علامه محمدتقی مجلسی اصفهانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] محمد تقی در سال ۱۰۰۳ ق. در اصفهان، پایتخت صفویه، چشم به دنیا گشود.
مولا علی مجلسی از همان اوان کودکی محمد تقی، اعتقادات و مبانی دینی را به او تعلیم می داد؛ از خدا و رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ، از معاد و دوزخ و بهشت برایش سخن می گفت. نماز را به او آموخته بود و او را به همراه خود به مجالس مذهبی می برد. محمد تقی نیز به دین و مسائل دینی علاقه نشان می داد و آن گونه که خود نقل کرده است کودکان را با آیات قرآن و روایات، به انجام کارهای خوب و ترک کارهای زشت فرا می خواند. برای همین در حلقه بازی کودکان رفتار او بیشتر به بزرگان می نمود تا کودکان. این صفای روحی و علاقه مذهبی بعدها در شخصیت و زندگی او تجلّیات بارزتری یافت و محمد تقی را در راه تحصیل علوم و معارف الهی قرار داد.وجود عالم بزرگی چون درویش محمد عاملی، پدر بزرگ مادری او در میان بستگان محمد تقی در شوق او به تحصیل معارف اسلامی نقش بسیاری داشت و نیز وجود بزرگانی چون حافظ ابونعیم اصفهانی (متوفای ۴۰۳ ق.) در بین نیاکان او همت و علاقه او را به قدم نهادن در راه آنان می افزود.می توان گفت نخستین کلاس درس او خانه بود. چرا که در خانواده ای فرهیخته و دوستدار علم رشد می یافت.
تحصیل
گامهای بعدی تحصیل و دانش را تحت نظر پدرش استوارتر برداشت و پس از آن با استادان بزرگ حوزه اصفهان آشنا شد و به راهنمایی پدرش به درس علامه مولا عبدالله شوشتری (یکی از علمای بزرگ حوزه اصفهان) راه یافت.علامه مولا عبدالله شوشتری از تربیت یافتگان حوزه نجف بود که پس از طی مراحل عالی علمی به اصفهان مهاجرت و در آنجا اقامت کرده بود. محمد تقی سالها همراه این استاد بود و فقه، حدیث، اصول فقه، کلام و تفسیر را نزد وی آموخت و تحصیل علم حدیث و روایت را بیشتر مدیون او بود. خود سالها بعد در این باره می نویسد: «او بزرگ استاد ما و بزرگ استاد شیعه در عصر خویش بود. وی علامه ای محقق و دقیق و زاهدی عابد و با ورع بود. بیشتر مطالب این کتاب (روضه المتقین که کتابی روایی است) از افادات اوست ... .»می توان گفت که نشر فقه و حدیث در آن دوران در اصفهان به وسیله او صورت گرفت.
روضه المتقین، محمد تقی مجلسی، ج ۱۴، ص ۳۸۲.
سال ۱۳۰۴ ق. آنگاه که سی و یک بهار از عمر مجلسی می گذشت فصل دیگری در زندگی او باید آغاز می شد؛ فصل استقلال علمی، و ثمر دادن. اما او در آن سالها سودای دیگری در سرداشت؛ سودای خلوت گزیدن و سیر و سلوک. از نظر او هنوز راه بسیاری مانده بود که باید طی می شد. سفری از خویش و در نوردیدن خود و خواسته های لجام گسیخته خود. عزم مجلسی بر چنین سفری بود. گرچه از سالها قبل این سفر برای وی آغاز شده بود اما گویی سفر به نجف، که سفری در بعد مکانی بود، به سیر روحی او گستره تازه ای می داد.اکنون محمد تقی در کنار بارگاه سید اوصیا و پدر ائمه ـ علیهم السّلام ـ از عنایتهای آن بزرگ بهره مند می شد. خود درباره آن دوران می گوید: «در حوالی روضه مقدس ـ در مقام مهدی (عج) ـ شروع به مجاهده نفس نمودم و خداوند به برکت مولای ما ـ که درودهای خدا بر او باد ـ بابهای مکاشفه را که عقلهای ضعیف تحمل آن را ندارند، بر روی من گشود».
بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۱۳.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس