عیار کردن

لغت نامه دهخدا

عیار کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) وزن کردن. عیارگرفتن. رجوع به عیار و عیار گرفتن شود :
من اینجا کنم نقد خود را عیار
خود آنجا بیامرزد آمرزگار.
میرخسرو ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

وزن کردن عیار گرفتن

پیشنهاد کاربران

بپرس