عاشقانه

/~ASeqAne/

برابر پارسی: شیفتگانه، شوریده وار، شیداوار، دلدارانه، دل سپارانه، شورمندانه، مهرآمیز

معنی انگلیسی:
amorous, erotic, amorously, amorous(ly), idyllic, loving, romantic, warm

لغت نامه دهخدا

عاشقانه. [ ش ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) عاشق وار. از روی عشق. از کمال محبت. با نهایت میل :
دعوت عاشقانه میکردم
بخت درهای آسمان بگشاد.
خاقانی.
در آن صحرای خرم رخش میراند
سرود عاشقانه باز میخواند.
نظامی.
صائب اگر بیار سخن فهم میرسید
میشد جهان پر از غزل عاشقانه اش.
صائب.

فرهنگ فارسی

( صفت ) به طور عاشقی همچون عاشقان عاشق وار : ( طرب رودرا ) در کنار گرفت و به نوازش عاشقانه در مقام سوزناک بنواخت .

فرهنگ معین

(ش نِ ) [ ع - فا. ] (ق مر. ) مانند عاشق ها، از روی عاشقی .

فرهنگ عمید

۱. عاشق وار، مانند عاشقان، عاشق مانند.
۲. (قید ) از روی عشق.

مترادف ها

amorously (قید)
عاشقانه

پیشنهاد کاربران

1 - ( اسم ) یک اثر ادبی عشقی : عاشقانه های شاملو، عاشقانه های تورگینف ( هشت داستان از تورگینف )
2 - ( صفت ) مربوط به عشق: نامه ی عاشقانه، شعر عاشقانه،
3 - ( قید ) با عشق، از روی علاقه، با شور و اشتیاق: کارش را عاشقانه انجام می دهد.
چون دلباخته ای، از سرِ دلباختگی
آسوده و خشنود [مطمئن] باش که خداوند تو را چون دلباخته ای [عاشقانه] دوست دارد؛ چون هر روز برایت بخشش و دهشی دارد و هر بامداد، آفتاب را به تو پیشکش می کند.
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
...
[مشاهده متن کامل]

ب. الف. بزرگمهر ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۷
https://www. behzadbozorgmehr. com/2018/12/blog - post_23. html

Mycalm. ارامش من

بپرس