عصبات

لغت نامه دهخدا

عصبات. [ ع َ ص َ ] ( ع اِ ) ج ِ عَصَبة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). پسران و خویشان که در شرع برای ایشان فریضه ای مقرر نباشد و در صورت تنهایی همه مال را وارث باشند. رجوع به عصبة شود : چون نوبت به سلطان محمود رسید آن ظلم برانداخت و رضا نداد که هر کجا وارث بودی از اصحاب فرایض و عصبات و اولوالارحام هیچ طلب کردندی. ( تاریخ بیهقی ص 130 ). رجوع به عصبة شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس