عمار یاسر

لغت نامه دهخدا

عمار یاسر. [ ع َم ْ ما رِ س ِ ] ( اِخ ) عماربن یاسربن عامربن مالک بن کنانةبن قیس بن حصین بن وذیم کنانی مذحجی عنسی قحطانی. صحابی مشهور پیغمبر اکرم ( ص ) است که در ادبیات فارسی اغلب بصورت «عمار یاسر»، یعنی بصورت اضافه بنوت به کار برده میشود. رجوع به عمار کنانی ( ابن یاسربن... ) شود.

عمار یاسر. [ ع َم ْ ما رِ س ِ ] ( اِخ ) ( شیخ... ) بدلیسی. وی از شاگردان شیخ ابوالنجیب سهروردی بود و نجم الدین کبری مدتی از او کسب فیض کرده است. ( از تاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا چ 2 ج 2 ص 1013 ). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 36 و رجال حبیب السیر ص 2 شود.

فرهنگ فارسی

بدلیسی وی از شاگردان شیخ ابوالنجیب سهروردی بود و نجم الدین کبری مدتی از او کسب فیض کرده است

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عَمّار، صحابی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و حضرت علی (ع) بود.
عنوان یاد شده به مناسبت در باب حج به کار رفته است.

[ویکی اهل البیت] عمار بن یاسر از یاران با وفای پیامبر(ص) و حضرت علی (ع) است
ابو یقظان عمار بن یاسر عنسی از تبار عبار مذحج یمن و حلیف و هم پیمان قبیله بنی مخزوم مکه بود و در حدود 57 سال قبل از هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در قبیله بنی مخزوم به دنیا آمد. پدرش یاسر و مادرش سمیه از مسلمانان پیشگام و اولین شهیدان اسلام بودند پس از بعثت پیامبر خدا، یاسر و سمیه از پیشگامان پذیرش اسلام بودند و در آن دوران سخت در مکه، شدیدترین شکنجه ها را به خاطر توحید و مسلمانی تحمل کردند و سرانجام زیر شکنجه های طاقت فرسای مشرکان قریش شهید شدند.
عمار، فرزند جوان این دو قهرمان شهید، با قلبی مالامال از عشق به اسلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله آن دوران سخت را پشت سر گذاشت و همراه اولین گروه از مسلمانان که به سرپرستی جعفر بن ابی طالب به حبشه هجرت کردند، به آن دیار رفت و پس از هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه، به آن حضرت پیوست و همه توان خود را در خدمت به اسلام و قرآن و در رکاب پیامبر اسلام به کار گرفت.
رسول خدا بین او و حذیفه بن یمان پیمان برادری استوار ساخت. عمار در ساخت مسجد النبی حضور فعال داشت. وقتی با توهین عثمان مواجه شد، پیامبر خدا در شان او، این خبر غیبی را فرمود:«انک من اهل الجنه، تقتلک الفئة الباغیة.» (تو از اهل بهشت هستی. ستم پیشگان تو را خواهند کشت.)
حضرت محمد صلی الله علیه و آله درباره او فرمود: سراپای عمار را ایمان پر کرده، و ایمان با گوشت و خونش آمیخته است.
ستایش های فراوان پیامبر خدا از عمار یاسر، از او چهره ای دوست داشتنی، الگوی ایمان، اسوه حق و تجسم ارزش های قرآنی ساخته است و این سخن آن حضرت که: عمار، یکی از چهار نفری است که بهشت، مشتاق آنان است، یکی از این گونه سخنان ستایش آمیز است.
عمار یاسر، به عنوان سربازی شجاع و با ایمان در رکاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حضور داشت و در جنگ های متعدد، با جان فشانی خود ایمان راستین خویش را نشان می داد. در جنگ خندق، در حفر خندق پیرامون مدینه برای جلوگیری از نفوذ دشمن، از فعال ترین نیروهای مسلمان بود که مورد ستایش پیامبر نیز قرار گرفت.
وی در زمان خلیفه دوم، مدتی امارت و ولایت کوفه را عهده دار بود و در زمانِ مسئولیتش در این شهر، هم چنان روحیه تواضع و اخلاص و ساده زیستی را حفظ کرد و کوشید تا از عدل و حق فاصله نگیرد. همین شیوه بر عده ای سنگین آمد و زمینه برکناری او را فراهم آوردند. پس از آن وی دوباره به مدینه برگشت و در کنار علی علیه السلام ماند و از دانش و کمالات او بهره گرفت.

[ویکی فقه] عمار یاسر (ابهام زدایی). عمار یاسر ممکن است اسم برای اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • عمار یاسر (صحابی)، صحابی بزرگ رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله وسلم) و حضرت علی (علیه السلام)• عمار یاسر بدلیسی، ابویاسر عمار بن یاسر بن مطر بن سحاب، عارف سده ۶ ق/ ۱۲ م، مشهور به عمار یاسر بدلیسی و ملقب به ضیاءالدین
...

[ویکی فقه] عمار یاسر (صحابی). عَمّار، صحابی رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله وسلم) و حضرت علی (علیه السلام) بود. عمار از زمره ی معدود کسانی است که خدا و رسول و ائمه هدی، درباره ی درجه ی عالی و مرتبه رفیع ایمان او شهادت داده اند. عمّار در جنگ صفین در ماه صفر سال ۳۷ هجری به دست، ابوالعادیه به شهادت رسید. و پیکرش در همان آوردگاه به خاک سپرده شد.
عَمّار، صحابی رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله وسلم) و حضرت علی (علیه السلام) بود. پدر عمار، یاسر نام داشت. او از مردم «یمن» و از طایفه ی «مذحج» از قبیله ی «عنس» بود و تا دوران جوانی، در یمن زندگی می کرد. او برای یافتن برادر گمشده ی خود به مکه آمد و به این ترتیب در مکه ماند و آنجا را محل سکونت خود قرار داد. یاسر با ابوحذیفه بزرگ خانواده قبیله ی «بنی مخزوم» که شخص مهربانی بود، پیمان بست و به این قبیله ملحق شد. پس از مدتی، ابوحذیفه اخلاق و رفتار یاسر را پسندید و یکی از کنیزانش به نام سمیه را به عقد ازدواج یاسر درآورد. نخستین میوه ی این ازدواج، عمار بود که در مکه چشم به جهان گشود و چون مادرش کنیز ابو حذیفه بود، طبق قانون بردگی، او نیز برده ابوحذیفه شد؛ ولی ابوحذیفه که شخص بلند نظری بود، او را آزاد کرد. از این رو عمار را به عنوان مولی ابوحذیفه (غلام آزاد شده ی ابوحذیفه) یاد می کنند. عمار وقتی که بزرگ شد، محبت های ابوحذیفه را فراموش نکرد و همواره در خدمتش بود، تا او از دنیا رفت. با توجه به اینکه عمار در سال ۳۷ هجرت، در سن ۹۴ سالگی به شهادت رسید، چنین به دست می آید که ولادت او ۴۴ سال قبل از بعثت، رخ داده است.
ایمان و ولایت
عمار از زمره ی معدود کسانی است که خدا و رسول و ائمه هدی، درباره ی درجه ی عالی و مرتبه رفیع ایمان او شهادت داده اند. جناب عمّار بن یاسر از برترین یاران پیامبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله وسلم) و حضرت علی (علیه السّلام) است. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله خطاب به عمّار فرمود: ای عمّار! تو را گروه باغی و ستمگر خواهد کشت و تو از شیعیان برگزیده من هستی. حدود ۴۸ سال از عمر عمار می گذشت که او شنید شخصی ادعای نبوت می کند و مردم را از بت پرستی بر حذر داشته و به سوی خدای یکتا دعوت می نماید. او در مجموع به حقانیت اسلام پی برد و تصمیم گرفت نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) رفته و مسلمان شود. در آن هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در خانه ارقم بن ابی ارقم بود و عده ای از مسلمان نیز در اطراف او به آنجا پناه آورده بودند. عمار مخفیانه با رعایت احتیاط به سوی خانه ارقم به راه افتاد و علاقه مندی خود را به اسلام آشکار کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز اسلام را بر او عرضه کرد و او در همان هنگام مسلمان شد. یک روز در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) ماند و به خانه خود رفت و پدر و مادر و برادرش را نیز به اسلام دعوت کرد. بسیاری از منابع معتقدند و تصریح دارند که بعضی از آیات قرآن در مدح عمار نازل شده است. مانند آیه ی: «الّا مَن اکرهَ و قَلبه مُطمئنّ بالایمان؛ به جز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالی که قلب شان آرام و با ایمان است.» جمیع مفسرین اجماع دارند که این آیه در مورد عمار نازل گردیده است. سخنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) درباره او بسیار زیاد است و حاکی از جلالت مقام و بلندی مرتبه ی او در دنیا و آخرت است. از جمله آنجا که آن حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: «سراسر وجود عمار سرشار از ایمان است.» و جای دیگر فرمود: «از سر تا قدم عمار مملو از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او آمیخته است.»
شکنجه عمار و خانواده اش
عمار از جمله مستضعفانی بود که کافران وی را عذاب می دادند و پدر و مادر و خاندانش را به شکنجه های سخت گرفتار می کردند. بزرگان قبیله ی «بنی مخزوم» دستور می دادند که آنها را بگیرند و به بطحای مکه ببرند و در ریگ گرم آنها را می خواباندند و به انواع شکنجه ها عذاب می دادند. پس از آن که یاسر و سمیه در چنگال مشرکان به شهادت رسیدند، عمار همچنان در زیر شکنجه شدید به سر می برد. به او می گفتند: به محمد ناسزا بگو و عمار شکنجه ها را تحمل می کرد تا اینکه دست به تقیه زد و خواسته مشرکان را انجام داد؛ ولی قلبش سرشار از ایمان بود. بعضی عمار را غیابانه محکوم کردند؛ ولی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از او طرفداری کرد و فرمود: «قلب عمار سراسر از ایمان است.»
هجرت به مدینه
...

دانشنامه آزاد فارسی

عَمّار یاسِر (ح ۵۷ پیش از هجرت ـ۳۷ق)
(نام کامل: عمار بن یاسر بن عامر؛ ملقب به ابوالیقظان) صحابی پیامبر (ص) و از اصحاب امام علی (ع)، و از ارکان اربعۀ شیعه(سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار). پدرش یاسر از یمن به مکه رفت و همان جا سکونت کرد و در پناه ابوحذیفة بن مغیرۀ مخزومی قرار گرفت. ابوحذیفه کنیز خود سمیه را به عقد او در آورد و عمّار از ایشان متولد شد. پدر و مادر و برادرش عبدالله به اسلام گرویدند. مشرکان سخت آنان را شکنجه کردند تا آن جا که پدر و مادرش به شهادت رسیدند. عمار تقیّه کرد و از کشته شدن رهایی یافت و مورد طعن بعضی قرار گرفت؛ اما با تصریح پیامبر (ص) به ایمان عمار، زبان بدگویان بسته شد. عمار به حبشه و سپس به مدینه هجرت کرد. در جریان عقد اخوّت، پیامبر اسلام بین او و حذیفة بن یمان عقد برادری بست. در غزوات بدر و اُحُد و خندق و دیگر جنگ های پیامبر شرکت داشت. پس از وفات پیامبر (ص) ازجملۀ دوازده نفری بود که با ابوبکر به صراحت مخالفت کردند و در مسجد با او احتجاج کردند. عمار در خلافت عثمان به برخی از کارهای او اعتراض کرد، اما عثمان ضمن اهانت به او ضرباتی هم بر پیکرش زد. در حکومت امام علی (ع) عمار از یاران نزدیک آن حضرت بود و در جنگ های جمل و صفّین شرکت کرد. سرانجام به دست سپاهیان معاویه در جنگ صفین به شهادت رسید و همان جا مدفون شد. پیامبر (ص) به عمار فرموده بود: «تَقْتُلُکَ الفِئَةُ الباغِیَة» (گروه ستمکار تو را خواهد کشت). از این رو کشته شدن عمار موجب تزلزل روحیّۀ جمعی از سربازان معاویه شد؛ اما او با مشورت عمروعاص با حیله گری خاصّی اعلام کرد: عمار را کسی کشته که به جنگ ما آورده است!

پیشنهاد کاربران

بپرس