایت مفید بود و نشاید که اصحا ادمان اکل وی کنند خصوصاً اصحاب ریاضت ، و اولی آن بود که در هریسه بپزند ازبهر آنکه غذاء وی غلیظ بود. ( اختیارات بدیعی ). بفارسی تیهو نامند. از کبک کوچکتر و در رنگ مثل اوست و در جمیع افعال مانند آن و جهت ناقهین و ضعیف الاحشاء بغایت نافع است. ( تحفه حکیم مؤمن ). در طبیعت با کبک برابر و منافع آن نیز با منافع کبک مساوی است اما رنگ تیهو بزردی مایل و زیر بالهای وی سیاه رنگ میباشد. ( تذکره داود ضریر انطاکی ). معرب تیهو فارسی است و جمع آن طیاهیج است و بفارسی فرفور نیز نامند و به اندلسی ضریس به ضاد و ذریس به ذال نیز گویند. مرغی است کوهی کوچکتر از کبک و در رنگ شبیه بدان و زیر بال آن سیاه با سفیدی. بهترین آن فربه جوان قریب به معموره است. رازی گفته آن مرغیست بقدر کبک ، گردن و منقار آن سرخ ، طبیعت و افعال و خواص آن مانند کبک است و جهت ناقهین و ضعیف الاحشاء بغایت نافع. ( مخزن الادویه ) : و طعام او [ خداوند معده گرم ] گوشت بزغاله و مرغ خانگی و تذرو وطیهوج... ( ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به تیهو شود.

فرهنگ فارسی

تیهو
معرب تیهو است و آن مرغی باشد شبیه بکبک لکن از کبک کوچکتر است .

فرهنگ عمید

= تیهو

پیشنهاد کاربران

بپرس