عقل سلیم


معنی انگلیسی:
common sense, sound judgement

دانشنامه عمومی

عَقلِ سَلیم یا «قضاوت عقلانی» یعنی توانایی فهمیدن و قضاوت کردن دربارهٔ موضوعات و اشیاء به صورتی که تقریباً بیشتر انسان ها به طور منطقی آن را انجام می دهند. فهمیدن و قضاوت کردن بر اساس عقل سلیم به آن گونه از فهم و درک و قضاوت اشاره دارد که معمولاً از انسان هایی با درک و فهم متعارف انتظار می رود و به طور عادی مناقشه ای بر سر آن نیست.
عقل سلیم البته تحت تأثیر نوع جوامع و فرهنگ ها است و ممکن است از یک فرهنگ تا فرهنگ دیگر تفاوت هایی از خود نشان دهد.
به عقل سلیم درک عام، فهم عامه[ ۱] یا فهم متعارف[ ۲] یا عرف عام[ ۳] و شعورِ متعارف نیز گفته می شود، که می تواند جایگزین مناسبتری برای این مفهوم باشد.
عقل سلیم گاه این طور تعریف می شود: «قضاوت مستدل برآمده از تجربه به جای مطالعه. »[ ۴] می توان عقل سلیم را درک طبیعی متعارف و مورد اتفاق نظر عموم در خصوص موضوعات در نظر گرفت. [ ۵]
اگرچه کاربرد این واژه تا دورهٔ یونان باستان قدمت دارد، لیکن در مفهوم امروزی آن می توان ویلیام جیمز را اولین فیلسوفی دانست که از این مفهوم برای تبیین فلسفه پراگماتیسم ( عمل گرایی ) بهره برد. در سخنرانی پنجم از کتاب پراگماتیسم، جیمز این تِز را بیان می کند که: «شیوه های تفکر ما درخصوص اشیا، کشفیات اسلاف خیلی دور ما هستند که توانسته اند خود را در طول تجربهٔ همهٔ دوران پس از خود حفظ کنند. » و این قالب های ذهنی که شعور متعارف تلقی می شوند، بستر روشهای علمی و پژوهش های فلسفی هستند.
تقریباً هم زمان با ویلیام جیمز، فیلسوف برجستهٔ بریتانیایی جرج ادوارد مور دفاع مستدلی از شعور متعارف ارائه کرد. [ ۶]
عکس عقل سلیم
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

عقل سلیم (common sense)
(یا: حسِّ مشترک) در آثار اولیۀ فلاسفۀ عصر جدید، مثلاً نزد دکارت، به قوه ای اطلاق می شد که هماهنگ کنندۀ تأثرات حس های مختلف است. در این معنا، متعلقات حس مشترک همان محسوسات مشترک، یعنی کیفیاتی نظیر امتداد و حرکت اند که با بیش از یک حس دریافت می شوند. بعدها این اصطلاح معنای خاص خود را از دست داد و فقط به داوری و قضاوت صحیحی اطلاق شد که نظریه پردازی و شکاکیت بیش از حد آن را آلوده نکرده باشد، یعنی داوری اشخاصی که هنوز به نظرپردازی فلسفی معتاد نشده اند. به گفتۀ رایل، لاک این اصطلاح را ابداع کرده و راسل نیز اضافه کرده است که فقط انگلیسیان از این موهبت برخوردارند. پس از این که مور در «دفاع از عقل سلیم» چنین استدلال کرد که هیچ برهان فلسفی در جهت تثبیت شکاکیت نمی تواند از اعتقادات عقل سلیم او یقینی تر باشد، این اصطلاح نقشی برجسته در فلسفه پیدا کرد. به عقیدۀ مور علم او بر این که انسانی است صاحب دست، یقینی تر از همۀ مقدمات یا استدلالات فلسفی در جهت نفی این علم اوست.

مترادف ها

common sense (اسم)
عقل سلیم، قضاوت صحیح، حس عام

gumption (اسم)
ظرفیت، ظرافت، ابتکار، عقل سلیم

پیشنهاد کاربران

عَقلِ سَلیم: هوشِ سالم، خردِ کامل، خردِ بیخرده
عقل سلیم یعنی عقل سالم عقلی که تحت تاثیر بیماری نمی باشد و میتواند درست بیاندیشد درباره موضوعات مختلف زندگی
سلیم به معنای مار گزیده ، عقل سلیم یعنی عقل همراه با رنج به دست آمده

بپرس