فرجامانیدن

لغت نامه دهخدا

فرجامانیدن. [ ف َ دَ] ( مص ) به آخر و به انتها و به اتمام رسانیدن. کامل کردن. انتها دادن. منتهی کردن. اتمام. ( یادداشت مؤلف ). در پهلوی فرجامینیتن است. رجوع به فرجام شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس