عمارات

/~emArAt/

لغت نامه دهخدا

عمارات. [ ع ِ ]( ع اِ ) ج ِ عمارت. ساختمانها. رجوع به عِمارت شود.

عمارات. [ ] ( اِخ ) نام عشیره ای است از عَنَزة. این عشیره در حدود چهارهزار خانه و یازده هزار خیمه دارند. و منازل آنان در ساحل فرات قرار گرفته و از شمال محدود است به کربلاء تا عانة و بوکمال و از جنوب به نواحی نفود. و گاهی در طلب چراگاه و مرتع تا حدود اراضی نجد پیش میروند. این عشیره در اوایل بهار معمولاً در نواحی غربی کربلا و قسمت سفلای قعرة بسر میبرند ودر تابستان در سواحل فرات و یا در اطراف چاهها و غدیرهای وادی حوران منزل میکنند. عمارات به دو قسمت جبل و دَهامِشة تقسیم میشوند. و احتیاجات خود را از برنج و خرما و پوشاک از قرای فرات تهیه میکنند و بازارعمده آنان در کربلاست. سرسخت ترین دشمنان عمارات ، شمر میباشند که بین آنان از حدود یک قرن پیش دشمنی سختی بوجود آمده است. ( از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة ج 2 ص 821 از عشائرالشام وصفی زکریا ج 2 ص 95، و تاریخ سینا تألیف نعوم شقیر ص 671، و عشائرالعراق عزاوی ص 267، و البادیة تألیف عبدالجبار راوی ص 85 ).

عمارات. [ ] ( اِخ ) نام بطنی است که به دهامشة منسوبند و در حماة بسر برند. ( از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة ج 2 ص 822 از عشائرالشام وصفی زکریا ج 2 ص 151 ).

عمارات. [ ] ( اِخ ) نام فرقه ای است از علایا، از لیاثنة در وادی موسی. اصل آنان از قریه ادنی از اعمال خلیل است. ( از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة ج 2 ص 822 از تاریخ شرقی الاردن و قبائلها تألیف بیک ص 365 ).

عمارات. [ ع ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چمچمال بخش صحنه شهرستان کرمانشاه ، واقع در 14هزارگزی جنوب باختری صحنه و 10هزارگزی جنوب راه شوسه کرمانشاه به همدان. ناحیه ای است دشت و دارای آب و هوای سرد معتدل و295 تن سکنه. آب آن از دره سرخانی تأمین می شود. ومحصول آن غلات ، حبوب و توتون است. اهالی آنجا به زراعت اشتغال دارند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) آباد کردن آباد گردانیدن ۲ - ( اسم ) آبادانی تعمیر . ۳ - ( اسم ) ساختمان بنا جمع : عمارات
دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان واقع در ۱۴ هزار گزی جنوب باختری صحنه و ۱٠ هزار گزی جنوب راه شوسه کرمانشاه به همدان

فرهنگ معین

(عِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ عمارت .

پیشنهاد کاربران

بپرس