عواطل

لغت نامه دهخدا

عواطل.[ ع َ طِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عاطل. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به عاطل شود. || ج ِ عاطِلة. ( اقرب الموارد ). رجوع به عاطلة شود.
- حروف عواطل ؛ حروف بی نقطه ، مانند «س » و «ص ». ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس