غاثر

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

غاثر. [ ث ِ ]( ع ص ) در تاج العروس ذیل غثرة آرد: سفلة الناس و رعاعهم... و قیل الغثرة جمع غاثر مثل کافر و کفرة... وقال القتیبی لم اسمع غاثراً و انما یقال رجل اغثر اذا کان جاهلا. و در مستدرک نیز آرد: و لم یسمع غاثر.

غاثر. [ ث ِ ] ( اِخ ) ابن ارم بن سام بن نوح علیه السلام ، پدر ثمود است. ( منتهی الارب ). در حاشیه مجمل التواریخ آمده است : ولد ارم بن سام بن نوح عوص - غاثر - حویل. فولد عوص بن ارم غاثر و عاد و عبیل. و ولد غاثربن ارم ، ثمود و جدیس و کانوا قوماً عرباً یتکلمون بهذا اللسان المضری تقول لهذا الامم العاربة - انتهی.

فرهنگ فارسی

ابن ارم بن سام بن نوح علیه السلام پدر ثمود است .

پیشنهاد کاربران

در اصطلاح طب سنتی خاثری یعنی
جسم غریب
عوض شدن رنگ

بپرس