عمودی
/~amudi/
برابر پارسی: ستونی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- ستون عمودی ؛ ستونی که از بالا به پایین محسوب شود. در مقابل ستون افقی. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
مترادف ها
راست، درست، عمودی، نیکو کار، راد، درست کار، قائم
راست، صریح، درست، عمودی، مرتب، مستقیم، راحت، بی پرده، رک، سر راست، افقی، بطور سرراست
راست، عمودی، مستقیم، میان بر
عمودی، ستونی، قائمه، ایستاده، ستون وار
درست، عمودی
عمودی، واقع در نوک، شاقولی، تارکی
راست، عمودی، قایم، به حالت عمودی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
راستایی یا ایستایی
ایستایی
هَج
منبع: واژه نامه لغت فرس اسدی طوسی
منبع: واژه نامه لغت فرس اسدی طوسی
بام سو