غزوه حنین

لغت نامه دهخدا

غزوه حنین. [ غ َزْ وَ ی ِ ح ُ ن َی ْ ]( اِخ ) یا غزوه هوازن. رجوع به حنین و هوازن شود.

فرهنگ فارسی

یا غزوه هوازن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غزوه در اصطلاح به جنگی گفته می شود که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) خود فرماندهی آن را به عهده داشت. غزوه «حنین» از غزوات پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) با مشرکان هوازن، در سال هشتم هجرت اتفاق افتاد. اسامی آن را یَوم حنین، وقعه حنین، غزاة حنین، غزوه هوازِن و وقعه هوازن نیز نامیده اند.
غزوه «حنین» از غزوات پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) با مشرکان هوازن، در سال هشتم هجرت اتفاق افتاد. «حنین» در منطقه ای بین مکه و طائف قرار داشت و از مکه سه شب فاصله داشت. و طایفه هوازن در نزدیکی آن زندگی می کرد. بعد از فتح مکه این طایفه به فرماندهی جوانی سی ساله به نام "مالک بن عوف نصری" به جمع آوری نیرو پرداخت تا در پرتو آن بتواند با مسلمانان مقابله کند. از این رو به جمع آوری ده هزار جنگجو اقدام کرد که به وسیله شتران و گوسفندان فراوان پشتیبانی می شد. مالک بن عوف نصری که بر خلاف نظر شیوخ قبیله دست به چنین کاری زده بود، دستور داد تا همه سپاهیان، زنان و کودکان و نیز شتران و گاوان و گوسفندان خود را به همراه بیاورند؛ چرا که این اقدام باعث خواهد شد، جنگجویان در دفاع از مال، جان و ناموس خود محکم تر باشند.
واکنش پیامبر
از سوی دیگر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) پس از نصب "عتاب بن اسید" به عنوان حاکم مکه، به همراه دوازده هزار نفر عازم حنین شد که هزار نفر از آنان را به فرماندهی "خالد بن ولید" به عنوان مقدمه لشکر پیش فرستاد. ایشان همچنین دستور دادند، همان افرادی که به هنگام ورود به مکه پرچمدار بوده اند، پرچم را بر دوش گیرند و پرچم بزرگ را به دست "علی بن ابی طالب (علیه السّلام) " داد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) صبح روز شنبه، ششم شوال از مکه خارج شد. از سوی دیگر مالک بن عوف که لشگر خود را آماده کرده بود، سه نفر را برای کسب خبر به لشگرگاه مسلمانان فرستاد، همان کاری که "عبدالله بن ابی حَدرد اسلمی" برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) انجام داد.
حضور اهل مکه
در این غزوه، که اولین غزوه بعد از فتح مکه به شمار می رفت، مردم مکه و انبوهی از مشرکان سابق، از جمله سران آنها، مانند "صفوان بن امیه"، "ابوسفیان" و بسیاری دیگر هم حضور داشتند؛ اما آنان چندان مایل به پیروزی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نبودند، بلکه بیشتر برای دیدن نتیجه جنگ و بهره مندی از غنایم، همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) شده بودند. با توجه به این نکته، هنگامی که مقدمه سپاه به فرماندهی خالد بن ولید، وارد منطقه و دره حنین شد، با حمله مشرکین هوازن که از شب قبل در دره کمین کرده بودند، روبرو شدند. نیروهای خالد بن ولید نتوانستند در برابر آنان پایداری کنند و پس از شکست عقب نشینی کردند. به دنبال آنها اهل مکه و همه مسلمانان عقب نشستند و پشت سر خود را هم نگاه نکردند. اتفاقی که نو مسلمانان از آن بسیار خوشحال بودند.
بازگشت به جنگ
...

[ویکی شیعه] غزوه حُنَین، جنگی که پس از فتح مکه در سال هشتم هجری در منطقه حنین بین مسلمانان به فرماندهی پیامبر اکرم(ص) و قبیله های هوازِن و ثقیف ساکنِ منطقه طائف رخ داد. در ابتدای جنگ، بر اثر شبیخون مشرکان و نیز حضور تازه مسلمانان مکی، سپاه اسلام متزلزل بود تا جایی که جان پیامبر (ص) هم به خطر افتاد، اما مسلمانان سرانجام به پیروزی رسیدند و به غنائم بسیاری دست یافتند.
درباره تاریخ این غزوه گفته اند که وقتی رسول خدا در روز جمعه، ده روز مانده از ماه رمضان سال هشتم هجری، مکه را فتح کرد، پانزده شب در مکه ماند و سپس شنبه، ششم شوال روانه منطقه حنین در شمال شرقی شد.
این جنگ را یوم حنین، وقعه حنین، غزاة حنین، غزوة هوازِن و وقعة هوازن نیز نامیده اند.

[ویکی اهل البیت] غروه حنین در سال هشتم هجری و بلافاصله پس از فتح مکه اتفاق افتاد. این غزوه برای مقابله با قبیله هوازن بود که قصد داشتند به سپاه اسلام حمله کنند.در این غزوه نیز مانند غزوه احد ، مسلمانان رسول خدا(ص) را تنها گذاشته و فرار کردند ولی با پایداری برخی اصحاب و خاندان پیامبر (ص) دشمن شکست خورد و غنایم بسیاری به دست آمد.
پس از انتشار خبر فتح مکّه، قبایل «هوازن» (جز کعب و کلاب) ، ثقیف، نصر و جشم همگی و «سعد بن بکر» و 100 مرد از «بنی هلال» فراهم شدند و سر به طغیان برداشتند و گفتند: محمد با قومی بر نخورده است که بتوانند به خوبی جنگ کنند، اکنون شما هماهنگ شوید و پیش از آنکه او به سوی شما بیاید، شما به سوی او بروید.
رهبری هوازن در دست مالک بن عوف نصری بود که سی سال بیشترنداشت و فردی متکبر بود..
قبیله ثقیف در آن هنگام دو سالار داشت، یکی قار بن اسود بن مسعود که سالار هم پیمانان (خاندان احلاف) ایشان بود، و به آنها فرماندهی داشت، و دیگری ذو الخمار سبیع بن حارث که نام او را احمر بن حارث هم گفته اند، و او از خاندان بنی مالک بود و ثقیف فرماندهی او را پذیرفته بودند، و همگی با هوازن هماهنگ شده و تصمیم به حرکت به سوی محمد گرفتند.
درید بن الصّمّه همراه بنی جشم به یاری هوازن آمد. او در آن هنگام یکصد و شصت سال عمر داشت و پیر مردی سخت فرتوت بود، و از او فقط برای فرخندگی و شناسایی به فنون جنگ استفاده می شد.
مالک بن عوف دستور داد تا همه سپاهیان، زنان و کودکان و نیز شتران و گاوان و گوسفند خود را به همراه بیاورند. دلیل او برای این اقدام آن بود تا همه بدانند که از جان و ناموس و مال خود دفاع می کنند.
درید در واکنش به این اقدام مالک دست بر هم زد و گفت: این بزچران را چه به جنگ؟ مگر کسی که بگریزد چیزی مانع گریزش می شود؟ اگر جنگ به نفع شما باشد جز مردان و شمشیر و نیزه شان چیز دیگری مفید نیست، و اگر به زیان شما باشد در مورد مال و خاندان خود رسوا می شوید.
به هر حال مالک ، بر خلاف توصیه پیران قبیله و علی رغم تخلف برخی طوایف هوازن، اقدام به تشکیل سپاهی در منطقه اوطاس کرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس