غرفه

/qorfe/

مترادف غرفه: اطاق، اطاقک، بالاخانه، حجره

برابر پارسی: بالا خانه، کلبه، تیمچه

معنی انگلیسی:
booth, pavilion, upper chamber

لغت نامه دهخدا

( غرفة ) غرفة. [ غ َ ف َ ]( ع اِ ) یکبار بریدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اسم مرة از غَرف. ( تاج العروس ). || یکبار فریز کردن موی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). || یکبار آب برداشتن به دست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

غرفة. [ غ َ رَ ف َ ] ( اِخ ) ابن الحارث الکندی. صحابی است. ( منتهی الارب ). کنیه وی ابوالحارث است. ساکن مصر و از صحابه پیغمبر و از روات بود. عبداﷲبن حارث ازدی و کعب بن علقمة از وی روایت کرده اند. وی در جنگ رده با عکرمةبن ابی جهل جنگید.( از الاستیعاب ص 517 ). رجوع به تاریخ مصر ص 102 شود.

غرفة. [ غ ُ ف َ ] ( ع اِ ) یک مشت آب. ج ، غِراف ، و هو اسم للمفعول لانک ما لم تغرفه لاتسمیه غرفة. ( منتهی الارب ). به قدر یک مشت. ( غیاث اللغات ). یک کف دست آب برداشته. ( مجمل اللغة ). یک کف آب. ( ترجمان علامه جرجانی ). آنچه از آب و یا امثال آن با کف دست برگیرند. مشت. حثی. جرعه. ( مهذب الاسماء ) : الامن اغترف غرفةً بیده. ( قرآن 249/2 ). چون به پیش آب رسیدند دست به پشت اسب مالیدند و یک غرفه آب برگرفتند. ( قصص الانبیاء ص 143 ). || برواره. ( منتهی الارب ). ج ، غُرُفات ، غُرَفات ، غُرفات ، غُرَف. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). بالاخانه بر کنار بام. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). پرواره ؛ یعنی خانه بالا. ( دهار ). خانه بالایی. ( ترجمان علامه جرجانی ). بالاخانه. برواره ؛ یعنی خانه کوچک بالای بام که در آن دریچه ها هرطرف باشد. حجره بر بام. پرواره. ( آنندراج ). فرواره.( نصاب الصبیان ). علیة. ( اقرب الموارد ) :
این قصر خجسته که بنا کرده ای امسال
با غرفه فردوس به فردوس قرین است.
منوچهری.
به هشت بَهو بهشت اندرین سه غرفه مغز
به هفت حجله نور اندرین دو حجره خواب.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 52 ).
پیش آن شاهدان قصر بهشت
غرفه ای بود برکشیده ز خشت
خواجه بر غرفه رفت و بست درش
بازگشتند رهبران ز برش
بود در ناف غرفه سوراخی
روشنی تافته درو شاخی.
نظامی.
خواهر از غرفه بدید و دریچه برهم زد. پسر دریافت ، دست از طعام بازکشید. ( گلستان سعدی ). امیر دزدان از غرفه بدید و بشنید و بخندید. ( گلستان سعدی ).
به زیر آمد از غرفه خلوت نشین
به پایش درافتاد سربر زمین.
سعدی ( بوستان ).
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

بالاخانه، اطاقی که بالای اطاق دیگرساخته شود، برواره، پرواره، فرواره
( اسم ) ۱ - بالاخانه برواره پرواره بر بام ۲ - اطاق یا قسمتی مجزا از یک سالن : غرفه کشاورزی جمع : غرف غرفات .
هیات آب بدست گرفتن نوعی از برداشتن آب بدست

فرهنگ معین

(غُ فِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - بالاخانه ، بام . ۲ - اتاق یا قسمتی مجزا از یک سالن .

فرهنگ عمید

۱. هریک از اتاقک ها یا اتاق های یک نمایشگاه که در آن به عرضۀ کالا می پردازند.
۲. هریک از حجره های پیرامون مساجد و مدارس قدیمی.
۳. [قدیمی] اتاقی که بالای اتاق دیگر ساخته شود، بالاخانه، برواره، پرواره، فرواره.
۴. [قدیمی] یک مشت آب.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی غُرْفَةً: یک بار بلند کردن (کلمه اغتراف و کلمه غرف به معنای آن است که چیزی را بلند کنی و بگیری ، مثلا میگویند : فلان غرف الماء و یا میگویند : فلان اغترف الماء ، یعنی فلانی آب را بلند کرد تا بنوشد . و اغتراف یک غرفه از آب کنایه از یک مشت آب برداشتن است ود رعبا...
معنی غُرْفَةَ: بنایی که بالای بنای دیگر واقع شده باشد و از سطح زمین یا کف خانه بلندتر باشد .
معنی غُرَفٌ: بناهایی که بالای بناهای دیگر واقع شده باشند و از سطح زمین یا کف خانه بلندتر باشند -خانه بسیار زیبایی است که در بلندی قرار داشته باشد (جمع غرفه)
معنی ﭐغْتَرَفَ: برداشت - گرفت و بلند کرد(کلمه اغتراف و کلمه غرف به معنای آن است که چیزی را بلند کنی و بگیری ، مثلا میگویند : فلان غرف الماء و یا میگویند : فلان اغترف الماء ، یعنی فلانی آب را بلند کرد تا بنوشد . و اغتراف یک غرفه از آب کنایه از یک مشت آب برداشتن است ...
ریشه کلمه:
غرف (۷ بار)

دانشنامه عمومی

غرفه (تونس). غرفه ( عربی: غرفة اتاق ) یک اتاق طاقدار است که توسط بربرها برای ذخیره غلات استفاده می شد و اغلب به عنوان سازه های چند طبقه روی هم قرار می گیرند و گاهی اوقات به چهار طبقه می رسند. به طور سنتی، اتاق ها با هم به عنوان یک قصر، استحکاماتی که توسط روستاهای بربر در مغرب برای ذخیره مقادیر زیادی غلات استفاده می شد، در کنار هم قرار می گرفتند.
غرفه ها به طور برجسته در فیلم جنگ ستارگان: اپیزود اول - تهدید شبح در نقش محل بردگان تاتویین، خانه آناکین اسکای واکر ظاهر شدند. این صحنه های فیلم غرفه هایی را از چندین مکان در جنوب تونس از جمله قصر اولاد سلطان و قصر حداده نشان می دهد. غرفه در مالت همچنین می تواند به معنای اتاقی خلوت در مزرعه، اتاق خواب، هر نوع انباری، پناهگاه حیوانات یا دیگر اتاق های سنتی کاربردی باشد. [ ۱]
عکس غرفه (تونس)عکس غرفه (تونس)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

balcony (اسم)
بالکن، ایوان، بالاخانه، لژ بالا، ستاوند، غرفه

booth (اسم)
غرفه، جای ویژه، اطاقک، پاسگاه یادکه موقتی

stall (اسم)
بهانه، غرفه، اخور، لژ، صندلی، بساط، عذر، جایگاه ویژه، دکه چوبی کوچک، جای ایستادن اسب در طویله

loge (اسم)
غرفه، لژ، جای ویژه در تاتر و غیره

فارسی به عربی

کشک

پیشنهاد کاربران

غرفة : مشتی
غرفة از ماده غرف ( بر وزن حرف ) به معنی برداشتن چیزی و تناول آن است ، و غرفه به چیزی می گویند که برمی دارند و تناول می کنند ( مانند آبی که انسان از چشمه برای نوشیدن برمی گیرد ) سپس به قسمتهای فوقانی ساختمان و طبقات بالای منازل اطلاق شده است ( تفسیر نمونه ج : 15 ص : 170 )
اتاق
اتاقک، اتاق، مکانی شبیه به اتاق
اتاق، غرفه، مغازه
اتاقک
کوچک
مغازه
اتاقک

بپرس