فرح بخش

/farahbaxS/

مترادف فرح بخش: سرورانگیز، شادی بخش، فرح آور، فرح افزا، فرحناک، مفرح، نزهت بخش، نشاط آور، نشاط انگیز، نشاط بخش

متضاد فرح بخش: غمبار

برابر پارسی: شادی انگیز، شورانگیز، شادی بخش، شادی افزا

معنی انگلیسی:
pleasant, enlivening, exhilarating, refreshing, tonic

فرهنگ اسم ها

اسم: فرح بخش (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: f.-bakhš) (فارسی: فرح‌بخش) (انگلیسی: farah-bakhsh)
معنی: شادی بخش، فرح انگیز، فرح ( عربی ) + بخش ( فارسی ) شادی بخش
برچسب ها: اسم، اسم با ف، اسم دختر، اسم فارسی، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

فرح بخش. [ ف َ رَ ب َ ] ( نف مرکب ) فرح انگیز. شادی بخش. رجوع به ترکیبات فرح شود.

فرح بخش. [ ف َ رَ ب َ ] ( اِخ ) نام باغی است اندرون قلعه شهرپناه دارالخلافت شاه جهان آباد. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که شادی آورد شادی بخش مفروح .
نام باغی است اندرون قلعه شهر پناه دارالخلافت شاه جهان آباد .

فرهنگ معین

( ~ . بَ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) آن چه که شادی آورد، شادی بخش .

فرهنگ عمید

۱. = فرح انگیز
۲. (طب قدیم ) = مفرّح

مترادف ها

bracing (صفت)
نشاط انگیز، نیروبخش، فرح بخش

pleasurable (صفت)
عیاش، فرح بخش، لذیذ، لذت بخش، مغتنم

پیشنهاد کاربران

شورانگیز _شوریده - خوشحال - مست
معیاری برای اندازه گیری مقدار چرب بودن و دل انگیز بودن وسیله و یا انسان هاست که کوروش کبیر از این کلمه بسیار استفاده مینماید
- یاران کوروش توپیا
Exhilarating
making one feel very happy, animated, or elated; thrilling.
"an exhilarating two - hour rafting experience

بپرس