علیت

/~elliyyat/

معنی انگلیسی:
causality, causation

لغت نامه دهخدا

علیت. [ ع ِل ْ لی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) علت بودن. رجوع به علت شود.

علیة. [ ع َلی ی َ ] ( ع ص ) تأنیث عَلی . بلندمرتبه و رفیعالقدرو بلند و بالا. ( ناظم الاطباء ). رجوع به عَلی شود.
- حضرت علیه ؛ آستان بلندپایه. ترکیبی است که در عناوین و القاب زنان به کار میبردند.
- دولت علیه ؛ دولت بلندپایه ، که در عناوین دولتها بکار میرفت.
|| ( ص نسبی ) زنی که از اولاد حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام باشد. ( ناظم الاطباء ). و علویه هم بدین معنی آمده است.

علیة. [ ع ِل ْ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عَلی . رجوع به عَلی شود. || شریف و رفیعالقدر و رئیس : هو من علیةالناس ؛ أی من أجلتهم و أشرافهم. ( ازمنتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و نیز رجوع به عُلْی و عُلّی و عَلیّة و عُلّیَّة شود.

علیة. [ع ِ لی ی َ ] ( ع ص ) شریف و رفیعالقدر و رئیس. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به عِلْیة و عَلیّة و عُلّیّة شود.

علیة. [ ع ِل ْ ل َ ی َ ] ( ع ص )شریف و رفیعالقدر و رئیس. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به عِلْیة و عُلّیّة و عَلیّة و عُلْی و عُلّی شود.

علیة. [ ع ِل ْلی ی َ ] ( ع ص ، اِ ) عُلّیّة. رجوع به عُلّیّة شود.

علیة. [ ع ُل ْ لی ی َ ] ( ع ص ) عِلّیّة. شریف و رفیعالقدر و رئیس. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به عِلْیة و عَلّیة و عُلْی و عُلّی شود. || ( اِ ) برواره و بالاخانه و غرفه. ( ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ). ج ، عَلالی . || یک مشت آب. ( ناظم الاطباء ).

علیة. [ع ُ ل َی ْ ی َ ] ( اِخ ) نام دو کوهست در یمامة. و در آن وادیهای بسیاری است از آن جمله «دَخول » است که امروءالقیس از آن نام می برد. ( از معجم البلدان یاقوت ).

علیة. [ ع ُ ل َی ْ ی َ ] ( اِخ ) وی یکی از دختران امام زین العابدین ( ع ) امام چهارم شیعیان بود. ( از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 68 از کشف الغمه از شیخ مفید ).

علیة. [ ع ُ ل َی ْ ی َ] ( اِخ ) وی یکی از دختران امام موسی کاظم ( ع ) امام هفتم شیعیان بود. ( از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 81 ).

علیة. [ ع ُ ل َی ْ ی َ ] ( اِخ ) نام دختر مهدی عباسی مشهور به «عباسة» است که ادیب و شاعر بود ( 106 - 210 هَ. ق. ). وی در شعرهای خود آهنگهای زیبایی به کار می برد و برادرش هارون الرشید در اکرام و احترام او مبالغه می کرد. وی را دیوان شعری است. ( از معجم المؤلفین از عیون التواریخ ابن شاکر کتبی ج 3 ص 254 و نزهةالجلساء فی اشعار النساء سیوطی ص 9 و الوافی صفدی ج 12 ص 229 والفهرست ابن الندیم ج 1 ص 164 و الاغانی اصفهانی ج 10ص 162 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 520 و اعلام النساء عمر رضا کحالة ج 3 ص 334 ). و رجوع به عباسة شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( مصدر ) علت بودن .
علت بودن

فرهنگ معین

(عِ یَّ ) [ ع . علیة ] (مص جع . ) علت بودن .

فرهنگستان زبان و ادب

{causality} [فیزیک] اصلی که بنا بر آن احتمال وقوع حالت های آینده و مقادیر چشم داشتی مشاهده پذیرِ سامانۀ کوانتومی را می توان از وضعیت کنونی آن به دست آورد متـ . اصل علیت causality principle
{causation, causality} [علوم سلامت] رابطۀ علت و معلولی میان یک بیماری و علت ها و عوامل ایجادکنندۀ آن

دانشنامه آزاد فارسی

عِلّیّت (causality)
این اصطلاح بر رابطه ای دلالت می کند که به موجب آن یک عامل، عامل دیگری را سبب می شود. میان این دو عامل که علت و معلول خوانده می شوند نوعی ارتباط ضروری وجود دارد. مطالعۀ علیّت، تا حدودی بر کوشش برای کشف و تعریف این رابطه متمرکز بوده است. در قرن ۴پ م ارسطو تحلیلی از اقسام علت به دست داد که برای تبیین هرگونه تغییر ضروری بودند. به عقیده او در هر تغییری لازم است به چهار پرسش، که شامل چهار قسم علت اند، پاسخ دهیم: ۱) علت مادی، یا چیزی که موجود از آن تشکیل شده است؛ ۲) علت صوری، یا شکل و طرحی که موجود در اثر تغییر پیدا می کند؛ ۳) علت فاعلی که تغییر را عملی می کند؛ و ۴) علت غایی، یا هدفی که تغییر در جهت آن صورت می گیرد. آموزۀ ارسطو مبنایی برای تبیین تغییرات در طبیعت فراهم کرد. علاوه بر آن، برهانی را فراهم آورد که در قرون وسطا برای اثبات وجود خدا به کار می رفت، یعنی این برهان که در سلسلۀ علل باید علت اولی یا علت العلل وجود داشته باشد که همان خداست. با پیدایش علم جدید در قرن ۱۷، اندیشمندانی نظیر دکارت و گالیله بعضی اصول تبیینی ارسطو را رد کردند و علت فاعلی را به دغدغۀ اصلی و کانون استدلال علمی تبدیل کردند. دکارت عقیده داشت که علت فاعلی یا باید صفات معلول را داشته باشد یا بتواند آن ها را ایجاد کند. در قرن ۱۸ دیوید هیوم بررسی بسیار دقیق و تأثیرگذاری از رابطۀ علّی به دست داد. او مدعی شد که هیچ رابطۀ استنتاجی میان علت و معلول وجود ندارد و هیچ پیوند ضروری میان آن ها مشاهده نمی شود زیراکه چنین پیوندی از راه حسی و تجربی قابل درک و دریافت نیست و او که اعتقاد به اصالت تجربه داشت، نمی توانست چنان رابطۀ ذاتی و درونی بین علت و معلول را بپذیرد. به اعتقاد وی، این که انسان معلول را از علت و علت را از معلول استنتاج می کند به این سبب است که آن علت و معلول به طور ثابت و دائمی در تجربۀ او با یکدیگر در پیوند بوده اند و شخص انتظار دارد (البته بدون این که بتواند آن را اثبات کند) که آینده نیز همانند گذشته باشد. از این رو به گفته هیوم استدلال علّی صرفاً انتظار حدوث رویدادهای آینده به روال اکنون است امّا تبیین آن ممکن نیست. کانت تحت تأثیر هیوم مدعی شد که علیّت یکی از مقولاتی است که برای طبقه بندی تجربه به کار می رود امّا خود در تجربه یافت نمی شود. تحلیل هیوم از علّیت، در شکلی ظریف تر و خالص تر، در بین اغلب فیلسوفان علم و بسیاری از دانشمندان، معیار تبیین رابطۀ علّی شده است هرچند انتقادات جدّی نیز بر آن وارد شده است. در فلسفۀ اسلامی مباحث مشروحی دربارۀ علیت و احکام مربوط به آن وجود دارد. بنابر نظر فیلسوفان اسلامی، مفهوم علیت از بدیهیات اولیه تصوری و قانون علیت از بدیهیات اولیه تصدیقی است. رابطه علّی و معلولی هرچند به گفته هیوم از راه تجربه قابل درک و دریافت نیست اما به لحاظ عقلی قابل دریافت است. علامه طباطبایی چگونگی پیدایش بدیهیات اولیه تصوری ازجمله تصور علیت را در مباحث فلسفی خود با سبکی نوین تبیین کرده است.

مترادف ها

causality (اسم)
علیت، خاصیت سببی، رابطه بین علت و معلول

فارسی به عربی

سببیة

پیشنهاد کاربران

به زبان ساده، علت �وجود بخشِ� معلول است و معلول هستیِ خود را از علت می گیرد. و معلول در نتیجۀ علت به وجود می آید. مثلا در جملۀ �باد وزید و شاخه های درخت تکان خورد� وزیدنِ باد �علت� و تکان خوردن شاخه های درخت �معلول� است
پیوند میان انگیختار و انگیخته.
علیت یعنی علت
مثال هرچیزی علتی دارد مانند باران ، از بخار اب وبا برخورد ابرها می بارد
" بُنابَر"
واژه بُنابر آمیزه ای از: بُن و بَر = علت و معلول
در گفتمان فلسفی می توان از نوواژه بُنابر به جای علیت بهره برد؛
فرنود بنابر = برهان علیت
به قول هگل اگر زنجیره علت و معلول را مثل پیشینیان بصورت یک خط مستقیم در نظر بگیریم ، آنگاه در طول آن بسوی زمان گذشته و آینده هرگز نمی توانیم اولین و آخرین حلقه آنرا بطور دقیق و حقیقی و واقعی تعیین نمائیم.
...
[مشاهده متن کامل]
اما اگر آنرا به شکل دایره در نظر بگیرم ، آنگاه حلقه اول و آخر آن روی هم قرار می گیرند و به یک حلقه واحد و یگانه تبدیل می شوند، هرچه که میخواهد باشد. هر کدام از حلقه های آن بطور همزمان و کامل و در عین واحد هم معلول حلقه قبلی و هم علت حلقه بعدی خواهند بود. در حال حاضر کلیه حلقه های قبلی وجود ندارند بلکه پشت سر هم و هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه از طریق جهش کوانتمی تحول یافته و تبدیل شده و به حلقه فعلی منجر گردیده اند، یعنی واقعیت عینی و بطور کلی طبیعت و کیهان. همچنین در حال حاضر حلقه های بعدی وجود ندارند بلکه پشت سر هم و هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش از راه جهش های کوانتمیِ همین حلقه فعلی ایجاد یا آفریده خواهند گردید و پس از یک دور کامل روی محیط دایره ، حرکت بعدی در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار فعلی دو باره از نو آغار خواهد گردید و هدف نهایی این حرکت تکاملی و دایره وار رسیدن به سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی اولیه قبل از آغاز حرکت می باشد. پیشنهاد منطقی و عقلانی هگل در این زمینه قابل پذیرش می باشد، اما این حرکت چرخشی و متافیزیکی در محتوای یک جهان قدیمی و غیر حادث و باز و بیکران از نوع جهان ارسطویی مطلقا محال و غیر ممکن می باشد بلکه فقط در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و موازی و مساوی و بیشمار با محیط های مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر. این حرکت سوار بر امواج نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان ها و از راه و طریق وقوع مه بانگ های متوالی امکانپذیر و مقدور و میّسر می باشد و نه از راه و روش و طریقی دیگر. منشاء و مبداء و سرچشمه این رودخانه عظیم و فراگیر کیهانی، نظام احسن و اشرف آفرینش مبداء بوده و بازگشت آن در معاد به همان سامان یا نظام خواهد بود و برخورداری مجدد موجودات زنده و مفید و تک تک افراد انسانی از همان زندگی بهشتی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی قبل از آغار سفر.

برای واژه علیت چندین برابر هست
چیم ، چرایی. بون. نونشت. بهانه. واهانگ، بیخ ، میباشد

بپرس