فتحعلی شاه

/fath~aliSAh/

لغت نامه دهخدا

فتحعلی شاه. [ ف َ ع َ ] ( اِخ ) قاجار. باباخان معروف به فتحعلیشاه پسر حسینقلی خان ، برادر اعیانی آغا محمدخان قاجار است. آغا محمدخان ، گرچه نسبت به خانواده خود جور و ستم میکرد، برادرزاده خود باباخان را طرف توجه قرار داد و ولیعهد خود کرد. و بارها گفته بود: این همه خون ریختم تا باباخان براحتی سلطنت کند. هنگام قتل آغا محمدخان ( 1212 هَ. ق. ) باباخان حکمران فارس بود و چون این خبر به او رسید بیدرنگ بسوی تهران حرکت کرد. در همان روزها صادق خان شقاقی که قاتلان آغا محمدخان نزد او پناهنده شده بودند قزوین را محاصره کرد و دعوی سلطنت نمود.و از طرف دیگر علیقلی خان برادر آغا محمدخان نیز سلطنت را حق خود میدانست. اما طولی نکشید که علیقلیخان را کور و صادق خان شقاقی را فراری کردند. پس از خوابیدن این دو فتنه محمدخان پسر زکیخان زند از بصره به بهبهان و کازرون آمد و سپس در اصفهان ، سیلاخور و عراق با لشکر قاجار بنای زدوخورد گذاشت و چون تاب و توانش نماند، قصد فرار کرد ولی در نزدیکی دزفول به دست حسن خان والی گرفتار و سپس نابینا و به تهران فرستاده شد. در این موقع بار دیگر حسینقلی خان برادر فتح علیشاه یاغی شد و مدعی تخت و تاج گردید. او هم سرانجام دستگیر و کور شد. مخالفت سلیمانخان نظام الدوله هم به جائی نرسید و ناچار شد از شاه عذرخواهی کند. این وقایعو سرکشی ها تا سال 1213 هَ. ق. طول کشید. در این سال فتحعلیشاه پسر خود عباس میرزا را ولیعهد کرد و به آذربایجان فرستاد و چون نادرمیرزا پسر شاهرخ افشار پس از قتل آغا محمدخان بر خراسان چیره شده بود، شاه ، خود برای نجات خراسان رهسپار آن سامان شد. این کار تاسال 1218 هَ. ق. طول کشید و سرانجام نادرمیرزا را که قصد فرار داشت دستگیر کرده ، به تهران فرستادند و در تهران به قتل رسانیدند. پیش از پایان کار نادرمیرزا، فتحعلیشاه نسبت به حاج ابراهیم که در زمان لطفعلیخان زند کلانتر شیراز بود و پس از تسلیم شهر به آغا محمدخان وزیر او شده بود، بدگمان شده و او را با یارانش به قتل رسانیده بود. با این جنگ و کشتارها در سال 1217 هَ. ق. بنیاد پادشاهی فتحعلیشاه استوار گردید اما مشکل تازه او روابط دولت ایران با دولت های خارج بود که کار را بر آن پادشاه دشوار مینمود. مهمترین وقایع سیاسی آن زمان رقابت انگلیس و فرانسه و تجاوزات دولت روس به اراضی ایران و تیرگی روابط عثمانی با ایران بود که هر یک را باید جداگانه مطالعه کرد:بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

قاجار ابن حسینقلی خان دومین پادشاه سلسله قاجار ( جل. ۱۲۱۲ هق . / ۱۷۹۷ م . ف. اصفهان ۱۲۵٠ ه ق . / ۱۸۳۴ م . ) وی برادرزاده آغا محمد خان است و پیش از جلوس بتخت سلطنت [ باباخان ] نام داشت . آغا محمد خان قاجار او را طرف توجه قرار داد و ولیعهد خویش کرد . بهنگام قتل آغا محمد خان باباخان حکمران فارس بود و چون این خبر بدو رسید بجانب تهران حرکت کرد ( ۱۲۱۲ هق . ) و بتدریج مخالفان را برانداخت . علی قلی خان برادر آغا محمد خان نابینا شد و صادق خان شقاقی ( قاتن آغا محمد خان بدو پناهنده شده بودند ) فراری گردید . محمد خان پسر زکی خان زند هم نابینا شد . حسین قلی خان برادر فتحعلی شاه دوبار یاغی شد و مطالبه تاج و تخت کرد و عاقبت دستگیر و نابینا گردید . همچنین مخالفت نظام الدوله سلیمان خان بجایی نرسید و او از در عذرخواهی در آمد . پس از این قضایا در سال ۱۲۱۳ ه ق. فتحعلی شاه پسر خود عباس میرزا را ولیعهد کرد و بطرف آذربایجان فرستاد و از آنجا که نادر میرزا پسر شاهرخ افشار پس از قتل آغا محمد خان با مساعدت افغانان برخراسان مستولی شده بود فتحعلیشاه در سال ۱۲۱۸ کار را بر نادرمیرزا سخت گرفت و او دستگیر گردید و در تهران کشته شد . قبل از این واقعه فتحلعلیشاه نسبت بحاج ابراهیم که در زمان لطفعلی خان زند کنتر شیراز بود و آن شهر را به آغا محمد خان واگذار کرد و بهمین مناسبت وزیر آن پادشاه شده و نفوذ و قدرت بسیار حاصل کرده بود سوئظن برد و وی را با بسیاری از خویشاوندان و اتباعش بقتل رسانید. میتوان گفت همه فتنه های داخلی تا آخر ۱۲۱۸ ه ق . فرونشست و بنیان سلطنت فتحعلی شاه استوار گردید ولی از نظر سیاست خارجی اتفاقاتی رخ داد که در تاریخ ایران حایز اهمیت است و کار را بر آن پادشاه دشوار کرد . مهمترین وقایع سیاسی آن زمان رقابت انگلستان و فرانسه و تجاوزات دولت روس به اراضی ایران و تیرگی روابط ایران و عثمانی است : دولت انگلیس که بوسیله کمپانی تجارتی هند در هندوستان قدرت و نفوذی بهم رسانیده بود در اروپا با رقیبی چون ناپلئون بناپارت مواجه گردید . ناپلئون در نظر داشت که از راه ایران بهندوستان حمله برد و آن کشوررا از دست انگلیسیان مستخلص سازد . برای این منظور با فتحعلیشاه داخل مذاکره گردید و هنگامی که روسها گرجستان و دیگر حدود ایرانرا تصاحب کرده بودند ناپلئون ژوبر را در سال ۱۲۲٠ ه ق . و سپس ژنرال گاردان را با۲۴ تن از مردان جنگی سال ۱۲۲۲ ه ق . از طرف خود مامور دربار ایران کرد تا از شهرهای متعلق بایران که بتصرف خود در آورده بودند خارج شوند و فرانسه از تقدیم آت و تجهیزات جنگ به ایران خودداری نکند در مقابل دولت ایران بدولت فرانسه اجازه دهد که لشکریان خود را از آن کشور بتسخیر هندوستان روانه سازد. فتحعلی شاه تا آن موقع با دولت انگلیس روابط نیکوداشت . و حتی متعهد شده بود که با افغانان از در مصالحت در نیاید مگر آنکه طایفه از حمله بمتصرفات انگلستان که در هند دارد خودداری کنند . با این احوال چون پیشنهاد ناپلئون بنفع دولت ایران بود فتحعلی شاه ژنرال گاردان را محترم داشت و پیشنهاد امپراتور فرانسه را قبول کرد . فرستادگان ناپلئون سپاهیان ایران را نظمی جدید دادند . جنگ پیاده و استعمال توپ و تفنگ را بنحوی که در اروپا معمول بود بسپاهیان آموختند و در همه این موارد کفایت و لیاقت و حسن تدبیر میرزا بزرگ قائم مقام موجب پیشرفت کار بود. از طرف دیگر دولت انگلستان چون از روابط ایران و فرانسه مستحضرگردید در صدد جلب خاطر پادشاه ایران بر آمد بنابراین از طرف فرمانفرمای هند جنرال ملکم و از جانب دولت انگلیس ها رفردجونز بسفارت ایران مامور گردیدند و وعده مساعدت دادند ( ۱۲۲۳ هق . ) تا دولت ایران از دوستی با ناپلئون دست بر دارد. در نتیجه امنای دولت مجلس مشورتی تشکیل دادند و بر ژنرال گاران ایراداتی وارد آوردند از جمله وی متعهد شده بود که چون ناپلئون با الکساندر امپراتور روس عقد مودت بندد در خصوص بد ایران که بدست روسها افتاده بود صحبت کند ولی برخف عهد رفتار کرده و در معاهده تیلسیت نامی از ایران نبرده است . [ هارفردجونز] سفیر انگلیس وارد تهران شد و [ گاردان ] از ایران خارج گردید . سفیر انگلیس متعهد شد که سالیانه ۲٠٠٠٠ تومان برای جنگ با روسها بایران بپردازد و بجهاتی تادیه این وجه سه سال بتعویق افتاد و در سال ۱۲۲۶ ه ق .۶٠٠ ٠٠٠ تومان زر مسکوک و۳٠ ٠٠٠ قبضه تفنگ و ۲٠ عراده توپ تسلیم ایران گردید و ۳٠ مهندس و معلم نظام در خدمت ایران در آمدند تا سپاهیان ایرانی را به ادب و فنون جدید جنگی آشنا کنند . ولی باید دانست که سیاستمداران انگلستان به مصلحت خویش رفتار میکردند و همه هم آنان بر این مصروف بود که نقشه های ناپلئون را بی نتیجه گذارند و چون در سال ۱۸۱۲م. ( ۱۲۲۷ ه.ق . ) بین ناپلئون و الکساندر اول جنگ درگرفت و منجر بعقب نشینی فرانسویان از خاک روسیه گردید انگلیسها برای از بین بردن ناپلئون با روسها متحد شدند چنانکه سال بعد بین روسیه پروس اتریش انگلستان سوئد و دیگردول اروپایی اتحادی بعمل آمد و از هر طرف با ناپلئون بنای مخالفت گذاشتند تا وی مجبور باستعفا گردید و بنابراین عجب نیست که در همان سال ششمین اتحاد دول اروپا ضد ناپلئون بوقوع پیوست عهدنامه گلستان بین ایران و روس باجدیت انگلیسها منعقد گردید . مساعدت مادی دولت انگلستان و وعدههای او چندان اثری در سیاست ایران نکرد چه مجددا روسها بخاک ایران حمله آوردند و طبق عهدنامه ترکمان چای اراضی دیگری بدانها واگذار شد . جنگهای روس و ایران چون الکساندر اول بسلطنت جلوس کرد والی گرجستان گرگین خان مانند پدر خود هراکلیوس حمایت روس را پذیرفت ولی درهمان اوان بدرود زندگی گفت و روسها علی رغم خانواده او و بسیاری از امرای گرجستان که بحکومت روس راضی نبودند آن دیار را تسخیر کردند . و جنگ بین روسیه و ایران در گرفت . این جنگها بدو دوره تقسیم میشوند : دوره اول از اواسط ۱۲۱۸ ه ق . / ۱۸٠۳ م . شروع و در اواخر ۱۲۲۸ هق . / ۱۸۱۳ م . ختم میگردد . در نتیجه ایران مغلوب شد و با میانجی گری انگلستان معاهده گلستان ( در قریه گلستان از قرای قراباغ ) منعقد گردید و دولت ایران همه ویات قراباغ و گنجه و شکی و شروان و دربند و بادکوبه و قسمتی از طالش وسراسر داغستان و گرجستان را بروسیه تسلیم کرد . دوره دوم در اواخر ۱۲۴۱ ه ق . با حمله غیر مترقب روسیه بسرحد جدید ایران آغاز شد و در اواسط ۱۲۴۳ ه ق . / ۱۸۲۸ م . پایان یافت . این بار نیز روسیه فاتح شد و با وساطت انگلستان عهدنامه ترکمان چای بین دولتین منعقد گردید و درنتیجه بقیه قفقازیه تا روداری و قسمت عمده دشت مغان و بندر لنکران بروسیه تسلیم شد و کشتیرانی در بحر خزر در انحصار دولت مذکورقرار گرفت و نیز دولت ایران حق داوری کنسولی در ایران برای نمایندگی سیاسی روس قایل شد و عوه بر اینها بپرداخت پنج میلیون تومان غرامت جنگ ملزم گردید. شجاعت سپاهیان ایران در دفاع از کشور و مساعی عباس میرزا نایب السلطنه در این جنگها هر چند بنتیجه نرسیده قابل تقدیر است . جنگهای ایران و عثمانی در سال ۱۲۳۵ ه ق . روابط بین ایران و عثمانی تیره گردید و در ۱۲۳۶ روابط مذکور تیرهتر شد زیرا فرمانده لشکر ارزنه الروم رسول نایب السلطنه را محبوس ساخت و صادق پاشا را که تحت حمایت ایران بود بقتل رسانید. لذا عباس میرزا عازم جنگ با عثمانیان شد . حسن خان ساری اصن فرمانده ایرانی بزودی لشکریان عثمانی را شکست داد و قلعه توپراق را گرفت . عباس میرزا هم تا شهربا یزید جلو رفت و در ظرف دو ماه لشکریان عثمانی را شکست داد و قلعه توپراق را گرفت . عباس میرزا هم تا شهر با یزید جلو رفت و در ضرف دو ماه لشکریان عثمانی پیاپی شکست خوردند و شهرهای بایزید مذگرد تبلیس اخط ارجیس باتوابع آن در دست ایرانیان افتاد و در همه آنها خطبه بنام فتحعلی شاه خواندند . دولت عثمانی لشکری برای داود پاشا در بندلو فرستاد و او را برانگیخت تا درحدود ایران دست بقتل و غارت زند . شاه زاده محمد علی میرزا والی عراقین لشکری تجهیز کرد و از کرمانشاه خارج شد و بمقابله عثمانیان شتافت و هم در وهله اول آنانرا شکستی سخت داد و قصد داشت بغداد را فتح کند ولی اجل مهلتش نداد و بدرود زندگی گفت ( ۱۲۳۶ ه ق . ) . سال بعد عثمانیان مجددا سپاهی تجهیز کردند و بجنگ با عساکر عباس میرزا پرداختند و عاقبت سپاه عظیم عثمانی از پای در آمده فرار کردند . در سال ۱۲۳۸ بین دولتین مصالحه برقرار شد و ایران شهرهایی را که گرفته بود بعثمانیان وا گذاشت و دولتین از دخالت درامور داخله یکدیگر ممنوع شدند و دولت عثمانی متعهد گردید که نسبت به زوار و تجار و حجاج ایرانی مانند اتباع خود رفتار کند . فتحعلی شاه پادشاه عیاشی بود . در زمان او روحانیان اقتدار بسیار یافتند . وی ادبا و شعرا را دوست میداشت و خود هم گاهی شعر می گفت . صدر اعظمهای او عبارتند از : حاج ابراهیم کنتر ( که بامر وی کشته شد ) میرزا شفیع صدر اعظم ( ف. ۱۲۳۴ ه ق . ) حاج محمد حسین خان اصفهانی پسر شخص اخیر عبدالله خان امین الدوله .

پیشنهاد کاربران

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت.
شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هنوز کسی به شاهی آن را قبول نمی کرد یا به اسم آن نمیامد. آقا محمد خان که به یک پیروزی و فتحی دست یافت و آن ایجاد سلسله ی قاجار بود لذا کلمه ی فتح را می پسندید پس شاید به همین مسئله، مثلا پسر برادرش جانشین او شد یعنی فتحعلی شاه، اما همین فتحعلی شاه به جای فتح، باز تکرار می کنم، به جای فتح و پیروزی از روسیه شکست خورد. نتیجهٔ این شکست امضای عهدنامه های ترکمانچای و گلستان بود که به موجب آن، بخش های بزرگی از قلمروهای شمال غربی ایران از جمله کشورهای امروزی ارمنستان، گرجستان، داغستان، جمهوری آذربایجان و نخجوان از ایران جدا شد فتحعلی شاه فرزندی داشت به نام عباس میرزا که در جنگها شرکت می کرد و قبل از پدر از دنیا رفت و پسرش محمد شاه به تخت پادشاهی رسید شاید بشود گفت که فتحعلی شاه به عباس میرزا گفت اسم این پسر را ، اسم شاه اول قاجار بگذار چراکه اگر او نبود من هم شاه نبودم و عباس میرزا با این قصه ی ساختگی ما اسم پسر را محمد گذاشت و از قضا همین پسر، شاه شد تا نام آقا محمد خان هم مثلاً زنده بماند از� اتفاقات مهم دوران محمد شاه ظهور باب بود که اوحاضر نشد با فتوای روحانیون شیعه مبنی بر قتل او موافقت کند. اما بعد از محمد شاه دوتا شاه داریم که در اسمشان کلمه ی دین است اولی ناصرالدین شاه و دیگری مظفرالدین شاه، �حکومت ناصرالدین شاه آخرین حکومت در ایران با شیوه پادشاهی مطلقه بود. ناصرالدین شاه، پسر� محمد شاه، نخستین پادشاه ایرانی بود که در رأس هیئت حاکمه عازم اروپای نوین شد. سید علی محمد باب، مؤسس آئین بابی به دستور او تیرباران شد. ناصرالدین شاه نخستین صدراعظم خود امیرکبیر را به قتل رساند. . او به افتخار نیم قرن سلطنت بر ایران، خود را �صاحبقران� می نامید ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۵ خورشیدی و در آستانهٔ مراسم پنجاهمین سال پادشاهی اش به ضرب گلوله توسط میرزا رضا کرمانی که یکی از پیروان سید جمال الدین اسدآبادی بود، ترور شد اما آبجی مظفر، کتابی است که شرح حال و زندگینامه مظفرالدین شاه پسر چهارم ناصرالدین شاه می پردازد آبجی لقبی بوده که مردم تهران آن زمان به مظفرالدین شاه داده و حتی اشعاری نیز در این خصوص برایش سروده بودند او فرمان مشروطیت را امضا نمود و تنها ده روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت. وی به خاطر همین اقدامات در تاریخ ایران به شاه مشروطه مشهور می باشد. ( مظفر تاج را دو نیم کرد نیمی برای مجلس ) . شاه بعدی محمدعلی شاه بود که به مخالفت با مشروطه پرداخت. وی مجلس شورای ملی را به توپ بست و بسیاری از آزادی خواهان را به قتل رساند. این رویدادها به استبداد صغیر معروف است در تبریز ستارخان ( سردار ملی، ستاره ها وقتی سر دار می روند ) و باقرخان ( سالار ملی، سالاری به قر و فر نیست ) بحمایت مشروطه برخاست و سرانجام مجاهدین از اطراف بقصد تصرف پایتخت حرکت کردند و سربازان محمد علیشاه از عهده جلوگیری آنها بر نیامدند و آنها وارد تهران شدند محمد علیشاه به سفارت روس پناه برد و از سلطنت خلع شد و سپس از ایران خارج گردید و احمد میرزا پسر ۱۲ ساله اش به سلطنت رسید. احمد شاه تا ۱۸ سالگی و رسیدن به سن قانونی نقشی در اداره کشور نداشت و �عضد الملک� بزرگ خاندان قاجار که از سوی شورائی متشکل از علما و برخی نمایندگان مجلس اول و سران مجاهدین به نیابت سلطنت برگزیده شده بود، زمام امور را عهده دار بود احمد شاه 17 سال پادشاه بود. در طول این مدت مانند پدربزرگ و جد خود سفرهای متعددی به اروپا انجام داد. در سالهای پادشاهی احمد شاه، ایران شاهد حوادث متعددی بود. اعدام شیخ فضل الله نوری ـ به توپ بستن بارگاه امام رضا ( ع ) توسط نظامیان روسیه ـ قیام مردم بوشهر علیه نظامیان انگلیس ـ قیام شیخ محمد خیابانی ـ قیام میرزا کوچک خان جنگلی - کودتای رضاخان پهلوی، اما سالهای جنگ اول جهانی بحرانی ترین سالهای حکومت احمد شاه بود. با آنکه احمد شاه در مجلس شورای ملی دولت ایران را بیطرف خواند، در سالهای جنگ، ایران به اشغال روسیه و انگلیس و عثمانی در آمد، سپس قرارداد 1919 به این اشغالگری رسمیت بخشید و سبب تجزیه ایران شد. در سالهای پایانی حکومت وی کودتای مشترک رضاخان و سیدضیاءالدین طباطبائی، به وقوع پیوست. و مقدمات سلب قدرت از احمد شاه و انقراض سلسله قاجار فراهم شد و این سلسله نهایتاً به موجب مصوبه ای که در آبان 1304 در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، منقرض گردید. بدین ترتیب احمد شاه که دو سال قبل از این مصوبه و مقارن کودتای رضاخان در اروپا بسر می برد از سلطنت خلع گردید.
...
[مشاهده متن کامل]

( ۱ ) آغامحمدخان ( آغامحمدخان شاه! )
( ۲ ) فتحعلی شاه ( شکستعلی شاه )
( ۳ ) محمدشاه ( همنام و همخو شاه اول )
( ۴ ) ناصرالدین شاه ( آخرین پادشاهی مطلقه )
( ۵ ) مظفرالدین شاه ( شاه مشروطه )
( ۶ ) محمدعلی شاه ( توپ بستن مجلس )
( ۷ ) احمدشاه ( در ۱۲ سالگی به سلطنت رسید )

فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۱۵۱ خورشیدی در دامغان زاده شد و در سال ۱۲۱۳ خورشیدی در اصفهان درگذشت
وی دومین شاه از دودمان قاجار که از سال ۱۱۷۶ به مدت ۳۶ سال و ۹ ماه بر ایران پادشاهی کرد.
در زمان وی عهدنامه ترکمنچای و گلستان امضا گردید و بموجب آن ارمنستان، گرجستان، داغستان، جمهوری آذربایجان و نخجوان از ایران جدا شدند.
...
[مشاهده متن کامل]

فتحعلی شاه یا خان باباخان فرزند جهانسوز شاه و برادرزاده ی آقامحمد خان قاجار و جانشین وی می باشد ، او که قبل از رسیدن به پادشاهی فردی دلیر ، بی باک و کاردان بود بعد از مرگ عموی خود و تکیه زدن بر تخت پادشاهی
...
[مشاهده متن کامل]
راه هرزه گی را پیشه خود ساخت و بیشتر وقت خود را در حرمسرا میگذراند و نتیجه این بی تدبیری جنگ های ایران و روسیه و جدا شدن قسمت هایی از خاک ایران و الحاق به خاک روسیه شد.

بپرس