عراده

/~arrAde/

معنی انگلیسی:
(gun-)carriage

لغت نامه دهخدا

( عرادة ) عرادة. [ ع َ دَ ] ( ع اِ ) ملخ ماده. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و نیز رجوع به عرارة شود.

عرادة. [ ع َ دَ ] ( اِخ ) دهی است به رأس تلی شبیه به قلعه بین رأس عین و نصیبین که قافله ها در آنجا باراندازند. ( معجم البلدان ).
عراده. [ ع َرْ را دَ ] ( ع اِ ) نوعی از آلات جنگ و قلعه گیری است و آن آلتی باشد کوچکتر از منجنیق که بدان سنگ بر سر خصم اندازند. ( غیاث اللغات ). و آن را حصارگشای نیز گویند :
نترسد ز عراده و منجنیق
نگهبان نباید ورا جاثلیق.
فردوسی.
ز عراده و منجنیق و ز گرد
زمین نیلگون شد هوا لاجورد.
فردوسی.
به هر گوشه عراده برساختند
همه ریگ رخشنده انداختند.
اسدی.
و منجنیقها و عراده ها بساخت. ( تاریخ بخارا ص 84 ).
نه عراده بر گرد اوره شناس
نه از گردش منجنیقش هراس.
نظامی.
|| گردونه. گردون. گردون دوچرخه. گردون بارکشی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

یکی از آلات جنگ شبیه منجنیق که درقدیم برایپرتاب کردن سنگ بکارمیرفته
( اسم ) ۱ - آلتی جنگی کوچکتر از منجیق که در جنگهای قدیم برای پرتاب سنگ به کار می بردند . ۲ - واحد برای شمارش توپ : سه عراده توپ .
دهی است به راس تلی شبیه به قلعه بین راس عین و نصیبین که قافله ها در آنجا بار اندازند

فرهنگ معین

(عَ دِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - از ابزارهای جنگ شبیه به منجنیق که در قدیم برای پرتاب سنگ ازآن استفاده می کردند. ۲ - واحد شمارش توپ .

فرهنگ عمید

۱. واحد شمارش توپ.
۲. [قدیمی] از آلات جنگی شبیه منجنیق که برای پرتاب کردن سنگ به کار می رفته.

دانشنامه آزاد فارسی

عَرّاده
وسیلۀ نقلیۀ چرخ دار برای حمل و جابه جایی توپ. عراده مجهز به مکانیسمی است که نیروی عقب نشینی (لگدزدن) توپ به هنگام شلیک گلوله را جذب می کند و این سلاح را به حالت آمادۀ شلیک بعدی بازمی گرداند. مکانیسم های بالابرنده و پیش و پس کنندۀ توپ در روی عراده، هدف گیری دقیق دستی، برقی یا سیستمی کاملاً خودکار را امکان پذیر می کند. عراده های قدیم را معمولاً به وسیلۀ اسب یا استر جابه جا می کردند، اما امروزه خودروهای گوناگون این کار را انجام می دهند. نیز ← ارابه

جدول کلمات

ازآلات جنگ

پیشنهاد کاربران

وابسته ، بسته
مثال : چند عراده توپ
واحد شمارش تانک های جنگی. واحد شمارش توپ های جنگی

بپرس