فتاحی

/fattAhi/

لغت نامه دهخدا

فتاحی. [ ف َت ْ تا ] ( ص نسبی ) منسوب به فتاح. رجوع به فَتّاح شود.

فتاحی. [ف َت ْ تا ] ( اِخ ) مولانا یحیی سیبک. از جمله علم و فضل خراسان ، که در جمیع علوم ماهر بود و در فن عروض مسلم و مشهور. شبستان خیال ، تصنیف اوست و در این کتاب تخلص او فتاحی است و «اسراری » نیز گاهی تخلص میکرده ، و در تخلص فتاحی غزلی سروده که مطلع آن این است :
ای که دور لاله ساغر خالی از می می کنی
رفت عمر، این داغ حسرت را دوا کی میکنی ؟
و در تخلص اسراری این غزل را در تتبع خواجه حافظ سروده است :
اره برگ کنب ای بنگیان زآن تیز شد
تا برد بیخ نهال عمرایمان شما.
( از مجالس النفائس ص 188 و 189 ).
با توجه به مأخذ بالا از شعرای قرن نهم هجری و همزمان امیر علیشیر نوایی بوده است.

فرهنگ فارسی

مولانا یحیی سیبک از جمله علم و فضل خراسان که در جمیع علوم ماهر بود و در فن عروض مسلم و مشهور .

پیشنهاد کاربران

بپرس