فاثج

لغت نامه دهخدا

فاثج. [ ث ِ ] ( ع ص ) ماده شتر جوان آبستن. ( منتهی الارب ). ناقه باردار. ( از اقرب الموارد ). || ناقه فربه که یک سال یا سالها بارور نگردد یا آبستن نشود به گشن یافتن. از اضداد است. || ناقه فربه بزرگ کوهان. ( منتهی الارب ). ج ، فواثج. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس