عنابستان

لغت نامه دهخدا

عنابستان. [ ع ُن ْ نا ب ِ ] ( اِ مرکب ) آنجا که درخت عناب بسیار بود.

عنابستان. [ ع َن ْ نا ب ِ ] ( اِخ )دهی است از دهستان طبس بخش صفی آباد شهرستان سبزوار.سکنه آن 270 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه و ابریشم است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

پیشنهاد کاربران

برداشت لغت نامه دهخدا از واژه عنابستان درست است، زیرا این نام یک اسم خاص برای مکان است و در گذشته باغات عناب در آنجا وجود داشته و وجه تمایز این روستا نسبت به نواحی پیرامون که عمدتا باغات انگور بوده است.
درخت عناب ندارد و نداشته. عناب به عربی عنب است این روستا با توجه به اینکه باغهای انگور بسیار دارد که تقریبا 400سال قدمت این روستاست. عنبستان =باغها ی انگور

بپرس