غضب

/qazab/

مترادف غضب: برآشفتگی، برافروختگی، تندمزاجی، تندی، تیزی، خشم، خشمگین، خشمناکی، سخط، عتاب، عصبانیت، غیظ، قهر، هیجان

برابر پارسی: اندوه، تند خویی، خشم

معنی انگلیسی:
anger, ire, madness, rage, wrath

لغت نامه دهخدا

غضب. [ غ َ ض َ ] ( ع مص ) خشم گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( ترجمان علامه جرجانی ): غضب علیه و له غضباً و مغضبة،و این وقتی گویند که مغضوب علیه زنده باشد و اگر مرده باشد «غضب به » گویند. ( منتهی الارب ). دشمن داشتن کسی توأم با حس انتقام گرفتن از او. ( اقرب الموارد ). || غضب اسب و جز آن ؛ کنایه از گاز گرفتن لگام است. || غضب آتش ؛ کنایه از شدت سوزش آن است. ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) خشمگنی. خلاف خشنودی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غول الحلم. ( منتهی الارب ). خشم. مقابل رضا. یکی از شش عرض نفسانی : قوه دفع منافر . مقابل شهوت که قوه جلب ملائم است. بطش. وروت. جوشیدن خون قلب برای اراده انتقام. ( از اقرب الموارد ). تغیری است که هنگام غلیان خون قلب حاصل شود تا از آن سینه تشفی یابد. ( از تعریفات جرجانی ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: غضب حرکت نفس است و مبداء آن حالت اراده انتقام میباشد، و گفته اند: آن کیفیت نفسانی است که حرکت روح را به خارج بدن برای طلب انتقام ایجاب میکند - انتهی. رجوع به همین کتاب شود. غضب مانند ترس از حس صیانت ذات ریشه میگیرد و عبارت از حالت تعرض موجود زنده است برای مقابله و معارضه با عوالمی که منافع و مصالح او را تهدید میکنند. ( روان شناسی از لحاظتربیت تألیف دکتر علی اکبر سیاسی ص 363 ). صاحب قاموس کتاب مقدس آرد: غضب خدا را با غضب انسان امتیاز کلی است ، زیرا غضب انسان عبارت از احساسات موجود گناهکار است که از همجنس خود غضبناک میشود، اما غضب خدای تعالی عبارت از مکروه داشتن خطا و گناه از وجود پاک وخالی از گناهی میباشد، و امکان دارد که غضب با رحمت و شفقت در ذات الهی موجود باشد - انتهی. رجوع به مرآت الخیال ص 328 و رجوع به مدخل خشم شود : ولما سکت عن موسی الغضب اخذ الالواح. ( قرآن 154/7 ).
به لگد ناف و زهار همه از هم بدرید
که از ایشان به تن اندر شده بودش غضبی.
منوچهری.
از آنجا که روا بود مر قضاءِ مرگ را که روح سعید امیر نصر را به غضب گیرد... مرا هم سزد و شاید که این ابیات را... انتحال کنم ، و به غضب در مرثیه امیرنصر برخوانم. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 هَ. ق. ص 446 ).
غضب دست در خون درویش داشت
ولیکن سکون دست در پیش داشت.
سعدی ( بوستان ).
- به غضب آمدن ؛خشم گرفتن. خشمگین شدن.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

خشم گرفتن، خشم کردن برکسی، خشمگینی، خشم
( صفت ) خشمناک قهر آلود .
ابن کعب بن حارث بن بهیه بن سلیم وی جد قبیله سلیم بود

فرهنگ معین

(غَ ضَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) خشم گرفتن . ۲ - (اِمص . ) خشمگینی . ۳ - (ا ِ. ) خشم .

فرهنگ عمید

خشمناک، خشمگین.
خشم گرفتن، خشم کردن بر کسی، خشمگینی، خشم.
* غضب راندن بر کسی: [قدیمی] خشم و تندی نشان دادن بر او.
* غضب کردن: (مصدر لازم ) خشم گرفتن، خشمگین شدن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خشم و غضب نیرویی است که برای دفاع از خود و پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده است، اما اگر از محور اصلی خویش خارج گردد تبدیل به یکی از رذائل بزرگ می شود و رذائل مهم دیگری را نیز با خود به همراه می آورد.
کلمه "غضب" به معنای خشم گرفتن، و خلاف خشنودی، به کار رفته است.غضب عبارت است از: حالت نفسانیّه ی که باعث حرکت روح حیوانی و از داخل به جانب خارج از برای غلبه و انتقام می شود و هرگاه شدت نمود باعث حرکت شدیدی می شود که از آن حرکت، حرارتی مفرط حاصل، و از آن حرارت دود تیره ای بر می خیزد و دماغ و رگ ها را چنان پر می سازد که نور عقل را می پوشاند، و اثر قوه عاقله را ضعیف می کند.و به این جهت است که در صاحب غضب، موعظه و نصیحت اثر چندانی نمی بخشد. بلکه پند و موعظه، درشتی و شدّت را زیاد می کند. و حرکت قوّه غضبیه به این جهت امری است که هنوز واقع نشده است بلکه محتمل الوقوع است. و به جوش آمدن شعله غضب، به جهت دفع آن است، یا به سبب امری است که واقع شده، و حرکت آن به جهت انتقام است.پس اگر انتقام ممکن باشد و قدرت بر آن داشته باشد، چون غضب به حرکت آمد خون از باطن به ظاهر میل می کند و رنگ آدمی سرخ می شود. و اگر انتقام ممکن نباشد و از آن مایوس باشد خون میل به باطن می کند و به آن جهت رنگ آدمی زرد می شود. و اگر غضب بر کسی باشد که نداند خواهد توانست انتقام از او بکشد یا نه، گاهی خون میل به باطن و گاهی میل به ظاهر می کند، و به این جهت رنگ آدمی گاهی سرخ و گاهی زرد می شود.
غضب در قرآن
کلمه غضب در آیات بسیاری به کار رفته است که در بیشتر موارد، مراد غضب و خشم الهی است که شامل کافران و منافقان می شود. همچنین در برخی آیات، قرآن کریم مومنان را به کنترل خشم سفارش کرده و از ویژگی های بارز آنان، عفو و بخشش در هنگام غضب، و صبر و تحمل در برابر حکم و قضای خداوند نام برده است. چنانکه می فرماید: «و همان کسانی که از گناهان بزرگ و از کارهای زشت دوری می کنند و هنگامی که (به مردم) خشم می گیرند، راه چشم پوشی و گذشت را برمی گزینند.»به عبارتی آیه در صدد بیان این مطلب است که این گروه نه تنها در موقع غضب، اختیار خود را از دست نداده و دست به اعمال زشت نمی زنند، بلکه با عفو و بخشش، قلب خود را از کینه ها می شویند و این صفتی است که تنها در سایه ایمان و توکل بر خدا پیدا می شود. «آن کسانی که در توان گری و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خویش فرو می خورند و از خطای مردم در می گذرند خدا نیکوکاران را دوست دارد.» هم چنانکه مشخص است فرو بردن خشم در این آیه از صفات نیکوکاران و پرهیزکاران شمرده شده است.
غضب در روایات
هر انسانی طبیعتا در مقابل پیشامدهای ناگوار، ناراحت و عصبانی می شود، اما اگر خشم به طور متعادل به کار گرفته نشود، موجب خواری و هلاکت و بسیاری از شرور دیگر می گردد. به طوری که شخص در زمان عصبانیت قدرت تفکر نداشته، و ممکن است دست به اموری بزند که شایسته نیست و حتی موجب قتل شخصی دیگر گردد. و در اخبار و آثار، مذمت شدید در خصوص غضب وارد شده است. حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلم) فرمودند که: «غضب ایمان را فاسد می گرداند چنانکه سرکه عسل را فاسد می کند.» و از حضرت امام محمدباقر (علیه السّلام) مروی است که: «این غضب آتش پاره ای است از شیطان، که در باطن فرزند آدم است. و چون کسی از شما غضبناک گردید چشم های او سرخ می گردد و باد به رگ های او می افتد و شیطان داخل او می شود.» از جمله سخن امام محمد باقر (علیه السّلام) که فرمودند: «هر که خشم خود را از مردم باز گیرد، خدای تبارک و تعالی خشم خود را از او باز می گیرد.» و از حضرت امام جعفرصادق (علیه السّلام) مروی است که: «غضب، کلید هر بدی و شرّی است.» و باز از آن حضرت مروی است که: «غضب، دل مرد دانا را هلاک می کند.» و نیز آن حضرت فرموده است که: «کسی که قوه غضبیّه خود را مالک نباشد عقل خود را نیز مالک نیست.» همچنین در حدیثی از امام صادق (علیه السّلام) آمده است: «هر که غضب خود را نگه دارد، خداوند عیب او را بپوشاند.» و مخفی نماند که: علاوه بر اینکه خود غضب از مهلکات عظیمه و از صفات خبیثه است، لوازم و آثاری چند نیز بر آن مترتّب می شود که همه آنها مهلک و قبیح است، مانند: فحش و دشنام و اظهار بدی مسلمین و شماتت ایشان و سرّ ایشان را فاش کردن و پرده ایشان را دریدن و سخریه و استهزاء به ایشان کردن و غیر این ها از اموری که از عقلا صادر نمی گردد.در روایتی دیگر، حضرت علی (علیه السّلام) فرموده اند: «سخت ترین دشمن انسان غضب و هوای نفس او است، هر کس بتواند این دو را رها کند، درجه او بلند می شود و به آخرین مرحله کمال می رسد.»
اقسام غضب
...

[ویکی اهل البیت] محقق کبیر، احمد بن محمد، معروف به ابن مسکویه در کتاب طهارة الاعراق که از کتب نفیس کم نظیر است در نیکویی ترتیب و حسن بیان، چیزی می فرماید که حاصل ترجمه اش قریب به این مضمون است:
غضب در حقیقت عبارت از حرکتی است نفسانی که به واسطه آن جوشش در خون قلب حادث شود برای شهوت انتقام پس وقتی که این حرکت سخت شود آتش غضب را فروزان کند و برافروخته نماید و متمکن کند جوشش خون قلب را در آن، و پر کند شریانها و دماغ را از یک دود تاریک مضطربی که به واسطه آن حال عقل بدو ناچیز شود و کار او ضعیف شود.
و مثل انسان در این هنگام، چنانچه حکما گویند، مثل غاری شود که در او آتش افروزند و پر گردد از شعله و محبوس و مختنق گردد در آن دود و اشتعال آتش، و بپا خیزد نفیر آن و بلند شود نایره و صدای آن از شدت اشتعال، پس سخت شود علاج آن و مشکل گردد خاموش نمودن آن و چنان شود که هر چه بر وی افکنند که او را فرو نشاند، خود را نیز جزء آن شود و بر ماده آن افزاید و سبب ازدیاد شود.
پس از این سبب است که انسان در این حال کور شود از رشد و هدایت و کر گردد از موعظه و پند بلکه موعظه در این حال سبب ازدیاد در غضب شود و مایه شعله و نایره آن گردد و از برای این شخص راه چاره ای در این حال نیست.
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْغَضَبُ یُفْسِدُ الْإِیمَانَ کَمَا یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: غضب ایمان را فاسد کند چنان که سرکه عسل را. (اصول کافی، ج:3 ص:412 روایة:1)
یکی از محققان گوید: غضب، زبانه آتشی است که از آتش فروزان خدا برگرفته شده و جز از دلها سر بر نزند، در درون دل خموده است و چون آتش زیر خاکستر آرمیده و سر بزرگی نهان دل، هر سرفراز لجباز آن را بدر آورد چنانچه آهن آتش خموش را از دل سنگ، بر آن ها که به دیده حق بین بنگرید هویدا است که رگی از شیطان لعین در انسان می درزد و در هر که زبانه خشم سرزد خویشی شیطان از او سر برزد که گفت: مرا از آتش آفریدی و او را از گِل، شیوه گِل آرامش و وقار است و شیوه آتش برافروختن و شرار و جنبش و پریشانی و کباب کردن دلهای نزار که خدا فرماید: «تافته کند هر چه در دل آنها است با پوستشان» و از نتایج خشم است کینه و حسد که بدان ها هلاک شده اند مردم بد و تباه شده اند هر دیو و دد.
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام الْغَضَبُ مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ؛ امام صادق علیه السلام فرمود: غضب کلید هر شری است. (اصول کافی، ج:3، ص:412، روایة: 3)

[ویکی الکتاب] معنی غَضِبَ: خشم گرفت
معنی مَغضُوبِ: مورد غضب و خشم واقع شده
معنی حَمِیَّةَ: حمیّت (نیروی غضب وقتی فوران کند و شدت یابد)
معنی غَضْبَانَ: خشمگینی که خشمش به راحتی فروکش نکند (صفت مشبهه از ماده غضب است )
معنی حُلُمَ: حِلمها (کنایه از رسیدن به بلوغ ،جمع حِلم به معنی حوصله که ضبط نفس و کنترل طبع است از اینکه دچار هیجان غضب شود )
معنی حَادَّ: دشمنی کرد(از ریشه محادة به معنی تجاوز با مخالفت٬منع کردن و خودداری نمودن وشدت غضب است به حدی که عقل و تدبیر آدمی را از بین ببرد )
معنی یُحَادُّونَ: مخالفت می کنند(از ریشه محادة به معنی تجاوز با مخالفت٬منع کردن و خودداری نمودن وشدت غضب است به حدی که عقل و تدبیر آدمی را از بین ببرد )
معنی لَا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ: نه از آنان می خواهند که عذر خواهی کنند (عتب به معنای غضب و حزن است ، وقتی گفته میشود : فلانی بر فلانی عتب کرد معنایش این است که غم او را خورد ، و اگر برگردد و دلجوئیش کند میگویند عاتبه ، و اسم این ماده عتبی است ، یعنی برگشتن معتوب علیه به چیزی که مای...
معنی یُحَادِدِ: دشمنی کند - مخالفت کند(از ریشه محادة به معنی تجاوز با مخالفت٬منع کردن و خودداری نمودن وشدت غضب است به حدی که عقل و تدبیر آدمی را از بین ببرد . جزمش به دلیل شرط واقع شدن برای جمله بعدی است و حرکت گرفتن دال به دلیل تقارنش با حرف ساکن بعدی یا تشدید دار...
معنی یَسْتَعْتِبُواْ: که عذر خواهی کنند (عتب به معنای غضب و حزن است ، وقتی گفته میشود : فلانی بر فلانی عتب کرد معنایش این است که غم او را خورد ، و اگر برگردد و دلجوئیش کند میگویند عاتبه ، و اسم این ماده عتبی است ، یعنی برگشتن معتوب علیه به چیزی که مایه رضایت عاتب باشد ، و...
ریشه کلمه:
غضب (۲۴ بار)

جدول کلمات

خشمگین

مترادف ها

bate (اسم)
خشم، غضب، نگهداشتن

irritation (اسم)
رنجش، ناراحتی، خشم، غضب، ازردگی، سوزش

anger (اسم)
ستیز، خشم، عصبانیت، غضب، غیظ، براشفتگی، برافروختگی، خلم

rage (اسم)
الهام، دیوانگی، خشم، غضب، غیظ، تغیر، میل مفرط

wrath (اسم)
خشم، غضب، غیظ، قهر، اوقات تلخی زیاد

fury (اسم)
شدت، اشوب، خشم، غضب، غیظ، اضطراب، درنده خویی، هیجان شدید و تند، روح انتقام

huff (اسم)
عصبانیت، غضب، تغیر

ire (اسم)
خشم، عصبانیت، غضب، از جا در رفتگی

exasperation (اسم)
تشدید، غضب

bait (اسم)
غضب، طعمه، دانه، چینه، مایه تطمیع، دانهء دام

muck (اسم)
غضب، پهن، کثافت، سرگین، کود، کود تازه

فارسی به عربی

حفارة , غضب , مزاج

پیشنهاد کاربران

عبانی شد
غضب ناک شد
خشمگین شد
بسم الله الرحمن الرحیم
السّلام علیکم:
غضب: خشم معطوف به ظهور مواضع، عقاید و آمال، اعمال و افعال منفور از اغیار . ( صدور غضب شامل رب جلیل و عبد حقیر ) .
سخط: خشم مربوط به عدم انتظار بروز صرفا اعمال و افعال مکروه از اغیار. ( سخط، هم از طرف خالق عظیم و هم مخلوق ضعیف صادر می شود ) .
...
[مشاهده متن کامل]

غیظ: خشم ناشی از انفعال نفس، از موقعیت عالی و وضعیت مستحکم اغیار.
( غیظ اساسا مربوط به حالت تأثر انسان و در خصوص اغیار حادث و فقط بشر را شامل می شود ) .
*منفعل شدن برای الله سبحانه و تعالی معنی ندارد*

واکنشی است که به هنگام ناکامی و درصدد گرفتن انتقام از مسبب آن ایجاد می شود
خشمگنی
بجای واژه ی از ریشه عربی �غضب�، واژه ی �خشمگنی� بکار برده ام.
برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/07/blog - post_73. html
به خشم بسیار شدید میگن غضب
تلفظ : غَضَب ghazab
زیاد در رابطه با خدا استفاده میشه. مثلاً میگن مواظب باش مورد غضب خداوند قرار نگیری
اگه میخواید بدونید چجوری در انگلیسی بگید خشم و به درستی ازش استفاده کنید متن زیر رو بخونید
...
[مشاهده متن کامل]

خشم یا عصبانیت چیست ؟؟؟
خشم ( Anger ) یا عصبانیت وضعیتی روانی است که درگسترهٔ آزردگی اندک تا غضب شدید می گنجد. معلول های فیزیکی خشم شامل تند شدن ضربان قلب و افزایش فشار خون و آدرنالین در خون است. از دید عده ای، خشم بخشی از واکنش مغز به بیمناکی اش از درد است. هنگامی که شخص خودآگاهانه تصمیم به اقدام می گیرد تا بلافاصله رفتار تهدید کنندهٔ نیروی بیرونی دیگری را متوقف کند، خشم احساس غالب ( رفتاری، ذهنی و کالبدشناختی ) در وی می شود. خشم را یکی از حالات طبیعی انسان ها می دانند که در واقع راهی است برای نجات دادن یا حفظ کردن فرد از یک نگرانی یا خطر که در حال وقوع است. نمودهای خارجی خشم را در حالات چهره و بدن، واکنش های کالبدشناختی و گاه رفتارهای تهاجمی در ملأ عام می توان یافت. مثلاً جانوران و انسان ها صدایشان را بالا می برند، می کوشند که بزرگ تر جلوه کنند، دندان هایشان را برهم می سایند و خیره می شوند. خشم، الگویی رفتاری است که برای مواجهه با تعرض کنندگان بروز داده می شود تا از رفتار تهدید کننده شان دست کشند و نوعی احساس است که همه به آن نیاز دارند.
⚠️ به خشم شدید غَضَب میگویند
در انگلیسی خشم چی میشه ؟
واژه های زیادی وجود داره. ولی به تحلیل مهم ترین هاشون میپردازیم.
Anger - Rage - Fury - Wrath - Indignation - Ire - Madness
پر کاربردترین هاشون Rage و Anger هستند
🌠 ANGER 🌠 خشم ( توضیحش همون بالایی هاست )
حالت روانی و احساسی قوی از ناراحتی و دلخوری و آزردگی به خاطر چیزی بد و نادرست. این کلمه خیلی General و کلی هست. از بقیه شون بیشتر اینطوری
🌠 IRE 🌠 خشم
این کلمه دقیقا مثل Anger هست و میتونه بجاش استفاده بشه. مستقیماً از لاتین گرفته شد. از کلمه ira گرفته شده که میشه خشم.
🌠 RAGE 🌠 خشم انفجاری و بسیار شدید ( غَضَب )
خشمی که باعث میشه دیگه نتونید منطقی و درست تصمیم بگیرید و در نهایت قاطی میکنید. Rage منجر میشه به رفتارها، کارها و واکنش هایی که وحشیانه و مخرب و آسیب رسان است و به بقیه آسیب جدی وارد می کند. Rage بزرگ و بزرگتر میشه
🌠 WRATH 🌠
انسان وقتی angry و عصبانی هست دوست داره اطرافیان یا مسبب خشم باهاش کنار بیاد، آرومش کنه و کاری کنه فراموش کنه اون اتفاق بد رو. ولی گاهی اوقات این اتفاق نمیفته. حتی گاهی کسی که شما رو اذیت و عصبانی کرده اخم و عصبانیت شمارو هم مسخره میکنه. بعد ازینکه عصبانی یا همون Angry هستید همچنان به اذیت کردن شما ادامه میده و انقدر به خشم ( Ire/Anger ) شما اضافه میشه تا در نهایت وارد مرحله Wrath میشید. حسی که ترکیب انتقام، تنبیه، آزردگی، دلخوری، کینه و عصبانیت بسیار شدیده. یعنی عصبانیتی هستش که با ایده ی انتقام ( Vengeance ) و گوشمالی و تنبیه ( Punishment ) همراه شده. مثلاً بچه همسایه یبار روزنامه ی شمارو میدزده. با این کار شما را عصبانی و خشمگین میکنه ( Anger/Ire/Irritation/Madness ) ولی فرض کنید که چندین بار دیگه هم این کار را انجام بده و حتی شیشه پنجره خونتون را هم بشکونه. در این موقعیت صد در صد به این فکر میکنید که یه کتک خیلی آبدار بهش بزنید و اگه شدید باشه حتی دهنش رو پر خون کنید یکبار. این شد Wrath. وقتی یکی اخم کنه و شما عصبانیت و مشکل اون رو هم مورد تمسخر و بازی قرار بدی باید منتظر Wrath از طرف مقابل باشی //// یه معنیش هم که یه ذره متفاوته میشه خشمی که به دلیل احمق فرض شدن، بی توجهی، مورد تمسخر و تبعیض واقع شدن، نافرمانی و اشتباه بزرگ برانگیخته میشه. که این تعریف تعریف کلمه پایینی هم هست 👇
🌠 INDIGNATION 🌠
خشم و آزردگی ناشی از بی انصافی و غیرعقلانی بودن چیزی یا یک موقعیت و شرایطی ( در تعریف این کلمه حرفی از انتقام برده نشده )
🌠 FURY 🌠
خشمی بسیار وحشیانه و شدید و درنده ( طوریکه فرد چشماش قرمز میشه و حالت گرگینه پیدا میکنه ) . نسخه وحشیانه تر Rage ولی نه شدیدتر ( میتونه باشه ولی توضیح دیکشنری فقط به وحشیانه بودن این خشم دلالت داره نه شدتش )
🌠 OUTRAGE 🌠
این خیلی شبیه indignation میمونه ولی شدیدتر. خشم و حس تکان دهنده ی ناگهانی بصورت شوک. ناراحتی سنگین بخاطر اتفاق افتادن چیزی بد، دردناک و غیراخلاقی
🌠 MADNESS 🌠
همون anger هست ولی فقط در آمریکا و نه در انگلستان. اصالت این کلمه ربطی به ناراحت بودن نداره. این کلمه هم معناست با insanity و craziness. ولی در آمریکا Mad یعنی very angry یا خیلی عصبانی
جمع بندی مهمترین کلمات به زبان ساده و خیلی خلاصه :
🔴 Anger : میشه خشم و یک واژه کلی هست. یک حس قوی که از ناخشنودی، نارضایتی ، رنجش ، ناراحتی به وجود میاد و اشاره داره به سطوح مختلفی از احساسات که ممکنه نشون داده بشه یا نشه
🔴 Rage : خشمی که از کنترل خارجه چون واقعاً مشکل جدیه
🔴 Fury : خشمی بسیار وحشیانه و شدید و درنده ( طوریکه فرد چشماش قرمز میشه و حالت گرگینه پیدا میکنه )
🔴 Wrath : خشمی که سلسله مراتب داره. مدتی تقریبا زیاد با شما همراه بوده و خشمتون هم به بازی گرفته شده. به حسی گفته میشه که دوست دارید از کسی یا چیزی انتقام بگیرید.

خشم . . .
غضبیدن.
غضباندن کسی/چیزی.
آتش سری. [ ت َ س َ ] ( حامص مرکب ) غضب بسیار. خشم سخت. نابردباری :
مکن تیزمغزی و آتش سری
نه زینسان بود مهتر لشکری.
فردوسی.
بگودرز فرمود پس شهریار [ کیخسرو ]
که رفتی کمربسته ٔ کارزار
چو لشکر سوی مرز توران بری
مکن تیز دل را به آتش سری.
فردوسی.
سخط
مورد غضب واقع شدن/گشتن
توپ و تشر
خشم و ترس
استیزه
خشم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس