عالم برزخ

لغت نامه دهخدا

عالم برزخ. [ ل َ م ِ ب َ زَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقام ارواح که مابین موت و قیامت است. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به برزخ شود.

فرهنگ فارسی

مقام ارواح که ما بین موت و قیامت است

پیشنهاد کاربران

عالم برزخ در بین دنیا و آخرت قرار نگرفته است بلکه بین دو نظام احسن آفرینش متوالی؛ یکی مبداء و دیگری معاد. به این معنا که ما انسان ها سفر به آخرت را در پیش رو نداریم که تازه بعد از مرگ آغاز شود بلکه قبل از تولد و بعد از تولد و در طول زندگی و بعد از مرگ در بستر و در بطن و در طول سفر قرار داشته و داریم و خواهیم داشت. شروع عالم برزخ منطبق بوده است بر لحظه پایان نظام احسن آفرینش مبداء و زندگی طولانی مدت بهشتی درون آن در برترین سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و آغاز سفر مقطعیِ نزولی و صعودی و پایان آن منطبق خواهد بود با لحظه پایان سفر در معاد و یک لحظه بسیار کوتاه ( 10 بتوان منهای 43 ثانیه ) قبل از وقوع آخرین مه بانگ ( به زبان دینی : وقوع قیامت کبرا ) . لذا عالم برزخ عبارت است از سلسله طویل نظم ها و حیات های فراوان دنیوی با مراتب و درجات تکاملی فراوان بین دو سرحد یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال ایده آل در طول سفر. محتوای کیهان ( و محتوای کلیه کیهان های موازی و مساوی و فراوان ) با تمامی ابعاد وجودی خویش حالت نظام احسن آفرینش مبداء را پشت سر گذاشته و سفر دور و دراز مقطعی نزولی و صعودی را آغاز نموده و بسوی آینده و معاد یعنی درجهت رجعت یا بازگشت به همان نظام احسن آفرینش اولیه در حرکت می باشد و در پایان سفر دوباره با کلیه ابعاد وجودی خویش به آن حالت باز خواهد گشت. انسان فقط جزئی مهم از کل کیهانی می باشد و نه تافته ای جدا بافته از کل کیهانی. کشف اصلی و محوری تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی کلید اصلی و حقیقی گشودن در گنجینه عالم غیب می باشد. محتوای کیهان در طول این سفر بسیار طولانی باید کلیه مراتب و درجات تکاملی فراوان بین دو سرحد یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال را پشت سر بگذارد تا به حالت معاد برسد. این سفر کیهانی بهمراه جزئیات بصورت خطی و پیوسته طی نمی شود بلکه منقطع ؛ منزل به منزل ؛ وادی به وادی ؛ پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه. طول زمان اقامت محتوای کیهان در هرکدام از مقاطع یا منازل یا وادی ها یا پله ها و یا ایستگاه ها با هم برابر و همیشه مساوی با طول کلی عمر کیهان یعنی فاصله زمانی بین دو وحدت و وقوع دو مه بانگ متوالی خواهند بود. لذا اگر مقدار زمانی طول سفر و طول عمر کلی کیهان توسط دانشمندان کشف شوند، آنگاه می توان از طریق عمل ساده تقسیم طول سفر بر طول عمر کلی کیهان یا دهر کیهانی ، تعداد مراتب یا درجات مختلف تکاملی را محاسبه نمود که برابر خواهند بود با تعداد تولد ها و مرگ های هر کدام از افراد انسانی و هرکدام از موجودات زنده و تعداد تولد و مرگ های کیهانی و تعداد ظهورات متوالی آسمان ها و زمین های هفتگانه.
...
[مشاهده متن کامل]

در پایان پیشنهاد این حقیر در مورد این دو ثابت کلی به اختصار به شرح زیر می باشد :
الف - طول زمان کل یعنی طول زمانی سفر مقطعی نزولی و صعودی بین مبداء و معاد برابر است با حاصلضرب عدد 19 در 10 بتوان 36 سال شمسی و نه قمری. تلفظ آن به شکل زیر می باشد : نوزده ضربدر پرانتز باز یک میلیارد بتوان چهار پرانتز بسته سال یا به شکل : 19 ضربدر ( یک میلیارد بتوان 4 ) سال شمسی. در پایان امیدوارم که سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشم.
ب - طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین وقوع دو وحدت دمایی و وقوع دو مه بانگ متوالی در حال حاضر و تا آینده دور دستی توسط منجمین و کیهان شناسان برجسته غیر قابل پیش بینی و تخمین و محاسبه و تعیین می باشد و پیشنهاد این حقیر این است که طول عمر کلی کیهان برابر خواهد بود با مقدار عددی سرعت نور ( یعنی بدون پسوند کیلومتر بر ثانیه ) در خلاء بتوان 2 باضافه پسوند سال یعنی 90 میلیارد سال. نیمی از این طول عمر یعنی 45 میلیارد سال به فاز انبساط و نیمی دیگر به فاز انقباض تعلق دارند. عوالم فراوان برزخی یا دنیوی در طول سفر همیشه دارای دو جنبه کلی می باشند؛ یکی ظاهری و آشکار و عیان که به کمک حواس پنجگانه و تئوری های علمی قابل دریافت و درک و فهم و شناخت می باشد و دیگری باطنی و پنهانی و غیبی که به کمک حواس پنجگانه غیر قابل دریافت و درک می باشد و مقدار کثرات جنبه پنهانی و غیبی، شش برابر بیشتر از کثرات عالم شهود می باشد. عالم غیب در مجموع دارای هفت چهره کلی است که هرکدام دارای کثرات خاص و ویژه خویش می باشند و تعداد مراتب و درجات تکاملی هرکدام از آنها بین دو سر حد اشاره شده در بالا با هم برابر و مساوی می باشند.
یک خردمند بیدار و هوشیار و آگاه در عصر خویش سر نخ را بدست آیندگان داده است :
همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز ز مادر نزائیده اند.

در عصر پیامبر اسلام باور به جدا شدن روح در لحظه فرا رسیدن اجل از بدن مادی توسط مسیحیان به شبه جزیره عربستان راه یافته بود و سوال مردم این بود که بعد از مرگ اگر روح از بدن جدا شود به کجا خواهد رفت ؟ سوال
...
[مشاهده متن کامل]
دیگر این بود که اگر قرار است روز قیامت برپا شود و همه مردگان از قبر بر انگیخته شوند و پس از تجمع در صحرای محشر در داد گاه عدل الاهی محاکمه گردند، آیا نباید یک جایی وجود داشته باشد که روح افراد تا آن زمان در آنجا به سر ببرند؟ در پاسخ گویی به این سوالات عالم برزخ اختراع گردید و خیال سوال کنندگان راحت شد. اما سوال کردن پایان نمی یافت. سوال بعدی این بود که ارواح پس از ورود به عالم برزخ چه کار میکنند، آیا می خوابند یا به زندگی مشغول میشوند و اگر در عالم برزخ به حیات خود ادامه دهند، آنگاه آن زندگی چطور خواهد بود ؟ آیا همه یکسان زندگی خواهند کرد یا زندگی آنها با هم اختلاف خواهد داشت؟ غذا خوردن و آشامیدن چطور ؟ زناشویی چطور ؟ آیا سرپناه و مسکن هم دارند ؟ لباس ها چگونه خواهند بود ؟ و هزار و یک نوع سوال دیگر. خودرا جای پاسخ دهنده بگذارید و سعی کنید به این سوالات پاسخ دهید و مطمئن باشید که در آن عصر بویی از نظریه علمی مه بانگ به مشام انسان آن عهد نرسیده باشد. اگر در آن دوران اندیشه انسان با پدیده نوسان کیهانی آشنا گردیده بود، به احتمال قوی به این سوالات از طریق دیگری پاسخ داده می شد. بطور مثال ممکن بود که پیامبر به مردم بگوید که خداوند از طریق نوسانات متوالی کیهانی هر بار جهان و طبیعت و آسمان و زمین و انسان را از نو خلق خواهد کرد و هر بار در سطحی بالاتر تا رجعت به حالت اولیه ملکوتی. این راه خیلی ساده تر از بر انگیخته شدن از قبر می باشد. در رابطه با پاداش های بهشتی و عذاب های جهنمی ، میتوانست بفرمائید که هر بار که انسان دوباره از نو آفریده شود به سعادت و خوشبختی و خوبی های او افزوده میگردد و به همان اندازه از شقاوت و بدبختی و بدی و بی عدالتی او کاسته میشود. از این طریق عذاب و جزا های جهنمی از سر راه سرنوشت غایی انسان حذف می گردید. اما این نسخه سبب می شد که انسان گردن و دوش خودرا دیگر زیر یوغ شریعت نگذارد. آنگاه بدون یوغ این مشکل پیش می آمد که نام مبارک پیامبر بر زبان و ذهن انسان و در خاطره تاریخ زنده نماند و بقاء نیابد. لذا ضرورت داشته است که سعادت غائی و اخروی انسان به اعمال نیک و بد دنیوی ربط داده شود که از آن طریق جبهه موافق و مخالف ایجاد شود، عده ای طرفداری و پیروی کنند و در مقابل مخالفین ایستادگی کنند. این سیاست قدیمی به زبان امروز به این معناست که تفرقه بینداز و حکومت کن.

بپرس